شناخت بازار نزولی
تعداد نتایج: 21269 فیلتر نتایج به سال:
بازار الخدیوی عباس بمدینة بورسعید 1309 ه/ 1891 م دراسة آثاریة معماریة Khedive Abbas Bazaar in Port Said city1309 AH / 1891 AD An Archaeological Architectural Study
مقایسه بازار فارکس با بازار سهام
دریک تقسیمبندی کلی، بازارهای مالی را میتوان به چهار دسته تقسیم نمود که عبارتند از بازار سهام، بازار کالا، بازار اوراق قرضه، بازار مبادلات ارزی (فارکس). به دلیل اهمیت بازار سهام و بازار فارکس مقاله حاضر به معرفی این دو بازار میپردازد و در مقایسه این دو بازار، بازار 24 ساعته، میزان بالای اعتبار اهرمی، امکان معامله هم در بازار نزولی و هم صعودی، هزینههای پایین و احتمال کم تغییر قیمت را عامل م.
ساخت اجتماعی بازار؛ تحلیل جامعهشناختی پیدایش بازار با تأکید بر بازار بانه در استان کردستان
هدف این مقاله پاسخ به این سؤال است که یک بازار چگونه به وجود میآید. این موضوع از خلال بررسی نحوۀ پیدایش، شبکۀ روابط، کنشگران و هنجارهای کار در بازار مرزی بانه در استان کردستان، مورد تحلیل قرار گرفته است. برای رسیدن این منظور روش کیفی و تکنیکهای مصاحبه، مشاهده و بررسی اسنادی برای گردآوری دادهها شناخت بازار نزولی استفاده گردید. چهارچوب مفهومی و نظری مطالعه حاصل نظریات کارل پولانی، مارک گرانووتر و ریچارد سوئدبرگ.
ساماندهی بازار
این مقاله فاقد چکیده میباشد.
روایت بازار
بازار به مثابه میدان: تحلیل بوردیویی بازار با تاکید بر بازار سنتی تهران
هدف مقالهی حاضر تحلیل بازار بهمثابه میدان است. تلاش شده است بااستفاده از نظریهی میدان بوردیو و براساس رویکرد روششناختی ترکیبی و استفاده از تکنیکهایی چون مشاهده، مشاهدهی مشارکتی، مصاحبه و استفاده از اسناد و منابع معتبر به تحلیل بازار سنتی تهران پرداخته شود. براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که بازار برخاسته از نظم خودانگیخته نیست و کنش بازاریان در بستری از نظم و هماهنگی اتفاق نمیافت.
ساختار بازار و انتقال قیمت در بازار جهانی ذرت
در سه دههی گذشته بر خلاف این که تولید داخلی ذرت سالانه 6/12 درصد رشد داشته است اما واردات نیز به دلیل افزایش تقاضا همواره در حال رشد بوده است. وجود چنین شرایطیاهمیت شناخت بازار جهانی ذرت را آشکار میکند. این مطالعه با هدف بررسی ساختار بازار جهانی ذرت و همچنین الگوی انتقال قیمت میان بازار جهانی و بازار داخل صورت گرفت. بررسی ساختار بازار جهانی ذرت با استفاده از شاخصهای تمرکز و برای دورهی 2005.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، شناخت بازار نزولی از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را شناخت بازار نزولی به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شناخت بازار نزولی شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
ترید در بازار گاوی و خرسی ارزهای دیجیتال چه تفاوتی دارد؟
بازار ارزهای دیجیتال در قیاس با دیگر بازارهای مالی با نوسانات زیادی همراه است و هر لحظه این احتمال وجود دارد که با انتشار یک خبر و حتی با توییت یک چهره تأثیرگذار، جهشها و سقوطهای باورنکردنیای را شاهد باشیم؛ اما این مسئله نباید مایه نگرانی ما باشد؛ چراکه بازار این ارزها از نوع دوطرفه است. منظور از دوطرفهبودن بازار ارزهای دیجیتال این است که هم از روندهای صعودی آن میتوان به سود رسید و هم از روندهای نزولی آن؛ بنابراین کار عاقلانه این است که برای هر دو سناریوی صعودی و نزولی آماده باشیم تا بتوانیم فرصتهای کسب سود خود را به حداکثر برسانیم.
