هفت نکته برای تدوین یک استراتژی خوب
شرکتهای بزرگ موفق برای ایجاد ارزشی بیش از مجموعه عناصر سازندهشان، مدیریت میشوند. به همین جهت، بیشتر دغدغه آنها بر انتخاب دارایی مناسب و بهکارگیری درست آنها معطوف شده است. تحقیقات نشان میدهد که از هر ۱۱ شرکت، تنها ۱ شرکت میتواند بیش از ۱۰ سال سطح عملکرد فراتر از بازار حفظ کند. باقی شرکتها یا از بین میروند و یا در همین وضعیت کنونی باقی میمانند؛ اما چرا این اتفاق میافتد؟ قطعاً پاسخ به چنین سؤالی آسان نیست. این مقاله به ۷ مسئله و اشتباه رایج میپردازد که موجب میشود رهبران نتوانند استراتژی های مناسبی را تدوین و اجرا کنند.
تمرکز صرف بر داشتههای فعلی به جای تفکر درباره چیزی که باید داشته باشیم:
رهبران اغلب تمایل دارند بهجای آنکه از خود بپرسند «بهترین کار چیست؟»، کسبوکار فعلیشان را ادامه دهند. به همین دلیل هم استراتژی هایشان اغلب محدود به محیط کسبوکار فعلی است. آنها فرصتهای خود را برای سرمایهگذاریهای مرتبط یا ایجاد موتورهای سود جدید نادیده میگیرند و کمتر دغدغه تهدید رقبای تازهوارد را دارند.
اتکا به رویههای مدیریتی برای رفع نیاز جاری:
مدیران تمایل دارند در ساختار و روال گزارشی موجود خود قفل شوند و از این طریق به راحتی کسبوکارشان را تعریف کنند، در نتیجه آنها به مرزهای واقعی و وابستگی متقابل میان واحدهای کسبوکار اهمیت نمیدهند. اگر مدیران بتوانند فراتر از واحد فروش، هزینهها و قابلیتها به سازمان نگاه کنند، دید واضحتر و مشخصتری خواهند داشت. به طور مشابه رهبران هم تمایل دارند پتانسیل هر کدام از کسب و کارهایشان را بر اساس نتایج کنونی ارزیابی کنند. این موضوع اغلب منجر به چیزی میشود که به «عملکرد نامطلوب رضایتبخش» معروف است. این مفهوم باعث میشود که چشمانداز کامل و درستی برای دستیابی به هدف نداشته باشیم زیرا بر اساس عملکرد کنونیمان برنامهریزی کردهایم.
عدم توجه به آینده و ترسیم سناریوهای فعلی بر اساس آن:
معمولاً شرکتها سعی میکنند استراتژی ها را از روند جاری استخراج کرده و زمان زیادی را صرف تنظیم پیشبینیهای کوتاهمدت برای آن کنند. آنها مفهوم نگاه به آینده و عقب رفتن در زمان برای رسیدن به نقطه کنونی را نادیده میگیرند و اتفاقاً این همان مفهومی است که تیمهای جسورانه برای ایجاد یک مجموعه جدید و متفاوت از سناریوهای جایگزین صنعت، از آن استفاده میکنند. نکته مهم اینکه در زمان بروز اختلال و تحول، به خصوص تحولات دیجیتال، شرکتها از همین رویکرد برای درک تغییرات احتمالی اکوسیستم، چگونگی اثرات این تغییرات بر موقعیت شرکت و بررسی پیامد تغییرات بر استراتژی هایشان استفاده میکنند.
تخصیص منابع بهصورت باز و شفاف:
هنگامیکه رهبران فاقد شفافیت لازم در گزینههای سرمایهگذاری و پتانسیل بازدهی هستند، دو چیز اتفاق میافتد: اول اینکه به جای تنظیم اولویتهای روشن و حلوفصل مسائل مربوط به پرتفولیو، سرمایه را مثل کیک به اشتراک گذاشته و آن را ویژگی های استراتژی موفق بر اساس عملکرد سال گذشته در سراسر شرکت تقسیم میکنند. حال آنکه، عملکرد سال پیش، تضمینکننده پتانسیل آینده شرکت نیست. علاوه بر این، غالباً رهبران نوعی گارد دفاعی دارند و بیشتر به سناریوهای مربوط به افت عملکرد واکنش میدهند و از توجه به سناریوهای رشد غفلت میکنند.
نادیده گرفتن خلق ارزش:
رهبران شرکتها اغلب بر صورت سود و زیان تمرکز دارند زیرا توجه را به سوی رشد و بهبود حاشیه سود معطوف میکند. غافل از اینکه بازده کل سهامدار به عواملی بیش از این بستگی دارد و بر مسائلی همچون ارزشگذاری خارجی، ویژگی های استراتژی موفق گزینههای جریان نقدی و ساختار سرمایه متکی است. استراتژی کسبوکار باید تمامی این عوامل را در نظر بگیرد و روند متوازنی را ایجاد کند که پتانسیل ادامه مسیر را برای شرکت فراهم نماید.
