مفهوم تحلیل روند


نکته ای که در هنگام تشخیص روندهای صعودی باید به آن توجه کنید این است که، موج هایی که از لحاظ روند صعودی بررسی می کنیم، باید از لحاظ اندازه مشابه باشند.
در تصویر زیر، از پیوت های مربوط به موج هایی که نسبت به موج اصلی کوچکتر هستند صرف نظر شده است. این پیوت ها با رنگ زرد علامت زده شده اند.

روند صعودی در تحلیل تکنیکال

روند صعودی یکی از مهمترین مفاهیم در آموزش تحلیل تکنیکال است. روندها جهت حرکت قیمت بازار را نشان می دهند، به این معنی که اگر قیمت افزایشی باشد روند صعودی، و اگر قیمت کاهشی باشد روند نزولی است.

تغییرات قیمت سهم ها هیچ گاه به صورت یک خط راست و بدون تغییر جهت حرکت نمی کنند و همواره در لحظاتی دچار تغییر جهت می شوند. این تغییرات جهت سبب به وجود آمدن حرکاتی زیگزاگی در نمودار سهم می شوند، این حرکات زیگزاگی به دنبال یکدیگر قرار می گیرند و موج های مختلفی را به وجود می آورند. با تحلیل حرکت این امواج و تشخیص الگوهای خاص، می توانیم روندهای نزولی و صعودی را شناسایی و از آنها استفاده کنیم. یک روند صعودی، در هر لحظه می تواند تغییر جهت بدهد و اینگونه نیست که روند صعودی همواره به مسیر خود ادامه دهد.

در مبحث پیوت در تحلیل تکنیکال، به بررسی پیوت ها و نحوه تشخیص آنها پرداختیم. پیوت ها بسته به صعودی یا نزولی بودن نام های مختلفی دارند.
نام دیگر پیوت های سقف، قله و نام دیگر پیوت های کف، دره یا حفره است.
در این آموزش به بررسی روندهای صعودی و نحوه تشخیص آنها می پردازیم.

تشخیص روند صعودی

در تحلیل روند صعودی دو قانون وجود دارد:

  1. هر قله یا پیوت سقف از قله قبل از خود بالاتر باشد.
  2. هر حفره یا پیوت کف از حفره قبل از خود بالاتر باشد.

در تصویر زیر، نمونه ای از یک نمودار که دارای روند صعودی است را مشاهده می کنید.

برای تشخیص روند صعودی، طبق آموزش پیوت در تحلیل تکنیکال، پیوت های نمودار را مشخص کنید.
پس از مشخص نمودن پیوت های سقف و کف، در صورت مشاهده الگوی موجود در تصویر بالا، می توان گفت که نمودار شما دارای روند صعودی است.

نکته ای که در هنگام تشخیص روندهای صعودی باید به آن توجه کنید این است که، موج هایی که از لحاظ روند صعودی بررسی می کنیم، باید از لحاظ اندازه مشابه باشند.
در تصویر زیر، از پیوت های مربوط به موج هایی که نسبت به موج اصلی کوچکتر هستند صرف نظر شده است. این پیوت ها با رنگ زرد علامت زده شده اند.

چنین پیوت هایی که نسبت به پیوت های دیگر به موج های کوچکتری تعلق دارند، مبنای تعیین روند صعودی محسوب نمی شوند.

مواردی که یکی از قله ها، یا یکی از حفره ها شرایط روند صعودی را ندارد

در مواردی که یکی از قله ها یا یکی از حفره ها، شرایط روند صعودی را ندارد، در نمودار از آن قله صرف نظر کرده و قله یا حفره بعدی را بررسی می کنیم.
در تصویر زیر، شرایط روند صعودی در مورد قله ای که با رنگ زرد مشخص شده است صدق نمی کند.
همانطور که مشاهده می کنید، از این قله صرف نظر کرده و به بررسی شرایط روند صعودی در قله بعدی پرداخته ایم.

در هنگام مشاهده چنین مواردی در تحلیل تکنیکال، روش صحیح برخورد با آنها صرف نظر کردن از قله یا حفره، و بررسی روند صعودی در قله یا حفره بعدی است.

مواردی که ارتفاع یا عمق پیوت ها بسیار مشابه است

هنگامی که دو قله ارتفاع تقریباً یکسانی دارند، برای تشخیص ارتفاع هر یک نشانگر ماوس را روی آنها برده، و به مقدار High توجه کنید. هر کدام که مقدار High بیشتری داشت، ارتفاع بیشتری دارد

هنگامی که دو حفره عمق تقریباً یکسانی دارند، برای تشخیص عمق هر یک، نشانگر ماوس را روی آنها برده و به مقدار Low توجه کنید. هر کدام که مقدار Low بیشتری داشته باشد، پایین تر است.

خطوط روند (Trend) چیست؟

روند به معنای جهت گیری کلی حرکت قیمت است و زمانی تشکیل می شود که تغییرات نرخ به صورت مداوم در یک مسیر به وقوع می پیوندد. در صورتی که این مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند و در صورتی که مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند. نگاهی به نمودار زیر بیاندازید.

شکل1. روند صعودی یک نمودار

مشاهده این نکته که در شکل بالا، روند نمودار رو به بالا است، کار سختی نیست و به سادگی می توان از جهت بازار آگاهی یافت. اما مشاهده یک روند همیشه هم کار ساده ای نیست، به نمودار زیر توجه نمایید:

شکل 2. تصویری از یک روند نامشخص

در این نمودار، چندین روند رو به بالا و رو به پایین وجود دارد، اما یک نمایش واضح از اینکه روند بازار در چه جهتی است، وجود ندارد.

یک تعریف رسمی تر از خطوط روند

متاسفانه همیشه نمی توان روندها را به سادگی مشاهده نمود. به عبارت دیگر، تعریف کردن و تعیین یک روند، کاری واضح و آشکار نیست. در هر نمودار داده شده، احتمالا خواهید دید که قیمت ها تمایلی به حرکت در یک خط مستقیم در هر جهتی را ندارند، اما به جای آن دارای مجموعه ای از مقادیر حداکثر و حداقل هستند. در تحلیل تکنیکال، حرکت این مقادیر حداکثر و حداقل است که یک روند را تشکیل می دهد. برای مثال، یک روند رو به بالا به عنوان مجموعه ای از نقاط حداکثر و حداقل بالاتر تعریف می شود، در حالی که یک روند رو به پایین به عنوان مجموعه ای از نقاط حداکثر و حداقل پایین تر تعریف می شود.

شکل 3. یک روند صعودی

شکل 3 مثالی از یک روند رو به بالا است خط سبز A در نمودار، اولین نقطه حداکثر است که پس از سقوط قیمت از آن تعیین می گردد. نقطه B نقطه حداقل است که پس از سقوط از نقطه حداکثر تثبیت شده است. برای این که این نمودار روند رو به بالای خود را حفظ کند هر یک از نقاط حداقل متوالی نباید از پایین ترین نقطه قبل از خود، پایین تر بروند، در غیر این صورت روند حالت بازگشتی خواهد داشت.

با توجه به مفهوم فراکتال ها که در مطالب قبلی مورد بررسی قرار گرفت، در هر روندی نکته مهم آن است که نقاط حداکثر و حداقل فراکتالی در یک مسیر باشند، مثلا در روند صعودی، فراکتال های بالا و پایین همگی صعودی و در روند نزولی این فراکتال ها نزولی باشند. در شکل زیر اجزای یک روند را مشاهده می نمایید.