یکی از ویژگیهای جالب بازار ارزهای دیجیتال، همبستگی زیادی است که بین بیت کوین و کل این بازار وجود دارد. تا جایی که تجربه نشان داده است، هر زمان که بیت کوین روند صعودی در پیش بگیرد، تقریباً قیمت همه آلت کوینها نیز افزایش پیدا میکند و بالعکس. در واقع در بازار ارزهای دیجیتال همه نگاهها به بیت کوین است و چنین وابستگی بیش از حدی به یک دارایی خاص، در کمتر بازاری قابلمشاهده است. همین موضوع بازار ارزهای دیجیتال را از بازارهای سنتی متمایز میکند و اهمیت شناخت سازوکار بازار ارزهای دیجیتال را بیش از پیش افزایش میدهد.
در ادامه بهکمک مطلبی که در وبسایت کوین تلگراف منتشر شده، تفاوت بازارهای گاوی و خرسی را بیان میکنیم و استراتژیهایی را که در هریک از این بازارها میتوان به کار گرفت توضیح میدهیم. با ما همراه باشید.
بازار گاوی چیست؟
چطور در بازار صعودی سرمایهگذاری کنیم؟
بهترین روش برای کسب سود از بازارهای صعودی، خرید در کمترین قیمت ممکن و انتظار برای افزایش قیمت است.
هنگامی که سرمایهگذاران چرخه صعودی را تشخیص میدهند، تلاش میکنند تا دارایی موردنظر خود را در پایینترین قسمت این چرخه خریداری کنند و سپس آن را در اوج بفروشند. هرگونه ضرری در طول یک بازار صعودی موقتی خواهد بود و به سرمایهگذاران این امکان را میدهد که با اطمینان به اینکه در نهایت به بازدهی خواهند رسید، به سرمایهگذاری ادامه دهند.
یکی از استراتژیهای ساده اما محبوب در بازارهای صعودی، استراتژی «سوارشدن بر موجِ روند» است. در این استراتژی، سرمایهگذاران کوینهایی را انتخاب میکنند که در یک روند صعودی قوی قرار دارند و سعی میکنند از باقیمانده روند صعودی این کوینها حداکثر بهره را ببرند. از دیگر استراتژیهای شناختهشده میتوان به «خرید و هودل» اشاره کرد که در آن، کاربران ارزهای خود را در طول روند صعودی نگه میدارند و زمانی که قیمت به بالاترین حد ممکن رسید، آنها را میفروشند.
با این حال، تعیین محدودیت زمانی برای یک بازار کار چندان عاقلانهای به نظر نمیرسد. بهتر است بهجای تلاش برای زمانبندی بازارها، از اصل میانگینگیری دلاری استفاده کنید. منظور از میانگیری دلاری این است که طبق یک زمانبندی خاص، مبلغ ثابتی را به خرید سهام یا ارز اختصاص دهید. این روش به سرمایهگذاران کمک میکند تا از اصلاحها و سقوطهایی که در بازار اتفاق میافتند نهایت بهره را ببرند.
بیشتر بخوانید: سه روش معامله کمریسک ارزهای دیجیتال برای مبتدیها
بازار خرسی چیست؟
بازار خرسی به دورهای اطلاق میشود که در آن قیمت داراییها کاهش پیدا میکند و همگام با آن، اعتماد سرمایهگذاران و سود شرکتها هم کم میشود.
مانند یک خرس که هنگام حمله چنگالهایش را بهسمت پایین میکشد، بازار خرسی معمولاً زمانی مشخص میشود که یک کلاس دارایی در مدت زمانی طولانی (تقریباً دو ماه) بیش از ۲۰ درصد سقوط کند.
بازارهای خرسی دقیقاً متضاد بازارهای گاوی هستند و معمولاً شناخت بازار نزولی پس از رسیدن قیمتها به یک اوج شروع میشوند. بازار نزولی ممکن است چندین هفته یا چندین سال ادامه یابد.
در طول این دورهها، احساسات اصلی سرمایهگذاران اغلب حول ترس (Fear)، بلاتکلیفی (Uncertainty) و تردید (Doubt) میچرخد؛ شرایطی که برای اشاره به آن از اصطلاح فاد (FUD) استفاده میکنند (FUD مخفف سه کلمه Uncertainty ،Fear و Doubt است). سرمایهگذاران جدید اغلب بهدلیل وجود چنین احساساتی، از مشارکت و سرمایهگذاری در بازار در طول این دورهها اجتناب میکنند.