استراتژی خوب، استراتژی بد
در این مقاله میخواهم در مورد خصوصیات یک استراتژی خوب معاملاتی برای شما بگویم:
برای انتخاب استراتژی معاملاتی دو کار را باید انجام دهید:
۱٫ یادگیری روشهای معاملاتی مختلف(استراتژی های مختلف)
این کار مستلزم آموزش، مطالعه و استفاده از تجارب دیگران است؛ یعنی باید با شناخت انواع روشها و شناخت دقیق از آنها اقدام به انتخاب یک روش معاملاتی برای خود بکنید.
۲٫ خودشناسی و تحلیل شرایط خود
خودشناسی عامل بسیار مهمی در انتخاب استراتژی است. عوامل زیادی در استراتژیها وجود دارند که باید بررسی کنید و آن را با روحیات خود بسنجید و بعد استراتژی را انتخاب کنید.
برای اینکه بتوانید خصوصیات یک استراتژی خوب معاملاتی را پیدا کنید ابتدا باید به چند سؤال زیر پاسخ بدهید:
سوال اول: میزان ریسکپذیری شما نقش مهمی در مشخص کردن استراتژی معاملاتی شما دارد؟
باید بتوانید ریسک، ترس و طمع خود را دریکی از حالات:
• کم
• متوسط
• زیاد
دستهبندی کنید.
یادآوری کنم که برای اینکه معاملهگر موفقی شوید حتماً باید درجهای از ریسکپذیری را داشته باشید. این شغل مانند کارمندی نیست که درجه اطمینان بالایی از درامد ثابت را در انتهای ماه برای شما خلق کند. اینجا بازی احتمالات است. ممکن است چند ماه درامد نداشته باشید.
در این شغل باید کارنامه خود را یکساله بررسی کنید. پس آدم خیلی ترسو به درد این بازار نمیخورد. حتماً باید درجهای از شجاعت داشته باشید. آدم خیلی شجاع هم برای این بازار مناسب نیست. این شخص بیشتر قمارباز است تا معاملهگر.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
همچنین در مورد طمع، حتماً باید شما برای کسب ثروت آدم طمعکاری باشید ولی میزان آن باید کنترلشده باشد و برای خودتان مشخص باشد.
پیشنهاد میکنم کتاب ” معاملهگری مخالف تحلیل گری” نوشته آقای سجاد بوربور را مطالعه کنید.
در این کتاب به زیبایی و مفصل در مورد خصوصیاتی که یک معاملهگر باید داشته باشد، صحبت شده است.
البته یادآوری کنم شناخت خود برای اینکه ریسکپذیر هستیم یا نه و یا اینکه چه درجهای از ریسکپذیری را داریم، کار سادهای نیست و تنها در معاملات زنده در بازار و با مشاهده کارنامه کاری مشخص میشود.(مقاله نرم افزار تحلیل تکنیکال را هم مطالعه کنید)
من توصیه میکنم میزان ریسکپذیری خود را در سایر جنبههای زندگی را با میزان ریسکپذیری در معاملهگری مقایسه نکنید.
من به معاملهگران غیرحرفهای توصیه میکنم در ابتدا حتماً با ریسک پایین معامله کنند و مرحلهبهمرحله ریسک خود را افزایش دهند.
سوال دوم: آیا این شغل، شغل اول شما است یا درآمدی در کنار درامدهای دیگر شما است؟
ازنظر من یک معاملهگر تا قبل از رسیدن به درجه حرفهای شدن، حتماً ویژگی های استراتژی موفق باید منبع درآمد کم ریسک یا بدون ریسک داشته باشد.
مثل حقوقی که از کار دیگر خود دریافت میکند یا سودی که از سرمایهگذاریهای خود دارد؛
این درامد ثابت باید کفاف زندگی روزمره او را بدهد. در غیر این صورت بالانس روانی وی در معاملات بر هم میخورد و این موضوع سم بسیار کشندهای برای معاملهگر است.
معاملهگری در ابتدا درامد مستمر و کافی برای شما ندارد. علاوه بر اینکه شما باید هزینههایی مانند هزینه فرصت و هزینه آموزش را نیز پرداخت کنید.
توصیه من این است که در ابتدا با سرمایه کم آغاز کنید تا به اعتمادبهنفس و سوددهی مستمر برسید و این موضوع مستلزم زمان است.