شکل4. اجزای یک روند

انواع روند به طور کلی روندها را بر اساس جهت حرکتشان به سه نوع تقسیم بندی می نمایند:

۱) رو به بالا (صعودی)

۲) رو به پایین (نزولی)

۳) روند جانبی یا افقی

۴) روندهای نامتعارف (UTL)

همان گونه که از اسامی آنها پیداست، هر وقت هر یک مفهوم تحلیل روند از نقاط اوج و یا دره های متوالی بالاتر از نقطه قبل باشند، روند رو به بالا نامیده می شود. اگر نقاط اوج و دره های متوالی پایین تر بیایند، روند رو به پایین نامیده می شود. اگر حرکت و تغییر کوچکی در نقاط اوج و دره های متوالی وجود داشته باشد، روند جانبی یا افقی نامیده می شود یا می گویند بازار در حالت سوینگ (بدون روند) قرار دارد.

اگر شما بخواهید واقعا فنی کار کنید، ممکن است حتی بگویید که روند افقی به دلیل نداشتن یک روند تعریف شده در هر یک از جهات بالا یا پایین به خودی خود یک روند حقیقی نیست. در هر حالت، بازار تنها می تواند به یکی از این سه روش تغییر کند: بالا، پایین و هیچ کدام که در ادامه تشریح می شود.

شکل 5. انواع روند

به طور کلی روندهای صعودی یا نزولی نشان دهنده حرکت شیب دار قیمت می باشند. به این صورت که قیمت می تواند در روند صعودی بر روی خطوط حمایت و در روند نزولی بر روی خطوط مقاومت شیب دار حرکت کرده و خود را به ترازهای بالاتر یا پایین تر برساند. همچنان که در نمودار زیر پیداست، یک روند صعودی توسط افزایش تدریجی و موزون قیمت بر روی خط حمایت شیب دار تشکیل می گردد.

شکل 6. روند صعودی در نمودار سهام ایران خودرو

نمودار زیر نشان دهنده یک روند نزولی قیمت است. این روند توسط کاهش تدریجی و موزون قیمت بر روی خط مقاومت شیب دار تشکیل می گردد.

روند

شکل 7. روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو

اهمیت روند

درک و شناسایی روندها بسیار مهم است چون شما را قادر می سازد تا بر طبق روندها معامله کنید و نه بر خلاف آنها. دو جمله مهم از زبان تحلیلگران تکنیکال که می گویند «روند دوست شماست» و «با روندها مخالفت نکنید»، نشان دهنده میزان اهمیت تحلیل روند برای تحلیلگران تکنیکال است.

طول روندها

روندها را بر اساس طول مدت آنها نیز طبقه بندی می نمایند. یک روند را می توان به عنوان یک روند کوتاه مدت، میان مدت و یا دراز مدت تقسیم بندی کرد. بر طبق اصطلاحات بازار سهام، یک روند اصلی (عمده) به طور کلی بلند مدت نامیده می شود و می بایست بیش از یک سال طول بکشد. یک روند میان مدت معمولا مربوط به یک دوره یک تا سه ماهه است و یک روند کوتاه مدت مربوط به زمانی کمتر از یک ماه است.

یک روند دراز مدت از چندین روند میان مدت تشکیل شده است که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند. اگر روند اصلی به سمت بالا باشد و حرکت اصلاحی آن رو به پایین باشد، حرکت اصلاحی قیمت را به عنوان یک روند میان مدت در نظر می گیرند. روندهای کوتاه مدت، اجزای تشکیل دهنده هر دو رونده بلند مدت و میان مدت هستند. نگاهی به شکل 8 بیاندازید تا طول هر یک از این سه روند را ببینید.

در هنگام تحلیل روندها، مهم است که نمودار به گونه ای رسم شده باشد که به بهترین شکل بازتاب دهنده روندی باشد که مورد تحلیل قرار می گیرد. برای کمک به شناسایی روندهای دراز مدت، تحلیل گران از نمودارهای روزانه و یا هفتگی در یک دوره پنج ساله استفاده می کنند تا ایده بهتری درباره روند دراز مدت بدست آورند.

نمودارهای روزانه بهترین کاربرد را در هنگام تحلیل روندهای میان مدت و کوتاه مدت دارند. این نکته نیز قابل یادآوری است که هر چه روند طولانی تر باشد، اهمیت آن نیز بیشتر است، برای مثال یک روند یک ماهه در مقایسه با یک روند پنج ساله از اهمیت خاصی برخوردار نیست.

شکل 8. انواع روند از نظر طول مدت

خط روند (Trend line)

خطی که چندین نقطه اوج (قله) یا حضیض (دره) را در یک روند به هم وصل کرده و در یک روند صعودی به عنوان سطح حمایت و در یک روند نزولی به عنوان سطح مقاومت عمل کند، را خط روند گویند.

ترسیم خط روند یک تکنیک ساده رسم نمودار است که یک خط را برای نمایش روند تغییرات در یک بازار به نمودار اضافه می کند. رسم یک خط روند به سادگی رسم کردن یک خط مستقیم است که از روند کلی نمودار مربوطه پیروی می کند.

هنگامی که روندی شکل می گیرد معمولا می توان خط حمایت (S) را در زیر روند صعودی و خط مقاومت (R) را بالای یک روند نزولی ترسیم کرد. شکست این خطوط به معنای پایان یک روند است و نشان از آغاز روندی معکوس دارد. به طور کلی این خطوط برای نمایش آشکار و واضح روند و همچنین برای شناسایی نقاط بازگشت روند مورد استفاده قرار می گیرند.

همان گونه که در شکل 9 می توانید ببینید، یک خط روند صعودی در نقاط پایین یک روند رو به بالا و از اتصال دره ها به یکدیگر رسم شده است. این خط نشان دهنده ناحیه حمایتی می باشد که همواره قیمت را در سطوح بالاتر نگاه داشته و در برابر سقوط بیشتر قیمت مقاومت می نماید. به این صورت یک خط روند صعودی کمک می نماید تا نقاط صعود مجدد قیمت را پیش بینی نماییم.

روند

شکل 9. تصویری از یک روند صعودی

به طور مشابهی، یک خط روند نزولی در نقاط بالای یک روند رو به پایین و از اتصال قله های متوالی به یکدیگر رسم می شود. این خط نشان دهنده ناحیه مقاومت قیمت می باشد که همواره قیمت را در سطوح پایین تر نگاه داشته و در برابر صعود بیشتر قیمت مقاومت می نماید. این چنین یک خط روند نزولی کمک می نماید تا نقاط نزول مجدد قیمت را پیش بینی نماییم.

شکل 10. تصویری از یک روند نزولی

بازگشت قیمت در روندی جدید

همان گونه که متوجه شده اید روندها نشان دهنده حرکت شیب دار قیمت می باشند؛ به این صورت که قیمت می تواند بر روی خطوط حمایت و مقاومت شیب دار حرکت کرده و خود را به تراز های بالاتر یا پایین تر برساند. برخی اوقات بازار به این خطوط عکس العمل نشان نداده و با شکست آنها، جهت حرکت خود را تغییر می دهد. معمولا شکسته شدن خط روند نشانه آغاز یک حرکت باز گشتی و همچنین شکل گیری روندی جدید است ضمن اینکه با شکسته شدن هر یک از خطوط روند (صعودی یا نزولی)، نقش آنها به عنوان حمایت و مقاومت تغییر می نماید که نمونه ای از آن را در زیر مشاهده می نمایید.