سقوط ۵۰ درصدی قیمت بیت کوین در روز ۱۲ مارس ۲۰۲۰ (مصادف با پنجشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۸) که به پنجشنبه سیاه معروف است، یکی از بارزترین نمونههای بازارهای نزولی بود. در این روز بیت کوین شاهد بزرگترین سقوط روزانه تاریخ دهساله خود بود و تنها در عرض چند ساعت، از محدوده ۸ هزار دلار تا ۳,۶۰۰ دلار سقوط کرد. در طی این سقوط، چیزی حدود یک میلیارد دلار قرارداد آتی خرید (لانگ) بیت کوین لیکویید شد.
شیوع ویروس کرونا در جهان را میتوان یکی از عوامل اصلی این رخداد قلمداد کرد که نه تنها بیت کوین و آلت کوینها، بلکه سایر بازارهای سهام را نیز تحتالشعاع خود قرار داد.
چگونه در بازار نزولی سرمایهگذاری کنیم؟
سرمایهگذاران اغلب بازارهای نزولی را فرصتی مناسب برای خرید تلقی میکنند.
معامله در بازارهای نزولی معمولاً برای تازهواردان دشوار است؛ چراکه در چنین بازاری احتمال ضرر بیشتر از سود است؛ اما زمانی که این چرخه معکوس شود و قیمت داراییها افزایش پیدا کند، خریدهایی که در طول روند نزولی انجام دادهاید میتوانند شما را به سود خوبی برسانند.
با این حال، مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که هیچکس نمیداند که این سقوط چه مدت طول میکشد و قیمتها چقدر کاهش پیدا میکنند. بنابراین بزرگترین ریسک این بازارها، خرید زودهنگام یا ازدستدادن فرصت برای یک سرمایهگذاری سودآور است.
به همین دلایل، سرمایهگذاران تشویق میشوند تا بهجای خریدهای یکباره، موقعیتهای خود را در طول زمان ایجاد کنند. کاربران میتوانند بهجای تلاش برای تشخیص زمان رسیدن بازار به کف، همگام با کاهش قیمتها، بهطور مداوم موقعیتهای جدید ایجاد کنند. به این ترتیب، آنها میتوانند از کاهش قیمت بهنفع خود استفاده کنند.
یکی از استراتژیهای محبوب در بازارهای نزولی که برای سرمایهگذاران باتجربهتر مناسب است، فروش استقراضی (Short Selling) است. فروش استقراضی زمانی اتفاق میافتد که معاملهگران ارزهای دیجیتالی را که قرض گرفتهاند در قیمت بالا میفروشند، آن را در قیمتهای پایینتر مجدداً خریداری میکنند، بدهی خود را پرداخت میکنند و سود حاصل از اختلاف قیمت را از آن خود میکنند.
چرا درک نوع بازار مهم است؟
برای انجام معاملات موفق در بازارهای مختلف، نیاز به استراتژیهای متفاوتی است.
بازارهای خرسی و گاوی روی سبد سرمایهگذاری شما تأثیرات زیادی خواهند داشت؛ بنابراین همه سرمایهگذاران باید نوع بازاری را که در آن سرمایهگذاری میکنند در نظر بگیرند تا بهترین استراتژی را برای کاهش ریسک در سبد سرمایهگذاری خود انتخاب کنند.
با این حال، بازار سهام در بلندمدت همواره ثابت کرده است که بازدهی مثبتی برای سرمایهگذاران به ارمغان میآورد.
چالشها در تشخیص نوع بازار
هر دو بازار صعودی و نزولی دارای چالشهایی هستند که معاملهگران باید با آنها مواجه شده و آنها را درک کنند. در طول یک روند کلان، یکی از چالشهای اصلی معاملهگران پرهیز از افتادن در تلههای گاوی و خرسی است. تمرکز بر روند کلان (صعودی یا نزولی) یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از نتایج ناخواسته است.