سوال سوم: چه انتظاری در کوتاهمدت و بلندمدت از معاملهگری دارید؟
انتظارات خود را از معاملهگری در حد معقول نگهدارید. حتماً داستانهای زیادی در مورد معاملهگران افسانهای و کسانی که از این راه به ثروتهای هنگفت رسیدهاند خواندهاید. ولی باید بدانید این شغل هم مانند بسیاری از کسبوکارهای دیگر برای شما ثروت یکشبه ایجاد نخواهد کرد.
این حرفه هم نیاز بهصرف وقت، مطالعه، آموزش و سعی و خطا دارد. درصورتیکه انتظار شما از آن معقول نباشد بهاحتمالزیاد با روشهای پر ریسک سرمایه خود را به باد خواهید داد.
پس از بررسی ۲ مورد فوق، یعنی شناخت روشهای مختلف و شناخت خود میتوانید اقدام به انتخاب استراتژی معاملاتی یا معاملات الگوریتمی چیست شخصی خود بکنید. ولی کار تمام نشده…
از این لحظه تا ویژگی های استراتژی موفق پایان عمر معاملهگری خود باید مشغول بهینهسازی روش خود در بازار باشید. حتی شاید در برههای از زمان روش معاملاتی خود را کنار گذاشته و با روشی دیگر معامله کنید.
یکی از مهمترین خصوصیات یک معاملهگر حرفهای “پذیرش متعادل است”.
این متن قسمتی از کتاب “ معاملهگری مخالف تحلیل گری “ نوشته آقای سجاد بوربور است:
“پذیرش تغییر برای همه انسان¬ها ساده نیست و افراد عادی از تغییر میترسند. آنها حتی جرئت دور انداختن لباسهای کهنه خود از کمد لباسهایشان را ندارند؛ ولی معاملهگر حرفهای فردی عادی نیست و بهراحتی تفکرات خود را نو میکند. معاملهگر حرفهای بهآسانی میتواند تفکر خود را تغییر داده و در صورت لزوم المان¬های سیستم را عوض کند تا با بازارها همسوتر شود.
برای مثال وقتی زیان ماهانه معاملهگر فعال شد او بدون توجه به سیستم معاملاتی فعلی خود به دنبال پیدا کردن و حل مشکل میرود و سیستم معاملاتی جدیدی برای بازار تغییریافته خلق میکند و بعد از چک کردن سیستم معاملاتی به آن وفادار مانده و هرگز از سیستم معاملاتی جدید تخطی نمیکند.
پذیرش غیر متعادل گروه اول
۱٫ اعتقاد به روش تحلیلی ناکارآمد
عوام همیشه علاقهمند به انجام کارهای تکراری هستند حتی اگر این کارها نتیجه منفی در زندگی آنها به همراه داشته باشد. این افراد به دنبال ایجاد موفقیت در زندگی شخصی خود هستند ولی چگونه میشود با انجام کارهای تکراری قبل که نتیجه آن در زندگی شخص منفی بوده، تبدیل به شخصی موفق شد؟
آنها نمیتوانند بپذیرند که برای تغییرات اساسی در آینده باید انجام کارهای بیهوده گذشته را بهصورت جدی تغییر دهند. تحلیلگرانی که با روشهای خود در یک بازار مالی شکست میخورند، بهجای اینکه بپذیرند این سبک کارکردن نتیجه مثبتی برای آنها ندارد و دنبال راهحل باشند، بازار خود را تغییر میدهند، بدون اینکه تغییری در روشهای ناکارآمد خود ایجاد کنند و این کار را آنقدر ادامه میدهند تا ورشکسته شوند.(در ادامه مقاله بررسی مفهوم ریسک مساعد و نامساعد را هم بخوانید)
۲٫ بدون تغییر تا ورشکستگی
معاملهگران مبتدی اکثراً تحلیلگر هستند و سیستم معاملاتی مدون ندارند. این افراد بر اساس سبکهای تکنیکال، فاندامنتال یا ابزارهای تکنیکالی جهت حرکت آینده قیمت را پیشبینی میکنند و قطعاً مقصد نهایی آنها ورشکستگی است. این افراد هرگز نمیپذیرند که حرکت قیمت غیرقابلپیشبینی است و برای کسب درآمد از بازارهای مالی باید معاملهگر بود. (مقاله تکنیکال یا فاندمنتال را هم بخوانید)
۳٫ پذیرش تغییر برای تبدیلشدن به معاملهگر حرفهای
اولین گام برای اینکه تحلیلگر به معاملهگر تبدیل شود این است که بپذیرد با روشهای فعلی خود در بازارهای مالی ورشکسته میشود و باید تفکر خود را نسبت به این بازارها تغییر دهد.