شکل 11. شکسته شدن خط روند و تعویض وظیفه آن

شکسته شدن خط روند نزولی که یک ناحیه مقاومت برای حرکت رو به پایین قیمت محسوب می شود باعث می شود همان خط به عنوان حمایت عمل نماید. معمولا با شکست هر خط روندی، روند جدیدی در جهت معکوس آن شکل می گیرد لذا می توان معامله جدیدی را طراحی نمود. برای مثال در تصویر 12 مشاهده می نمایید که با شکسته شدن خط روند صعودی، یک روند نزولی شکل گرفته است.

خطوط روند

شکل 12. شکسته شدن خط روند صعودی و شکل گیری یک روند نزولی. بر این اساس می توان معاملات جدیدی را طراحی نمود.

خطوط روند

شکل 13. شکسته شدن خط روند نزولی و شکل گیری یک روند صعودی. بر این اساس می توان معاملات جدیدی را طراحی نمود.

منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی

دکتر محمدرحیم عیوضی: روند، رویداد و تصویرسازی، کلیدواژه های مهم در آینده پژوهی

ترندها یک پوشش زمانی برای پدیده‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وجود می‌آورد. یعنی در واقع ما روند را در عنصر زمان و پدیده‌هایی که با زمان در ارتباط هستند، مورد توجه قرار می‌دهیم. قسمتی از روندها به گذشته، قسمتی از آنها به حال و قسمتی به آینده برمی‌گردد. بین روندها و تحولات ارتباط دقیق و عمیقی وجود دارد. بین روندها و اصول آینده‌پژوهی هم ارتباط عمیقی وجود دارد. یعنی همه آن عواملی که در اصول به آن اشاره شد، خود را در حوزه و قلمرو روندها نشان می‌دهد. روند از توالی رویدادها به وجود آمده است. یعنی event‌ها یا رویدادهایی وجود دارد که در بستر زمان رخ می‌دهند. این رویدادها وقتی که معنادار می‌شوند، تبدیل به روند می‌شوند. مثلاً وقتی در جامعه‌ بی‌عدالتی به عنوان رویدادی اجتماعی مکرر مشاهده و یا نابسامانی‌های فرهنگی در خانواده‌ها دیده می‌شود و شکل معناداری به خود می‌گیرند، می‌گوییم جامعه ما با روندهای منفی در بی‌عدالتی، روندهای منفی در حوزه خانواده و غیره روبه‌رو شده است. روندها ورد زبان عامه می‌شوند. مثلاً مدرک‌گرایی یا افزایش قیمت دلار که از چالش‌های مهم جامعه هستند.

روندها، آینده یک حوزه و قلمرو را می‌سازند. اگر الگو به خوبی روندها را پیش‌بینی کرد و توانست بر روندها اثر بگذارد و بر اساس نیازهای موجود جامعه روندهای نو تولید کند، این الگو می‌تواند در چشم‌انداز آینده، آینده مطلوبی را برای نظام آرمانی ما ترسیم کند.

آینده‌پژوهی علمی است که مبدأ دارد، ولی نهایت ندارد. شرط تغییر روندها استفاده صحیح از رویدادها است.

رویدادها (event)

مواجهه با رویدادهایی که اصول را تحریک کند، یکی از ویژگی‌های مهم آینده‌پژوهی است. چالش‌ها و فرصت‌ها، تهدیدها و آسیب‌ها در آینده‌پژوهی از دل مواجهه با اصول بیرون می‌آید. اینکه چقدر قدرت تغییر، قدرت رقابت، قدرت آمادگی برای مواجهه با غافلگیری، قدرت پیش تدبیری و قدرت اقدام کنش‌گرایانه داشته باشیم. رویدادها مفهوم تحلیل روند سه دسته‌اند: رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی (زلزله‌ها). رویدادها پیش‌بینی‌ پذیر و دسته سوم رویدادهایی هستند که باید ساخت. یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران رویدادسازی بوده است. در کتاب «آینده انقلاب اسلامی» (نشر وزارت علوم و مؤسسه صدرا)، سناریوهای مرتبه‌ای در خصوص رابطه ایران و آمریکا تعریف شده است.‌ در آمریکا یک قرائت واحد در رابطه با ایران وجود دارد و آن هم شخم زدن انقلاب است. سیاست آمریکا سیاست تشر زدن و برخورد تند و منتظر عکس‌العمل رقیب ماندن است. برای مواجهه با این مسئله باید با متغیرهای کلیدی و پیشران‌های قوی و منسجم آمادگی داشت.

اگر جامعه‌ای در آینده‌پژوهی نتواند بر رویدادها اثر بگذارد، نمی‌تواند از ثبات بالایی برخوردار باشد. بنابراین اثرگذاری بر رویدادها باعث ایجاد ثبات می‌شود.

برای مواجهه با رویدادها (رویدادهای ناشی از عدالت و عدالت‌خواهی به عنوان بن‌مایه انقلاب اسلامی ایران) چه رویکردی در الگو باید اتخاذ شود؟ قطعاً این رویکرد باید آینده‌پژوهانه باشد. به روندها و رویدادها، فرآیند حرکت از مبداً به مقصد می‌گوییم. باید قدرت چشم‌انداز سازی خود و آشنایی با چشم‌انداز را بالا ببریم. چشم‌انداز در آینده‌پژوهی ویژگی‌ها، خصوصیات، معیارها و ملاک‌های بسیاری دارد. چشم‌انداز یک اقدام انعطاف‌پذیر، ایستگاهی، مرحله‌ای، تکاملی و معطوف به محیط و موقعیت است.

الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به سه دلیل یک اقدام آینده‌پژوهانه است: ۱- الگو است؛ ۲- در رابطه با پیشرفت بوده و ماهیت پیشرفت و توسعه، آینده‌پژوهی است؛ ۳- ماهیت اسلامی بودن دارد. در هیچ مکتب، اندیشه‌ و تفکری از لحاظ وسعت و عمق به اندازه مبانی نظری اسلام به آینده توجه نشده است.

حال اگر سؤال شود که برای استفاده صحیح از رویدادهای آینده و مدیریت روندها چه اقدامات عملیاتی در حوزه‌های مختلف بایست داشت؟ پاسخ چیست؟ این امر از مأموریت‌های مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

تصویرسازی جدی‌ترین، مهم‌ترین و اساسی‌ترین رویکرد آینده‌پژوهی است. از آنجا که انسان و جامعه شکل دهنده و پیشران اصلی آینده هستند، بنابراین تصاویری که انسان می‌سازد در آینده می‌تواند تبدیل به یک محصول شود. یعنی تصویرهای ذهنی از آینده می‌تواند روندها و رویدادهایی را تولید کند که به ساخت مطلوب‌های یک جامعه منتهی شود.

تصویرسازی نیاز به اسباب، ظرفیت‌ها و لوازم خاص خود دارد. امروزه در دنیا تصویرسازی در قالب برنامه‌های استراتژیک مفصل و در محیط‌های خاصی انجام می‌شود. در مراکز آینده‌پژوهی غرب افراد مستعد را به عناوینی، عضو کرده و کاملاً در حوزه آینده‌پژوهی تربیت می‌شوند و بعد در فضایی مناسب و مستعد به تصویرسازی اقدام می‌کنند.