در طول یک روند صعودی، چندین بار قیمت افت خواهد کرد. بسیاری از معاملهگران بهمحض مشاهده یک کندل قرمزرنگ از موقعیت معاملاتی خود خارج میشوند؛ اما پس از مدت کوتاهی متوجه میشوند که این کاهش قیمت موقتی بوده و روند صعودی همچنان ادامه دارد.
اتفاق مشابهی در بازارهای نزولی نیز رخ میدهد. بهمحض اینکه یک کندل سبزرنگ در نمودار ثبت میشود، بسیاری از معاملهگران در قیمتهای بالا وارد بازار میشوند؛ اما خیلی زود میفهمند که بازار به سقوط خود ادامه خواهد داد.
چالش دیگری که معاملهگران در بازارهای صعودی و نزولی با آن مواجه هستند، احساسات آنهاست. در حالی که داشتن شَم سرمایهگذاری میتواند یک ویژگی خوب برای سرمایهگذاران باشد، احساسات ممکن است بر عملکرد آنها تأثیر منفی بگذارد. بنابراین بین شم سرمایهگذاری و احساسات هیجانی و غیرمنطقی خود تمایز قائل شوید.
جمعبندی
مفاهیم بازار صعودی و نزولی از مفاهیم مهم بازارهای مالی و همچنین ارزهای دیجیتال هستند. معاملهگران باید ویژگیها و شاخصههای این بازارها را درک کنند تا بتوانند معاملات موفقی داشته باشند.
استفاده از مجموعهای جامع از اندیکاتورهای معاملاتی، یکی از بهترین راهها برای رسیدن به موفقیت است. با این حال برخی چالشها وجود دارند که معاملهگران باید نسبت به آنها آگاه باشند. کنارگذاشتن احساسات و معامله با کمک تحلیلهای بنیادی و تکنیکال از جمله بهترین راهها برای مواجهه با نوسانات قیمتی هستند.
این انتظار وجود دارد که در آینده، بازار ارزهای دیجیتال روندهای صعودی و نزولی متعددی را تجربه کند. افزایش آگاهی و دانش درباره این نوع بازارها باعث میشود بتوانید ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهید و حداکثر بهره را از خریدوفروش ارزهای دیجیتال ببرید.
الگوی سر و شانه در بازار های مالی برای تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی برای افرادی که قصد فعالیت تخصصی در بازارهای سرمایه و کسب سود از آن را دارند، بسیار ضروری و ثمر بخش است. الگوی سر و شانه یکی از متداولترین و پرکاربردترین الگوهای کلاسیک در بازارهای مالی است که خود به دو نوع الگوی سر و شانه سقف و الگوی سر و شانه کف تقسیم میشود. بعد از مشاهده این الگو میتوان انتظار روندی پرقدرت از سهم را برخلاف جهت روند قبلی داشت.
به جرات میتوان گفت، الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین الگوهایی است که هر معاملهگری با تشخیص صحیح و به موقع آن در انواع بازارهای مالی اعم از: فارکس، ارزهای دیجیتال و بورس ایران به سودهای خوبی دست مییابد. با توجه به لزوم آشنایی با این الگوی قیمتی در این مطلب بر آن شدیم تا به معرفی الگوی سر و شانه بپردازیم.
الگوی سر و شانه (Head and Shoulder Pattern)
الگوی سر و شانه (Head and Shoulder Pattern) یک اندیکاتور تکنیکالی بازگشتی است که به شکل یک خط کف و سه قله قیمتی است. قلههای کناری (راست و چپ) ارتفاع مشابه دارند و قله میانی بلندتر از دو قله طرفین خود است. خط کف (خط مبنا) که در اصطلاح با عنوان خط گردن (Neckline) شناخته میشود. خطی است که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند. دلیل نامگذاری این الگو هم به سبب همین شکل ظاهری قلهها است.
در واقع در نمودار قیمت یک دارایی، این الگو به صورت سه قله متوالی تشکیل شده است که قله وسط که سقف قیمتی هم است، بالاتر از دو قله کناری است. قله وسط به مانند سر و قلههای کناری آن دو شانه را تشکیل داده اند، از این رو این الگو، الگوی سر و شانه نامیده میشود.
یکی از معتبرترین الگوها در خصوص بازگشت روندی، الگوی سر و شانه است. این الگو نشان دهنده حرکات قیمت در بازار و احتمال تغییر روند صعودی به روند نزولی است.