پذیرش متعادل گروه دوم
معاملهگران حرفهای باسابقه، پذیرش بالایی در معاملهگری دارند. آنها میدانند در طول سالهای کاری خود، بازارها تغییر ماهیت میدهند و به همین دلیل، همگام با بازار، آماده انطباق و تغییر هستند.
چند استراتژی موفق برای توسعه کسب و کار
زمانی که کسبوکار خود را راهاندازی میکنید، هدف اصلی شما تثبیت برند و توسعه کسب و کار است. متأسفانه، یک شبه نمیتوانید به این هدف برسید. رشد فرآیندی مستمر است که به تلاش بسیار، صبر و فداکاری نیاز دارد. هیچ گام خاص یا روش مخفی برای پیشی گرفتن از سایر کسبوکارها در صنعت یا دستیابی به موفقیت فوری وجود ندارد؛ ولی روشهای اثباتشدهای برای رشد کسب و کار و رسیدن به موفقیت وجود دارد. ما از رهبران کسبوکارهای کوچک درخواست کردیم نکات خود را برای افزایش سرعت توسعه کسب و کار به اشتراک بگذارند.
۱. افراد مناسبی استخدام کنید
قبل از آن که به مسیر توسعه کسب و کار خود فکر کنید، باید کارمندان خوبی داشته باشید تا در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کنند. با کارمندان سختکوشی که متعهد به موفقیت شرکت شما هستند، کسب و کار شما برای دستیابی به رشد مستمر مجهزتر خواهد شد. علاوه بر این، واگذاری وظایف برای تمرکز بر کارهای مهم، زمان و انرژی شما را آزاد میکند، به شما اجازه میدهد بهترین عملکرد را داشته باشید و فرهنگ همکاری را پرورش دهید.
۲. بر منابع درآمد ثابت تمرکز کنید
بیلی ریلی، کارآفرین تعمیر خودرو در ویسکانسین پیشنهاد میدهد به جای تلاش برای جذب مشتریان جدید، بر مشتریان اصلی فعلی خود تمرکز کنید. او ادامه داد شما میتوانید این کار را با اجرای یک برنامه ارجاع یا وفاداری مشتری یا امتحان کردن استراتژیهای بازاریابی طبق رفتارهای خرید قبلی برای تشویق به خرید مجدد انجام دهید. تمرکز بر بازار اثباتشده بهویژه زمانی که برای جذب سرمایه تلاش میکنید از اهمیت بالایی برخوردار است.
ما قبل مقاله ای در مورد اینکه در موقع استخدام چطور فرد مورد نظر خود را انتخاب کنید، نوشته ایم: در جذب نیروی کار به تجربه کاری توجه کنیم یا استعداد؟
۳. ریسک های موجود را کاهش دهید
خطر بخشی غیرقابل اجتناب در شروع و توسعه کسب و کار است. کنترل همه چیز غیرممکن است؛ ولی روشهای بسیاری برای کاهش ویژگی های استراتژی موفق تهدیدهای داخلی و خارجی به شرکت شما و رشد آن وجود دارد. یکی از منابع مهم برای کمک به انجام این کار، ارائهدهنده بیمه کسب و کار شماست.
کسب و کارهای کوچک باید توسعه خود را مدیریت کنند تا از اختلالاتی که میتوانند کسب و کار را متوقف کنند جلوگیری کنند. برای مثال، سرقت اطلاعات کارمندان، سوابق مشتریان و طراحی محصولات میتوانند یک کسب و کار کوچک را نابود کنند، هزینههای قابل توجهی متحمل کنند و اعتماد و وفاداری مشتری را از بین ببرند.
خطمشی همه صاحبان کسب و کارها ضررهای سرقت اطلاعات و دیگر جرائم مجازی را پوشش نمیدهد. کسب و کارهای کوچک باید با خرید محصولات بیمهای آماده باشند. این محصولات بهویژه آنهایی که هزینه بهبودی و شکایتها را پوشش میدهند میتوانند به بهبود کسب و کار آنها کمک کنند.
هر چه کسب و کار کوچک رشد میکند، میتوانید فضا و تجهیزات جدیدی اضافه کنید، محصولات یا خدمات جدید بسازید و محدوده عملیات و پخش خود را افزایش دهید. دیهتر پیشنهاد میکند بهصورت دورهای خطمشی خود را بررسی کنید تا مطمئن شوید پوشش مناسبی دارید.
۴. انعطافپذیر باشید
یکی از ویژگیهای مشترک بسیاری از استارتاپهای موفق، توانایی تغییر مسیر سریع هنگام پاسخ به تغییرات بازار است. یک واکنش سریع در محصول و شرکت به کسب و کار شما کمک خواهد کرد سریعتر رشد کند. با انطباق و تغییر سریع، قادر خواهید بود راهکارهای مختلف را برای کسب و کار امتحان کرده و بهترین راهکار را پیدا کنید. اگر انعطافپذیر باشید، زمانی که شکست خوردید میتوانید بلند شوید و ادامه دهید.