سؤالی که مطرح می‌شود این است که ظرفیت الگو در تصویرپردازی از آینده چقدر است؟ آیا الگو قدرت تصویرپردازی آینده مطلوب و عمومی‌سازی و جریان‌سازی آن تصاویر را دارد؟

باید تلاش شود ظرفیت برانگیخته‌سازی تصویر را بالا برد. این امر نیاز به برنامه و تشکیل جلسات متعدد دارد.

اندیشکده‌ها در فرآیند آینده‌پژوهی در وهله اول با توجه به اصول و ارکان آینده‌پژوهی با پدیده‌ای به نام مسائل (issue) مواجه می‌شوند. در مسئله‌شناسی به چند چیز باید توجه داشته باشیم: ۱- مسائل اساسی به صورت بطئی و آرام ظهور می‌کنند و یک شبه اتفاق نمی‌افتند؛ ۲- یک آینده‌پژوه بلافاصله جواب نمی‌دهد؛ ۳- در برخورد با مسائل نیازمند اجماع هستیم؛ ۴- مسئله اجتماعی در طی زمان ماهیتاً تغییر پیدا می‌کند. مسئله حلقه وصل بین گذشته، حال و آینده است. پیوستگی و زمان از وجوه مهم مسئله‌شناسی است. مسئله با مشکل فرق می‌کند. مسئله حاصل روندها و رویدادها است، اما مشکل حاصل موانع است. ما باید قدرت عبور از موانع را داشته باشیم، اما در برخورد با مسائل باید حرکت از درون آنها باشد. مثل تونل که باید وارد آن شد و با چراغ روشن، آمادگی و رعایت قوانین از آن عبور کرد تا از زیر کوهی عظیم به راحتی خارج شد. مثال در رابطه با تفاوت مسئله و مشکل: کسی که آپاندیسش می‌ترکد، برای او مشکل ایجاد می‌کند، مسئله ایجاد نمی‌کند. کوهنورد خوب کوهنوردی است که بتواند مانع و چالش را از هم تشخیص بدهد. «خاطَبَهُم الجاهِلون قالُوا سَلاما». قرآن هم تأکید کرده وقتی به جاهل می‌رسی با او درگیر نشو، به او سلام کن و رد شو.

هر اندیشکده‌ بر اساس مأموریت خود باید تیم مسئله‌شناس داشته باشد. ما باید یا خودمان آینده‌پژوه باشیم یا کارگاه‌های آینده‌پژوهی و ظرفیت‌های آینده‌پژوهی ایجاد کنیم. مسئله‌شناسی مراحل اولیه، ثانویه و … دارد. مرحله اولیه، شناخت مسائل گذشته و حال است. آینده‌پژوه خوب، آینده‌پژوهی است که تاریخ‌شناس باشد. تا خوب تاریخ را نشناسد و نفهمد نمی‌تواند برای آینده تجویز خوبی داشته باشد. زیرا زمان یک امر بسیط است و مسئله‌شناسی گذشته‌ها اهمیت بالایی دارد. مسائل نوظهور چگونه به وجود می‌آیند؟ از دید یک جامعه‌شناس مسائل نوظهور حاصل نابرابری‌ها است. باید با یک ذره‌بین ریشه نابرابری را پیدا کرد تا بتوان مسائل را شناخت. در جامعه‌ای که نابرابری‌های سلبی و منفی وجود داشته باشد، مسائل تبدیل به تهدید و آسیب می‌شود. اما در جامعه‌ای که نابرابری‌ها ایجابی و منطقی است، مسائل اجتماعی باعث فرصت و حرکت رو به جلو می‌شود. امام علی (ع) نیز می‌فرمایند: عدالت عبارت است از برابری برابرها و نابرابری نابرابرها (مثبت بودن نابرابری‌های ایجابی).

عوامل مؤثر در شکلگیری مسائل آینده

رویدادهای مولد نابرابری‌ها (بی‌عدالتی)؛ یعنی نابرابری خود به خود به وجود نمی‌آید.

روندهای ناشی از نابرابری‌ها به عنوان مولد مسئله اجتماعی؛ مسئله اجتماعی حاصل روندهای ناشی از نابرابری‌ها است.

فرصت‌ها و تهدیدات به عنوان مولد چالش‌های اجتماعی

آسیب‌های اجتماعی نوظهور مولد استمرار عناصر تهدید و ضعف و انحراف مدیریت عملیاتی

همه این موارد نهایتاً منجر به حضور عنوان انقلاب اسلامی بدون حضور دین و دین‌داری در متن جامعه می‌شود.

مهمترین آسیبهای آینده:

ناتوان نشان دادن ظرفیت‌های اسلام برای حل مسائل اجتماعی

حاشیه‌نشینی ضوابط و قواعد دینی در مواجهه جامعه با مسائل اجتماعی و تقویت حس اجتماعی جایگزین‌سازی معیارهای عصر مدرن

فقدان تعریف عملیاتی روشن و واضح از رویدادها و روندهای اجتماعی ناشی از مسائل اجتماعی؛ متأسفانه امروزه بیشتر کار ما در حوزه علم به مفهوم‌شناسی اختصاص یافته است.

بی‌متولی ماندن مفاهیم کلیدی اجتماعی مسئله‌محور در ایران مانند عدالت، وحدت، معنویت، اخلاق، معیشت، انسان متعهد و مدیر ارزشی در بافت اجتماعی

دولتی شدن مسائل اجتماعی و اجتماعی شدن مسائل دولتی

پیشران‌های فعال تابع کلان پیشران‌ها هستند. این پیشران‌ها عبارت‌اند از: اسلامیت (دال مرکزی قدرت)؛ مهدویت (آینده مطلوب قدرت)؛ معنویت (ماهیت‌شناسی قدرت)؛ ولایت‌گرایی (تکامل‌گرایی قدرت)؛ مردم‌سالاری دینی (ساختارگرایی قدرت)؛ گفتمان‌محوری (روندشناسی قدرت)؛ عدالت‌گرایی (علت‌شناسی قدرت)؛ مشارکت‌گرایی (ظرفیت‌شناسی قدرت)؛ تعامل‌گرایی (رویکردشناسی قدرت)؛ وحدت‌گرایی و انسجام ملی؛ (راهبردشناسی قدرت)؛ بصیرت‌گرایی (زمان‌شناسی قدرت)؛ چشم‌اندازگرایی (فرایندشناسی قدرت)؛ ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی (علت‌شناسی قدرت)؛ قدرت امروز جمهوری اسلامی ایران را در عراق و سوریه و در بین مردم کشورهای دیگر می‌بینید. منابع محوری (کارکردشناسی قدرت)؛ جایگاه محوری (مکان‌شناسی قدرت)؛ اعتبار و اقتدار نظریه ولایت فقیه (پیامدشناسی قدرت).

تحلیل رقبا چیست و چگونه انجام می‌شود؟

تجزیه و تحلیل رقبا

کسب‌وکارها برای جلب مشتریان بیشتر، به‌دست آوردن سهم بیشتری از بازار، افزایش فروش، کسب سود بیشتر و به‌طور کلی برای موفقیت در کسب‌وکار، باید محصولاتی را به مشتریان عرضه کنند که بهتر از سایر رقبا نیازهای آن‌ها را برآورده کند. بنابراین استراتژی‌های بازاریابی، نه‌تنها نیاز مصرف‌کنندگان هدف، بلکه باید خط‌ مشی رقبا را نیز مورد بررسی قرار دهد که اولین گام برای رسیدن به این هدف «تحلیل رقبا» است.