به طور کلی الگوی سر و شانه، در تحلیل تکنیکال معکوس شدن روند صعودی به روند نزولی را پیش بینی میکند. البته در الگوی سرو شانه وارونه، تبدیل روند نزولی به روند صعودی نیز پیش بینی میشود. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که الگوی سر و شانه یکی از قابل اعتمادترین الگوهای تغییر روند است. در الگوی سر و شانه هر چه خط گردن شیب ملایمتری داشته باشد، آن خط از اعتبار بیشتری برخوردار است.
الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال به دو بخش تقسیم میشوند:
الگوهای ادامه دهنده:
الگوهای ادامه دهنده، الگوهایی هستند که در میانه یک روند صعودی یا نزولی ظاهر شده و ادامه دار بودن روند را تایید میکنند.
الگوهای بازگشتی:
الگوهای بازگشتی نیز جزو الگوهایی هستند که در پایان یک روند صعودی و یا نزولی به وجود میآیند و نشان دهنده تغییر جهت روند هستند.
اجزای تشکیل دهنده الگوهای سر و شانه
سر: بلندترین قله که در وسط نمودار قرار دارد، اصطلاحا سر نامیده میشود.
شانه ها: به دو قله با ارتفاع کمتر در طرفین سر و کنارههای نمودار، شانه گفته میشود.
گردن: خطی است که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند.
خط گردن:در الگوی سرو شانه سقف خط گردن خط حمایتی و در الگوی سر و شانه کف خط مقاومتی به شمار میرود. با استفاده از خط گردن زمان ورود و خروج از معاملات تشخیص داده میشود. زمانی که شانه سمت چپ و راست شکل گرفت، این خط را ترسیم نموده و مبنای معاملات خود قرار میدهیم. بعد از ترسیم این خط، فاصله آن شناخت بازار نزولی با سر اندازه گیری میشود و از این فاصلهها برای خرید و فروش داراییها استفاده میشود.
انواع الگوهای سر و شانه
الگوی سر و شانه سقف (Head and Shoulder Top)
الگوی سر و شانه سقف در انتهای روند صعودی مشاهده میشود. این الگو موجب نزولی شدن حرکت قیمت و کاهش چشمگیر قیمت سهم میشود.
الگوی سر و شانه معکوس (کف)
نقطه مقابل الگوی سر و شانه، الگوی سر و شانه معکوس یا الگوی سر و شانه کف (Head and Shoulders Bottom) است.
این الگو برخلاف الگوی سر و شانه سقف، تغییر حرکت نزولی قیمت به روند صعودی را پیش بینی میکند. زمانی که حرکات قیمتی یک سهم مشخصههای زیر را به نمایش بگذارد، الگوی سر و شانه معکوس تشخیص داده میشود:
- قیمت به یک دره حرکت میکند و سپس با یک حرکت صعودی افزایش مییابد.
- دوباره قیمت به سطحی پایینتر از دره قبلی حرکت میکند و در ادامه حرکت صعودی را در پیش میگیرد.
- در ادامه قیمت حرکت کاهشی انجام داده و تا سطح دره اول حرکت میکند.
- بعد از همه این روند ها، نمودار قیمت دوباره حرکت صعودی یافته و به سمت سطح مقاومتی تشکیل شده در قلههای پیشین، حرکت میکند.
کسب سود از الگوی سر و شانه کف، فقط در بازارهای دو طرفه امکانپذیر است.
الگوی سر و شانه چه چیزهایی را بازگو میکند؟
در یک الگوی سر و شانه، قیمتها روند صعودی طولانی مدتی را طی میکنند و به یک قلهی جدید میرسد. سپس قیمت حرکت نزولی کوچکی را طی میکند و یک دره (Trough) ایجاد شناخت بازار نزولی میشود.
قیمتها دوباره در یک روند صعودی حرکت خود را آغاز میکنند و یک سقف قیمتی جدیدی را به وجود میآورند. سپس وارد روند نزولی میشوند.
برای بار سوم قیمتها روند صعودی را انجام میدهند و قله جدیدی را میسازند. اما قیمتها نهایتا به سطح قله اول رسیده و دوباره حرکت نزولی خود را طی میکنند.