۵. به تجربه مشتریان خود اهمیت دهید
برداشتهای مشتریان میتواند کسب و کار شما را با شکست مواجه کند. محصولات و خدمات باکیفیت ارائه دهید تا آنها بهسرعت شما را در شبکههای اجتماعی تحسین کنند. اگر کار اشتباهی انجام دهید، آنها با سرعت بیشتری به دنیا خواهند گفت. رشد سریع به خوشحال کردن مشتریان بالقوه و فعلی بستگی دارد.
در مقایسه با شرکتهای بزرگ، کسبوکارهای کوچک زیرکتر هستند و اغلب بهتر میتوانند نیازهای مشتریان خود را ببینند، پیشبینی کنند و به آنها پاسخ دهند. موفقترین کسب و کارهای کوچک آنهایی هستند که از این مزیت با آوردن محصولات و خدمات خلاقانه و جدید به بازار استفاده میکنند. این کسب و کارها با سرعت بیشتری روابط بلندمدتی با مشتریان پرورش میدهند. در حالی که تعامل با مخاطبان حیاتی است؛ شخصیسازی تجربه آنها میتواند این رابطه را تقویت و قویتر کند.
۶. روی خودتان سرمایهگذاری کنید
در مراحل اولیه کسب و کار، به احتمال زیاد حاشیه سود بسیار ناچیز یا صفر را مشاهده خواهید کرد؛ پس هر پولی که به دست میآورید باید مستقیما برای کمک به توسعه خرج شود. توانایی استارتاپ در سرمایهگذاری روی خود به تسریع توسعه کمک میکند. در سالهای اولیه، ضروری است که مطمئن شوید هر درآمدی را به سوی شرکت بازمیگردانید. سرمایهگذاری سنگین در شروع کسب و کار برای توسعه سریع لازم است.
ممکن است وسوسه شوید تمام سود خود را در جیب بگذارید؛ ولی بهتر است سود را روی توسعه کسب و کار سرمایهگذاری کنید تا بعدا بتوانید مزایای بزرگتری را به دست آورید. مشخص کنید کدام بخش از کسبوکار شما نیاز به توجه بیشتر دارد؛ برای مثال، به استخدام کارمند بیشتر، گسترش تلاشهای بازاریابی یا جذب سرمایه اضافی نیاز دارید؟ زمانی که بخشی حیاتی پیدا کردید که نیاز به بهبودی دارد، از آن حمایت مالی کنید.
ویژگی های یک استراتژی بازاریابی موفق
این همان نکته ای است که تفاوت بین یک کسب و کار موفق را با یک کسب و کار شکست خورده به تصویر می کشد. به همین دلیل است که همه کار آفرینان و صاحبان کسب و کار در هر مقیاسی در جستجوی عواملی هستند که بتواند برای کسب و کار آنها رشد و توسعه موفق را به همراه داشته باشد.
اینکه یک استراتژی بازاریابی بتواند برای کسب و کار شما موفقیت را تضمین کند، خیلی کار ساده ای نیست.
- چگونه بتوانید پیام خود را به مخاطب هدف به صورت موثر انتقال دهید. ویژگی های استراتژی موفق
- چگونه بتوانید با افزایش پایدار فروش خود، سود خود را تضمین کنید.
- چگونه بتوانید از منابع خود حداکثر استفاده را ببرید.
- با کمترین هزینه بیشترین کارایی را داشته باشید.
و بسیاری از موارد دیگر.
اینجا بحث ویژگی های تکنیکی استراتژی این امکان را به شما به عنوان صاحب کسب و کار می دهد که بتوانید به موارد فوق دست یابید. یک استراتژی بازاریابی موفق برای آگاهی رسانی از برند نیازمند فعالیت های بلند مدت و آگاهانه است.
در این مقاله سعی بر این است ویژگی های یک استراتژی بازاریابی موفق بیان شود.
مخاطب هدف
بگذارید با چند سوال مهم شروع کنیم؛
- شما با فعالیت های بازاریابی خود قصد دارید به چه کسانی دست یابید؟
- چه افرادی به عنوان مشتریان برای شما عالی هستند؟
این سوالات اولین مرحله برای شروع موفق هر استراتژی بازاریابی است.
بنابراین در شروع مخاطب هدف خود را خوب بشناسید. البته فراموش نکنید این به معنای فراموش کردن سایر مخاطبان نیست. زیرا هر فردی که به محصول یا خدمت شما علاقمند باشد می تواند در این گروه قرار بگیرد. اما تا جایی که امکان دارد سعی کنید تلاش های بازاریابی خود را هدفمند و مشخص کنید.