در ادامه به بررسی مفهوم تحلیل رقبا خواهیم پرداخت و مراحل شناسایی رقبا و چگونگی انجام آن را بررسی خواهیم کرد.

مفهوم تحلیل رقبا

تحلیل رقبا، فرایند ارزیابی نقاط قوت و ضعف رقبای فعلی و رقبای بالقوه است، که امکان شناسایی و بررسی فرصت‌ها و تهدیدات را فراهم می‌کند. به بیان واضح‌تر آنالیز رقبا، به روند شناسایی رقبای اصلی گفته می‌شود که طی آن، اهداف، نقاط قوت و ضعف، خط مشی‌ها و الگوهای واکنشی آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در پایان، رقبایی که باید به آن‌ها حمله کرد و رقبایی که باید از آن‌ها دوری کرد، مشخص می‌شوند.

مزایای تحلیل رقبا

مزایای تحلیل رقبا

در هنگام تجزیه و تحلیل رقبا این سوال مطرح می‌شود که شرکت ها در انجام این فرایند باید چه اطلاعاتی از رقبای خود به‌دست آورند؟ یافتن پاسخ مناسب برای پرسش‌هایی که در ادامه می‌آید، اطلاعات ما از رقبا را به‌خوبی تکمیل می‌کند.

  • رقبای شما چه کسانی هستند؟
  • اهداف آن‌ها چیست؟
  • خط‌مشی آن‌ها چیست؟
  • چه محصولاتی را به فروش می‌رسانند؟
  • سهم بازار هریک از رقبا چقدر است؟
  • رقبا از کدام رسانه برای تبلیغات استفاده می‌کنند؟
  • نقاط قوت و ضعف هریک از آنها چیست؟
  • و…

از طریق آنالیز رقبا، علاوه‌بر یافتن پاسخ مناسب برای این پرسش‌ها، می‌‎توان راهی سریع و آسان برای مقایسه محصولات و خدمات شرکت‌های تولید کننده مشابه در بازار پیدا کرد.

چطور تحلیل رقبا انجام دهیم؟

حال که با مفهوم تحلیل رقبا و مزایای آن آشنا شدیم، باید به این سوال پاسخ دهیم که مدل تحلیل رقبا چیست و چگونه انجام می‌شود؟ برای انجام تحلیل رقبا، عبور از 2 مرحله لازم است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

چگونه تحلیل رقبا انجام دهیم

جمع‌آوری اطلاعات رقابتی

هرچند داشتن رقیب موضوع خوشحال‌کننده‌ای نیست، اما به‌هرحال در هر کسب‌وکاری رقیب وجود دارد و شما باید برای شناسایی آن اقدام کنید. در این صورت می‌توانید از نقاط قوت و ضعف، چشم‌انداز و اهداف آن‌ها آگاه شوید. همچنین شناسایی، درک و نظارت بر رقبا موجب می‌شود هرگز نگران وجود آن‌ها نباشید. به این فرایند «جمع‌آوری اطلاعات رقابتی» گفته می‌شود.

تحقیق رقبا

هرچند برای پیدا کردن رقبای تجاری، راه‌های زیادی وجود دارد، اما گوگل و آمازون مهم‌ترین سایت‌ها برای انجام تحقیق رقبا هستند. ابتدا نام تجاری خود را جست‌وجو کنید، سپس به‌دنبال سرچ ایده محصول خود بروید. با استفاده از کلیدواژه‌های متنوع، می‌توانید کسب‌وکارهای مشابه، همچنین شبکه‌های اجتماعی فعال آن‌ها را پیدا کنید. رتبه الکسای رقبای خود را نیز حتما چک کنید. در هنگام چیدا کردن رقبا، میان آن‌ها تمایز ایجاد کنید. مثلا رقبایی که ممکن است نظر مشتریان شما را جلب کنند در یک دسته قرار دهید و رقبایی که به‌طور مستقیم با کسب‌وکار شما رقابت نمی‌کنند در دسته‌ای دیگر قرار دهید. به‌این ترتیب می‌توانید در مورد تحلیل رقبا یک دیدگاه کلی به‌دست آورید.

مراحل تحلیل رقبا

مراحل تحلیل رقبا

مراحل اصلی تجزیه و تحلیل رقبا در کسب‌وکار شامل 6 مورد است که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

شناسایی رقبا

شرکت‌ها معمولا با طیف گسترده‌ای از رقبا روبه‌رو هستند. به‌طور کلی یک شرکت می‌تواند تمام شرکت‌هایی که کالاها و خدمات مشابه تولید می‌کنند را رقیب خود بداند. همچنین رقبای یک شرکت را می‌توان تمامی شرکت‌هایی دانست که کالاهای تولیدی آن‌ها، خدمات مشابهی را تامین می‌کند.

تعیین اهداف رقبا

مدیر بازاریابی پس از شناسایی رقبای اصلی، باید از خود بپرسد هریک از رقبا به‌دنبال چه هدفی هستند و انگیزه رفتاری هرکدام چیست؟

در ابتدا ممکن است این‌طور به نظر برسد که هدف رقبا فقط «به حداکثر رساندن سود» است و تمام فعالیت‌های آن‌ها بر اساس این هدف پایه‌گذاری شده است. اما باید توجه داشت، هدف شرکت‌ها از نظر اهمیتی که برای سود کوتاه مدت و سود بلند مدت، قائل هستند، متفاوت است. همچنین ممکن است شرکتی برخلاف تصور ما،«تامین رضایت مصرف‌کنندگان» را در اولویت اهداف خود قرار دهد. بنابراین در تحلیل رقبا، علاوه‌بر توجه به هدف «سود آوری»، باید به سایر اهدافی که توسط آن‌ها درنظر گرفته می‌شود، مانند رشد سهم بازار، ارائه خدمات برتر و… نیز توجه کرد. اطلاع از ترکیب اهداف رقیب، روشن می‌کند که آیا او از وضعیت فعلی خود راضی است؟ در مقابل اقدامات رقابتی مختلف، چگونه از خود واکنش نشان خواهد داد؟

شناسایی خط‌ مشی رقبا

در فرایند تحلیل رقبا، هرچه خط‌مشی یک موسسه به خط‌ مشی موسسه دیگر شبیه‌تر باشد، رقابت میان آن‌ها فشرده‌تر است.

یک شرکت برای طراحی خط ‌مشی مناسب، باید تمامی ابعاد شرکت رقیب را مورد بررسی قرار دهد و از کیفیت کالاهای تولیدی، ویژگی‌ها و ترکیب آن‌ها، خدمات مشتریان، سیاست تعیین قیمت فروش، پوشش توزیعی، خط ‌مشی فروشندگان، طرح‌های تبلیغاتی و… در شرکت رقیب، اطلاع کامل داشته باشد. همچنین باید جزییات خط ‌مشی تحقیق و توسعه، تولید، خرید، امور مالی و سایر خط مشی‌های شرکت رقیب را نیز مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.