زمانی که شما به علاقمندی ها مشتری هدف خود پی ببرید. این توانایی را خواهید داشت با هماهنگ کردن استراتژی بازاریابی خود با آنها بتوانید پیام خود را بدون لکنت منتقل نمایید. اینجا شما می توانید تبلیغات مناسب رادیویی، تلویزیونی تولید کنید. از بلاگرها و اینفلوئنسرهای مرتبط استفاده کنید. در محیط فیزیکی و آنلاین به خوبی پیام خود را منتقل کنید.
آگاهی از برند
برای صحبت کردن در زمینه آگاهی یا به عبارتی بهتر “آگاهی از برند“. مهمترین هدف یک کسب و کار؛
- کسب اعتماد بیشتر از طرف مشتریان فعلی است.
- همچنین آگاهی بیشتر از برند در میان مخاطبان هدف است.
اگر بخواهیم به راه های سنتی در این زمینه اشاره کنیم. خوب راه ها ساده است.
- تبلیغ در رادیو، تلویزیون، مجلات و غیره
- تبلیغات شفاهی (Word-of-mouth)
به هیچ وجه نمی توان تاکتیک های فوق را نادیده گرفت. چرا که یکی از راه های اصلی و سنتی و همواره موفق استفاده از همین روش ها است. و شما برای موفقیت در استراتژی بازاریابی به آنها نیازمند هستید.
اما یکی از تکنیک های بسیار موفق و کاربردی امروزی در استراتژی های بازاریابی استفاده از تکنیک های بازاریابی آنلاین جهت آگاهی از برند است. این بدان معنا است که کسب و کار شما نیازمند؛
- وب سایت کاربردی و در خور وجه کسب و کار شما.
- یک صفحه وبلاگ با کیفیت.
- حضور با برنامه و تعریف شده در رسانه های اجتماعی.
- محتوای ویدئویی، پادکست، اینفوگرافی، تصاویر با کیفیت.
خلق ارزش ویژه
برند شما می بایست یک ارزش ویژه ایجاد کند. این ارزش ویژه باعث می شود مخاطبان هدف شما به جای رقیب شما، شما را انتخاب کنند. بنابراین فکر کنید؛
- مهمترین وجه تمایز محصول یا خدمت شما در بازار چیست؟
اگر شما نتوانید به این سوال پاسخ دهید، بهتر است هر چه سریعتر در این زمینه بازنگری کنید. پس از آن می توانید روی استراتژی بازاریابی خود متمرکز شوید.
به یاد داشته باشید مشتریان از شما برای محصول یا خدمت شما ویژگی های خاص طلب می کنند. بنابراین یک بازنگری داشته باشید و به کوچکترین جزئیات هم که شده نگاهی دوباره بیندازید. این کمک می کند بتوانید پیامی موثر برای بازاریابی داشته باشید.
خیلی موضوع را پیچیده نکنید. یکسری از مواردی که ارزشمند هستند و می توانند برای شما مفید واقع شوند را بیان کنید.
با مشتریان خود ارتباط بر قرار کنید
در برقراری هر ارتباطی مهمترین موضوع زمان و چگونگی برقراری ارتباط است. شما نمی توانید صرفا یک پروفایل در رسانه های اجتماعی ایجاد کنید و هر زمانی که دوست داشته باشید از آن استفاده کنید.
- ارتباطی که شما با مشتریان خود برقرار می کنید کلید موفقیت شما در استراتژی بازاریابی شما است.
- رسانه های اجتماعی خیلی مهم هستند.
- اما نحوه استفاده از آنها به صورت استراتژیک از ویژگی های استراتژی موفق اهمیت ویژه ای برخوردار است.
- شما می توانید از روش های متنوعی برای جذب مخاطب و برقراری ارتباط با مشتریان استفاده کنید.
شما از این طرق می توانید محصولات و خدمات خود را پروموت کنید. اما شما نیازمند تمرکز بر روی نیازمندی های دنبال کنندگان خود در این پلتفرم ها هستید. مشکلات آنها را شناسایی نمایید و با توجه به کسب و کار خود برای آنها راه حل ارائه کنید.
فعالیت ها
شما همه موارد فوق را انجام دادید؛
- شما مخاطب هدف خود را شناسایی کردید.
- شروع به ایجاد آگاهی از برند کردید.
- از اهمیت برقراری ارتباط موثر آگاه شدید.
اکنون زمان اجرا است. برای استراتژی بازاریابی خودتان نیازمند فعالیت و یا به عبارت دیگر عملکرد مناسب هستید.
شما بایستی مخاطب هدف خود را درباره مزایای کسب و کار خود مطلع کنید. این امر نیازمند انجام فعالیت های تبلیغاتی موثر است. که شامل؛
- حضور در محیط آنلاین،
- سمینارها،
- وبینارها، ،
- پروموشن ها، ،
- مصاحبه ها
و بسیار موارد دیگر به همراه استفاده از رسانه هستید.