برای تهیه یک خط‌ مشی موثر و کارامد، شرکت باید رقبا، مشتریان بالقوه و مشتریان بالفعل خود را باهم درنظر داشته باشد و به‌طور مرتب آ‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. سپس نسبت به تهیه خط‌ مشی‌های بازاریابی رقابتی اقدام کند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که باید خط ‌مشی‌هایی تهیه کرد که شرکت را در مقابل رقبا در جایگاهی ممتاز قرار داده و توانمندترین مزیت رقابتی را ایجاد کند.

ارزیابی نقاط قوت و ضعف رقبا

این بخش را با طرح یک سوال آغاز می‌کنیم: «آیا رقبای شرکت، قادر هستند با اجرای خط‌ مشی‌های خود به اهدافشان برسند؟»

در فرایند تجزیه و تحلیل رقبا، بازاریابان باید از نقاط قوت و ضعف رقیبان خود اطلاع داشته‌باشند. برای این منظور، شرکت باید نسبت به جمع‌آوری اطلاعات ارزشمند و کلیدی رقبای خود در چند سال گذشته اقدام کند. با این اطلاعات، شرکت نسبت به اهداف، خط‌ مشی‌ها و عملکرد رقبا آگاهی پیدا می‌کند و به‌این ترتیب می‌تواند برآورد درست‌تری نسبت به نقاط قوت و ضعف رقبای خود به‌دست آورد. در روند تحلیل رقبا از سایر منابع اطلاعاتی مانند تحقیقات بازاریابی، تجربیات شخصی، شنیده‌ها، شایعات و… نیز می‌توان به اطلاعات مهمی دست یافت. مثلا در تحقیقی راجع به تجزیه و تحلیل فایده از نظر مشتری، می‌توان از مشتریان پرسید چه مزایایی برای آن‌ها ارزشمند است؟ به‌نظر آن‌ها شرکتی که از آن خدمات و محصولات دریافت می‌کنند، دارای چه ویژگی مهمی است؟ و… این اطلاعات، نشان می‌دهد کدام یک از رقبا بی‌دفاع هستند و باید به آنها حمله شود؟ روش‌های حمله به آنها کدام است؟ علاوه‌بر این، به کمک این اطلاعات، نقاط آسیب پذیر شرکت در قبال حركات رقبا نیز آشکار می شود.

همچنین شرکت حین بررسی شرکت‌های رقیب باید مفروضات غلط آن‌ها در کسب‌وکار را نیز بشناسد. زیرا بسیاری از شرکت‌ها بر این باورند که: «کالای تولیدی ما، دارای بالاترین کیفیت است»، «مشتریان به قیمت بیشتر از خدمات اهمیت می‌دهند» و… به‌این شکل قربانی ارزیابی غلط خود می‌شوند. اگر رقیبی فعالیت خود را بر یک مفهوم تحلیل روند پندار غلط بنا نهاده باشد، سایر رقبا می توانند از آن به نفع خود بهره‌برداری کنند.

برآورد الگوهای واکنشی رقبا

اهداف، خط‌ مشی‌ها و نقاط قوت و ضعف رقبا تا اندازه‌ای گویای واکنش‌های آن‌ها در مقابل تحرکاتی مانند کاهش قیمت فروش، افزایش بودجه تبلیغات، معرفی کالاهای جدید و… است.

در رویارویی با این مسائل، هرکدام از رقبا عکس‌العمل متفاوتی از خود نشان می‌دهند. بعضی در مقابل حرکت رقیب، واکنش چندان سریع و شدیدی ندارند، شاید چون آن‌ها مشتریان خود را بسیار وفادار می‌پندارند، یا شاید به‌موقع متوجه رقیب نمی‌شوند، یا منابع مالی لازم برای انجام واکنش را در اختیار ندارند.

بعضی دیگر فقط در مقابل حملات خاصی از خود واکنش نشان می‌دهند، مثلا ممکن است فقط نسبت به کاهش قیمت فروش از خود عکس‌العمل نشان دهند. بعضی نیز در مقابل هر نوع حمله‌ای از خود واکنش سریع و شدیدی بروز می‌دهند.

برخی از شرکت‌های رقیب نیز دارای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز هستند و بعضی همواره در حال جدال. به‌طور کلی، اطلاع از نحوه واکنش رقبا اين امکان را برای شرکت فراهم می‌کند که بهترين برنامه‌ها را براى حمله به آنها تدارک ببيند و به بهترين شکل ممکن از وضعيت فعلى خود دفاع کند.

انتخاب رقبا برای حمله یا گریز

مدیر بازاریابی با توجه به تحقیقات و اطلاعات جمع‌آوری شده در مراحل قبل، باید درمورد نحوه رفتار با رقبا تصمیم‌گیری کند.

به‌عنوان مثال، در تحلیل رقبا بیشتر شرکت‌ها ترجیح می‌دهند، رقبای ضعیف را آماج حمله قرار دهند، چون این کار به زمان و هزینه کمتری نیاز دارد. اما از طرفی حمله به این دسته از رقبا، بهره چندانی ندارد. کسب‌وکارها برای افزایش توانایی‌های خود باید با رقبای قوی نیز رو‌به‌رو شوند، بدون شک موفقیت در مقابل این دسته از رقبا، بهره بیشتری در بر دارد.

ابزار تحلیل رقبا

ابزار تحلیل رقبا

ابزارهای متعددی برای شناسایی تحلیل رقبا در کسب‌وکار وجود دارد که در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد. به کمک این ابزارها می‌توانید رقبای خود را پیگیری کرده و بررسی کنید آن‌ها در چه شرایط هستند.

الکسا: نظارت بر ترافیک

الکسا از ابزارهای آنالیز ترافیک وب است، به کمک این ابزار می‌توانید ترافیک وب‌سایت‌های رقیب و همچنین وبسایت شخصی خود را ردیابی کنید. الکسا از ابزارهایی است که می تواند به شما برای تبدیل داده به ارزش رقابتی در تجارت کمک کند.

SE Ranking

به شما کمک می‌کند رتبه‌بندی جست‌وجوی رقبا را در هر موتور جست‌وجو و مناطق هدف کنترل کنید (حداکثر پنج پروژه در هر وب سایت). همچنین به کمک این ابزار می توانید گزارش‌های مفصلی در مورد آنالیز رقبا در سئو اصلی از جمله داده‌های میانگین موقعیت آنها، پیش‌بینی ترافیک سایت و… دریافت کنید. علاوه‌بر این می‌توانید داده‌ها را برای صفحه اول هر جست‌وجو، جمع‌آوری کرده و با مشاهده آنها در مورد عملکرد رقبا اطلاعات مناسبی به دست آورید.

Monitor Backlinks

به کمک این ابزار می‌توانید بک‌لینک‌های مختلف رقبا را ردیابی کرده و لینک‌های بی‌کیفیت و باکیفیت را پیدا کنید. این موضوع می‌تواند به تجزیه و تحلیل لینک‌های وبلاگ نویسان و مسئولان وب در زمینه فعالیت شما کمک کند تا استراتژی ساخت لینک خود را پیش ببرید، پیوندهایی با کیفیت از رقبای خود ایجاد کنید و محتوای طعمه‌های پیوند را بنویسید. همچنین با استفاده از این ابزار می توانید بر اساس موقعیت‌یابی کلمات کلیدی و تلاش برای افزایش بک‌لینک های خوب، به یک وب سایت خاص، میزان افزایش ترافیک را تخمین بزنید.

Spy Fu: مشاهده کلمات کلیدی رقیب

این ابزار قدرتمند، این امکان را برای شما فراهم می‌کند تا داده‌های کلمات کلیدی رقبا را هم در جستجوی ارگانیک و هم در AdWords مشاهده کنید. همچنین این ابزار شرایطی فراهم می آورد تا کلمات کلیدی مرتبط‌تری نیز به دست آورید. شما فقط با اضافه کردن کلمات کلیدی رقبا، می‌توانید تعداد زیادی از استراتژی‌های آنها را مشاهده کنید.

Open Site Explorer: کنترل پیوندهای پشتیبان

نوعی ابزار شناخته شده با کاربرد آسان از Moz است که به نظارت بر بک لینک کمک می‌کند. به کمک این ابزار نه‌تنها می‌توانید پیوندهای پشتیبان همه رقبا را دنبال کنید، بلکه می‌توانید برای بهبود استراتژی‌های ایجاد لینک خود نیز استفاده کنید. نکته حائز اهمیت این است که می‌توانید داده‌های صفحه و اختیارات دامنه، انکر تکست، دامنه‌های پیوند دهنده و پیوندها را مفهوم تحلیل روند تا ۵ وب سایت مقایسه کنید.

Moat: مکان تبلیغ را پیدا کنید

Moat ابزاری چند منظوره برای صنعت تبلیغات است. به کمک آن متوجه می‌شوید چه تبلیغاتی برای وب‌سایت‌های مختلف و برندهای برتر اجرا می‌شود. همچنین به کمک این ابزار می‌توانید مکان‌ها و اندازه تبلیغاتی که اخیرا نمایش داده شده را نیز مشاهده کنید. به طور کلی، Moat یک راهنمای گام به گام درمورد محل قرار دادن تبلیغات شخصی ارائه می‌دهد و می‌تواند به برندینگ شما کمک کند.

ISpionage: ردیابی کلمات کلیدی

این ابزار به شما می‌گوید رقبا، چه جست‌وجوهای ارگانیکی انجام می‌دهند. این مجموعه ابزارهایی دارد که شامل بررسی سئو رقبا، نظارت اجتماعی و پیگیری کلمات کلیدی است.

Followerwonk : دنبال کنندگان توییتر را تجزیه و تحلیل کنید

این ابزار جهت تقویت استراتژی‌های بازاریابی توییتر، هر پروفایل توییتری را به صورت رایگان تجزیه و تحلیل می‌کند و طیف گسترده ای از جزئیات، مانند توییت‌های اخیر، بایگانی، مکان‌ها و اختیارات فالوئرها را فراهم می‌کند تا یک تصویر کلی از توییتر رقبا به دست آورید.

Ontolo: برای بازاریابی محتوا

آنتولو، ابزاری مناسب برای نظارت بر بک‌لینک و بازاریابی محتوا است. به کمک این ابزار می‌توانید برای تعیین موضوعات محتوایی، دستیابی به نویسندگان، بهبود استراتژی‌های ایجاد لینک و… اقدام کنید.

و در انتها…

همان‌طور که بیان شد، برای موفق بودن در کسب‌وکار و پیشی گرفتن از رقیبان، انجام فرایند آنالیز و تحلیل رقبا ضروری است. برای انجام آن، ابتدا باید به تجزیه و تحلیل بازار بپردازید، سپس با شناسایی کامل رقبا، کسب‌وکار هرکدام را تجزیه و تحلیل کرده و یک مدل تحلیل رقبا آماده کنید. حالا باید رفتار کاری خود را طوری تنظیم کنید که مشتریان، شما را بر رقبا ترجیح دهند و به سمت شما بیایند.

در این نوشتار ضمن بیان مفهوم تحلیل رقبا، مراحل آن و همچنین ابزارهای تحلیل رقبا در کسب‌وکار مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.

خطوط روند (Trend) چیست؟

روند به معنای جهت گیری کلی حرکت قیمت است و زمانی تشکیل می شود که تغییرات نرخ به صورت مداوم در یک مسیر به وقوع می پیوندد. در صورتی که این مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند و در صورتی که مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند. نگاهی به نمودار زیر بیاندازید.

شکل1. روند صعودی یک نمودار

مشاهده این نکته که در شکل بالا، روند نمودار رو به بالا است، کار سختی نیست و به سادگی می توان از جهت بازار آگاهی یافت. اما مشاهده یک روند همیشه هم کار ساده ای نیست، به نمودار زیر توجه نمایید:

شکل 2. تصویری از یک روند نامشخص

در این نمودار، چندین روند رو به بالا و رو به پایین وجود دارد، اما یک نمایش واضح از اینکه روند بازار در چه جهتی است، وجود ندارد.

یک تعریف رسمی تر از خطوط روند

متاسفانه همیشه نمی توان روندها را به سادگی مشاهده نمود. به عبارت دیگر، تعریف کردن و تعیین یک روند، کاری واضح و آشکار نیست. در هر نمودار داده شده، احتمالا خواهید دید که قیمت ها تمایلی به حرکت در یک خط مستقیم در هر جهتی را ندارند، اما به جای آن دارای مجموعه ای از مقادیر حداکثر و حداقل هستند. در تحلیل تکنیکال، حرکت این مقادیر حداکثر و حداقل است که یک روند را تشکیل می دهد. برای مثال، یک روند رو به بالا به عنوان مجموعه ای از نقاط حداکثر و حداقل بالاتر تعریف می شود، در حالی که یک روند رو به پایین به عنوان مجموعه ای از نقاط حداکثر و حداقل پایین تر تعریف می شود.

شکل 3. یک روند صعودی

شکل 3 مثالی از یک روند رو به بالا است خط سبز A در نمودار، اولین نقطه حداکثر است که پس از سقوط قیمت از آن تعیین می گردد. نقطه B نقطه حداقل است که پس از سقوط از نقطه حداکثر تثبیت شده است. برای این که این نمودار روند رو به بالای خود را حفظ کند هر یک از نقاط حداقل متوالی نباید از پایین ترین نقطه قبل از خود، پایین تر بروند، در غیر این صورت روند حالت بازگشتی خواهد داشت.

با توجه به مفهوم فراکتال ها که در مطالب قبلی مورد بررسی قرار گرفت، در هر روندی نکته مهم آن است که نقاط حداکثر و حداقل فراکتالی در یک مسیر باشند، مثلا در روند صعودی، فراکتال های بالا و پایین همگی صعودی و در روند نزولی این فراکتال ها نزولی باشند. در شکل زیر اجزای یک روند را مشاهده می نمایید.

شکل4. اجزای یک روند

انواع روند به طور کلی روندها را بر اساس جهت حرکتشان به سه نوع تقسیم بندی می نمایند:

۱) رو به بالا (صعودی)

۲) رو به پایین (نزولی)

۳) روند جانبی یا افقی

۴) روندهای نامتعارف (UTL)

همان گونه که از اسامی آنها پیداست، هر وقت هر یک از نقاط اوج و یا دره های متوالی بالاتر از نقطه قبل باشند، روند رو به بالا نامیده می شود. اگر نقاط اوج و دره های متوالی پایین تر بیایند، روند رو به پایین نامیده می شود. اگر حرکت و تغییر کوچکی در نقاط اوج و دره های متوالی وجود داشته باشد، روند جانبی یا افقی نامیده می شود یا می گویند بازار در حالت سوینگ (بدون روند) قرار دارد.