هر حرکتی که شما انجام می دهید بایستی مرتبط با استراتژی بازاریابی شما باشد.
ویژگی های مهم یک استراتژی موفق
ویژگی های مهم یک استراتژی موفق کدامند ؟ یک استراتژی اثربخش چه شاخصه هایی دارد ؟ مهم ترین ویژگی یک استراتژی موفق چیست ؟ از مهمترین راهکارها برای افزایش تمایل به خرید مشتریان چیست ؟ در این مقاله از وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو) این موضوع بررسی می شود.
ویژگی های مهم یک استراتژی موفق
بهطور کلی، ارزش ایجاد شده هر کسبوکاری، به معنای مجموع قیمت بیشتر نسبت به بهای تمام شدهای است که مشتریان حاضر به پرداخت آن هستند. در این میان، مزایای رقابتی، باعث میشوند که این ارزشافزوده بیشتر شده و مشتریان تمایل به پرداخت پولی بیشتر در ازای محصولات و خدمات داشته باشند. در این میان، باید به این موضوع اشاره کرد که در نهایت، ارزش ایجاد شده، بین مشتریان و کسبوکار تقسیم میشود و شکل این تقسیم هم به نوعی نشانگر استراتژی رقابتی شرکت است.
به عنوان مثال، اگر قیمتهای بالایی برای محصولات و خدمات انتخاب شود، به معنای آن است که شرکت ما سهم بیشتری از ارزش ایجاد شده میبرد. اما اگر استراتژی رقابتی شرکت، ارائه قیمتهای پایین و قابل رقابت با سایر فعالان بازار باشد، مشتریان نفع بیشتری میبرند. هر کدام از این استراتژیهای رقابتی، در صورتی که به یک مزیت رقابتی پایدار بینجامند، باعث افزایش ارزشآفرینی شده و جریانهای مالی شرکت را افزایش میدهند. اما برای آنکه به چنین استراتژیهای اثربخشی دست پیدا کرد، نیاز است که به ۳ ویژگی مهم در آنها توجه داشت:
• همخوانی خارجی.
اولین ویژگی یک استراتژی اثربخش، ارائه محصولات و خدمات جذاب، متفاوت و با قیمتهایی مناسب (نه لزوما پایین) برای بازار هدف است. این ترکیب باید به گونهای باشد که مشتریان حاضر باشند مبالغی بیش از بهای تمام شده محصولات و خدمات پرداخت کنند. به جز مواردی که یک کسبوکار خود را موظف به ارائه محصولات و خدمات خود با قیمتهایی پایین میداند، متمایزسازی از مهمترین راهکارها برای افزایش تمایل به خرید مشتریان است. البته واضح است که تمایل و ترجیحات مشتریان در محیط پویای کنونی همواره در حال تغییر است و باید به آن توجه داشت.
برای درک این موضوع که چگونه میتوان مزایای رقابتی بهدست آورد و آن را حفظ کرد، میتوان نگاهی به صنعت هواپیمایی انداخت. برای سالیان طولانی، خط هوایی جتبلو آمریکا استراتژی رقابتیاش ارائه خدمات باکیفیت و با قیمت مناسب (البته نه پایینترین قیمت) به مشتریان بود. این شرکت، خدماتی ارائه میکرد که بهطور معمول در بین رقبا مشاهده نمیشد: صندلیهای راحت و بزرگ چرمی، تلویزیونهای ماهوارهای، خوراکیهای باکیفیت، نوشیدنیهای رایگان و حمل بار رایگان.
در همین حال، بسیاری از رقبای جتبلو، بلیتهای ارزانقیمتی به فروش میرساندند که به سایر خدمات جانبی، هزینه تعلق میگرفت. در این شرایط، از نظر رضایت مشتری، جتبلو در اوج بود و ۱۱ سال پیاپی بیشترین تعداد مشتری را به خود اختصاص داد. اما مساله آنجا بود که همه مشتریان ویژگی های استراتژی موفق تمایل ندارند که هزینههای بالایی برای خدمات سطح بالا پرداخت کنند و این موضوع در سال ۲۰۱۴ به شرکت مذکور ضربه زد.
در واکنش به این وضعیت، جتبلو در سال ۲۰۱۵، استراتژی رقابتی خود را تغییر داد و برای بلیتهای خود دو قیمت متفاوت تعیین کرد. مشتریانی که مایل به پرداخت هزینههای بیشتر برای خدمات و رفاه بیشتر بودند، میتوانستند از خدمات مرسوم بهره ببرند و مشتریان حساس به قیمت نیز، امکان سفر با پرندههای این شرکت را به دست آوردند. نتیجه آن بود که درآمد شرکت نسبت به سال پیش از این اقدام، دو برابر شد و ارزش سهام آن ۴۳ درصد افزایش یافت.