اگر شما بخواهید واقعا فنی کار کنید، ممکن است حتی بگویید که روند افقی به دلیل نداشتن یک روند تعریف شده در هر یک از جهات بالا یا پایین به خودی خود یک روند حقیقی نیست. در هر حالت، بازار تنها می تواند به یکی از این سه روش تغییر کند: بالا، پایین و هیچ کدام که در ادامه تشریح می شود.

شکل 5. انواع روند

به طور کلی روندهای صعودی یا نزولی نشان دهنده حرکت شیب دار قیمت می باشند. به این صورت که قیمت می تواند در روند صعودی بر روی خطوط حمایت و در روند نزولی بر روی خطوط مقاومت شیب دار حرکت کرده و خود را به ترازهای بالاتر یا پایین تر برساند. همچنان که در نمودار زیر پیداست، یک روند صعودی توسط افزایش تدریجی و موزون قیمت بر روی خط حمایت شیب دار تشکیل می گردد.

شکل 6. روند صعودی در نمودار سهام ایران خودرو

نمودار زیر نشان دهنده یک روند نزولی قیمت است. این روند توسط کاهش تدریجی و موزون قیمت بر روی خط مقاومت شیب دار تشکیل می گردد.

روند

شکل 7. روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو

اهمیت روند

درک و شناسایی روندها بسیار مهم است چون شما را قادر می سازد تا بر طبق روندها معامله کنید و نه بر خلاف آنها. دو جمله مهم از زبان تحلیلگران تکنیکال که می گویند «روند دوست شماست» و «با روندها مخالفت نکنید»، نشان دهنده میزان اهمیت تحلیل روند برای تحلیلگران تکنیکال است.

طول روندها

روندها را بر اساس طول مدت آنها نیز طبقه بندی می نمایند. یک روند را می توان به عنوان یک روند کوتاه مدت، میان مدت و یا دراز مدت تقسیم بندی کرد. بر طبق اصطلاحات بازار سهام، یک روند اصلی (عمده) به طور کلی بلند مدت نامیده می شود و می بایست بیش از یک سال طول بکشد. یک روند میان مدت معمولا مربوط به یک دوره یک تا سه ماهه است و یک روند کوتاه مدت مربوط به زمانی کمتر از یک ماه است.

یک روند دراز مدت از چندین روند میان مدت تشکیل شده است که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند. اگر روند اصلی به سمت بالا باشد و حرکت اصلاحی آن رو به پایین باشد، حرکت اصلاحی قیمت را به عنوان یک روند میان مدت در نظر می گیرند. روندهای کوتاه مدت، اجزای تشکیل دهنده هر دو رونده بلند مدت و میان مدت هستند. نگاهی به شکل 8 بیاندازید تا طول هر یک از این سه روند را ببینید.

در هنگام تحلیل روندها، مهم است که نمودار به گونه ای رسم شده باشد که به بهترین شکل بازتاب دهنده روندی باشد که مورد تحلیل قرار می گیرد. برای کمک به شناسایی روندهای دراز مدت، تحلیل گران از نمودارهای روزانه و یا هفتگی در یک دوره پنج ساله استفاده می کنند تا ایده بهتری درباره روند دراز مدت بدست آورند.

نمودارهای روزانه بهترین کاربرد را در هنگام تحلیل روندهای میان مدت و کوتاه مدت دارند. این نکته نیز قابل یادآوری است که هر چه روند طولانی تر باشد، اهمیت آن نیز بیشتر است، برای مثال یک روند یک ماهه در مقایسه با یک روند پنج ساله از اهمیت خاصی برخوردار نیست.

شکل 8. انواع روند از نظر طول مدت

خط روند (Trend line)

خطی که چندین نقطه اوج (قله) یا حضیض (دره) را در یک روند به هم وصل کرده و در یک روند صعودی به عنوان سطح حمایت و در یک روند نزولی به عنوان سطح مقاومت عمل کند، را خط روند گویند.

ترسیم خط روند یک تکنیک ساده رسم نمودار است که یک خط را برای نمایش روند تغییرات در یک بازار به نمودار اضافه می کند. رسم یک خط روند به سادگی رسم کردن یک خط مستقیم است که از روند کلی نمودار مربوطه پیروی می کند.

هنگامی که روندی شکل می گیرد معمولا می توان خط حمایت (S) را در زیر روند صعودی و خط مقاومت (R) را بالای یک روند نزولی ترسیم کرد. شکست این خطوط به معنای پایان یک روند است و نشان از آغاز روندی معکوس دارد. به طور کلی این خطوط برای نمایش آشکار و واضح روند و همچنین برای شناسایی نقاط بازگشت روند مورد استفاده قرار می گیرند.

همان گونه که در شکل 9 می توانید ببینید، یک خط روند صعودی در نقاط پایین یک روند رو به بالا و از اتصال دره ها به یکدیگر رسم شده است. این خط نشان دهنده ناحیه حمایتی می باشد که همواره قیمت را در سطوح بالاتر نگاه داشته و در برابر سقوط بیشتر قیمت مقاومت می نماید. به این صورت یک خط روند صعودی کمک می نماید تا نقاط صعود مجدد قیمت را پیش بینی نماییم.

روند

شکل 9. تصویری از یک روند صعودی

به طور مشابهی، یک خط روند نزولی در نقاط بالای یک روند رو به پایین و از اتصال قله های متوالی به یکدیگر رسم می شود. این خط نشان دهنده ناحیه مقاومت قیمت می باشد که همواره قیمت را در سطوح پایین تر نگاه داشته و در برابر صعود بیشتر قیمت مقاومت می نماید. این چنین یک خط روند نزولی کمک می نماید تا نقاط نزول مجدد قیمت را پیش بینی نماییم.

شکل 10. تصویری از یک روند نزولی

بازگشت قیمت در روندی جدید

همان گونه که متوجه شده اید روندها نشان دهنده حرکت شیب دار قیمت می باشند؛ به این صورت که قیمت می تواند بر روی خطوط حمایت و مقاومت شیب دار حرکت کرده و خود را به تراز های بالاتر یا پایین تر برساند. برخی اوقات بازار به این خطوط عکس العمل نشان نداده و با شکست آنها، جهت حرکت خود را تغییر می دهد. معمولا شکسته شدن خط روند نشانه آغاز یک حرکت باز گشتی و همچنین شکل گیری روندی جدید است ضمن اینکه با شکسته شدن هر یک از خطوط روند (صعودی یا نزولی)، نقش آنها به عنوان حمایت و مقاومت تغییر می نماید که نمونه ای از آن را در زیر مشاهده می نمایید.

شکل 11. شکسته شدن خط روند و تعویض وظیفه آن

شکسته شدن خط روند نزولی که یک ناحیه مقاومت برای حرکت رو به پایین قیمت محسوب می شود باعث می شود همان خط به عنوان حمایت عمل نماید. معمولا با شکست هر خط روندی، روند جدیدی در جهت معکوس آن شکل می گیرد لذا می توان معامله جدیدی را طراحی نمود. برای مثال در تصویر 12 مشاهده می نمایید که با شکسته شدن خط روند صعودی، یک روند نزولی شکل گرفته است.

خطوط روند

شکل 12. شکسته شدن خط روند صعودی و شکل گیری یک روند نزولی. بر این اساس می توان معاملات جدیدی را طراحی نمود.

خطوط روند

شکل 13. شکسته شدن خط روند نزولی و شکل گیری یک روند صعودی. بر این اساس می توان معاملات جدیدی را طراحی نمود.

منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.