تجربه این شرکت نشان میدهد که نه تنها باید بهطور دائم به فکر نوآوری و ایجاد محصولات و خدمات متفاوتی بود که به وسیله مشتریان درک و قدردانی شوند، بلکه باید تمایل به خرید آنها را هم حفظ کند.
• همخوانی داخلی.
ویژگی مهم دیگر در استراتژیهای موفق، همراستا کردن توانمندیها و قابلیتهای داخلی شرکت (فرآیندهای محوری، عملیات و فعالیتها، نظامهای مدیریتی و فرهنگ) با استراتژیهای رقابتی و اهداف تعیین شده است. همخوانی داخلی کسبوکارها را قادر میسازد که محصولات و خدمات متمایز را با قیمتهایی ارائه دهند که امکان کسب و حفظ ارزش را فراهم میسازد.
یکی از ملموسترین مثالها برای درک اهمیت این ویژگی، فعالیت شرکت آیبیام است. این شرکت در دهه ۸۰ میلادی، بر بازار کامپیوترهای خانگی تسلط کامل داشت. کامپیوتری که آیبیام در سال ۱۹۸۱ به بازار معرفی کرد، به سرعت بازار را فتح کرد و فروش سه ساله آن از مجموع فروش ۴ رقیب اصلی، بیشتر شد. اما آیبیام یک اشتباه مهلک مرتکب شد: توسعه سیستمعاملهای خود را به مایکروسافت برونسپاری کرد و طراحی و ساخت ریزپردازندهها را به اینتل.
این تصمیم، راه را برای ورود تقلیدکنندههای بازار باز کرد؛ شرکتهایی که اکنون میتوانستند در امپراتوری کامپیوترهای خانگی به فناوریهای محوری آیبیام دسترسی پیدا کنند و به تدریج محصولات خود را بسازند. آیبیام خود را به شرکتی تنزل داد که هزینه تولیداتش بالا بود و طراحیها و مونتاژ مناسبی هم نداشت. در نهایت، فشار رقابت باعث شد تا حاشیه سود شرکت تا سطوح خطرناکی کاهش یابد و در نهایت، مجبور به فروش امتیاز خود به لنوو در سال ۲۰۰۴ شود.در همین زمان، مایکروسافت و اینتل پیروز بازار شدند و بیشتر سود زنجیره ارزش کامپیوترهای خانگی را در دستان خود گرفتند.
• همخوانی پویا.
در سالها و دهههای گذشته، ظهور فناوریهای مختلف و تغییرات سریع بازار باعث شده تا توانمندیهای محوری شرکتها بهطور دائم به چالش کشیده شوند. در چنین شرایطی، همخوانی پویا بهعنوان سومین ویژگی مهم استراتژیهای اثربخش خود را نشان میدهد: نیاز به بازنگری مستمر در بنیانهای مزیت رقابتی شرکت. بازنگری و نوسازی استراتژی باید به هماناندازه پویایی بازار، فناوری و نیروهای رقابتی اثرگذار بر کسبوکار، پویا باشد.
هر چقدر که پویایی بازار بیشتر باشد (به عنوان مثال در بازار الکترونیک یا محصولات پزشکی)، شرکتهای بزرگی که رویههای اداری پیچیدهای دارند و سرمایهگذاری اندکی روی نوآوری و تحقیقات میکنند، شانس کمتری برای بقا خواهند داشت.
ما در وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا اهداف بزرگی را دنبال می کنیم. به دنبال آباد سازی ایران عزیز ، توسعه اقتصاد کشور ، افزایش فروش شرکت های تولیدی و خدماتی داخلی ، افزایش سطح سواد عمومی مدیریت و دانش تجارت و کسب و کار مردم عزیزمان ، توسعه تجارت الکترونیک ، بهبود محیط کسب وکار ، گسترش تحقیق و توسعه ، افزایش کار آفرینی و سطح خلاقیت و نوآوری در سازمان های ایرانی هستیم. مقالاتی که توسط ما نوشته شده اند یا گردآوری شده اند با دقت و وسواس انتخاب شده اند و موارد کلیدی در توسعه شرکت های ایرانی و ابادنی کشور در نظر گرفته شده اند. شما می توانید تمام این مقالات مطالعه کنید و در نهایت فقط این احساس خوب آموختن علوم مفید را خواهید داشت.
برای انتشار مجدد مقالات این وب سایت ذکر منابع و درج لینک به سایت ما (توسعه تجارت دلیران دنا) الزامی است.
دیدگاه شما