حرکات موجود در پَس یک الگوی سر و شانه (بازی طناب کشی)
قیمت سهام، همانند یک بازی طناب کشی است. حرکت صعودی یا نزولی قیمت نتیجه تعداد افرادی است که در دو گروه خریداران و فروشندگان قرار میگیرند.
افرادی که بر این عقیدهاند که قیمتها روند صعودی طی خواهد کرد، خریداران یا گاوها (Bulls) نامیده می شوند. کسانی هم که بر این باورند قیمتها به سطوح پایینتر حرکت میکنند، فروشندگان یا خرسها (Bears) خوانده میشوند.
اگر بیشترین سهامداران یک سهم خرسها (فروشندگان) باشند، قیمت آن سهم سیر نزولی پیدا میکند و به سطوح پایین حرکت خواهد نمود. در این هنگام معاله گران برای جلوگیری از ضرر سهام خود را میفروشند.
بالعکس چنانچه بیشتر سهامداران و شرکت کنندگان در تعیین قیمت، گاوها (خریداران) باشند، در این صورت قیمت سهام به سمت بالا حرکت می کند. معامله گران برای اینکه از این فرصت معاملاتی استفاده نموده و سود کنند، به خرید سهام اقدام میکنند.
در الگوی سر و شانه تشکیل قله اولیه و کاهش قیمتی بعد از آن، بیانگر کاهش قدرت روند صعودی است. در این زمان گاوها میخواهند روند صعودی بازار همچنان حفظ شود، و قیمت را به سطحی بالاتر از سطح قله اولیه هل میدهند. در این زمان قله جدیدی تشکیل میشود که همان بخش سر الگو است.
در این هنگام خرسها در حال قدرت گرفتن هستند. گاوها دوباره تلاش میکنند تا قیمتها را به سطوح بالاتر هدایت کنند. اما تنها میتوانند قیمتها را تا سطح قله اولیه بالا ببرند.
خرسها قدرت را به دست گرفته و قیمت را به سمت پایین حرکت داده و باعث ایجاد روند نزولی در قیمتها میشوند.
استراتژی کسب سود
برای اینکه از هر الگویی بیشترین سود ممکن را کسب کنیم، بایستی بعد از تشکیل الگو، نقاط امن ورود به معامله را بشناسیم.
در الگوی سر و شانه ۲ نقطه امن برای ورود وجود دارد:
نقطه امن ورود اول بلافاصله بعد از شکست خط گردن شناسایی شده است.
این نقطه بعد از بازگشت به خط گردن شکسته شده شناسایی میشود.
بعد از اینکه الگوی سر و شانه کف مشاهده شد، با ارسال سفارش خرید، ورود به سهم صورت میگیرد. زمانی که خط گردن شکسته شد و قیمت رشد کرد، میتوان با کسب سود پیشبینی شده از معامله خارج شد.
بعد از اینکه الگوی سر و شانه سقف مشاهده شد، با ارسال سفارش فروش، ورود به معامله صورت میگیرد. زمانی که شناخت بازار نزولی خط گردن شکسته شد و قیمت کاهش یافت، میتوان با کسب سود پیشبینی شده از معامله خارج شد.
Stop loss/Take Profit
حد ضرر:
در الگوی سر و شانه کف، حد ضرر را کمی پایینتر از شانه راست در نظر میگیرند.
در الگوی سر و شانه سقف، حد ضرر کمی بالاتر از شانه راست در نظر گرفته میشود. برخی مواقع شانه راست هم ارتفاع با قله سر قرار میگیرد، در این صورت حد ضرر در نزدیکی قیمت سر الگو در نظر گرفته میشود، و حد ضرر مطمئنتری است.
حد سود:
در الگوی سر و شانه کف، بعد از شکست خط گردن، به اندازه فاصله نقطه رأسی سر از خط گردن، قیمت افزایش مییابد. در الگوی و سر و گردن سقف بعد از شکست خط گردن، به اندازه فاصله شناخت بازار نزولی نقطه رأسی سر از خط گردن، قیمت کاهش مییابد. در واقع حد سود در این الگوها به فاصله رأس سر از خط گردن بستگی دارد.
نحوه شناسایی الگوی سر و شانه
همانطور که میدانیم این الگو از سه قله تشکیل شده است که قله وسط بلندتر از دو قله کناری است. شانه چپ و راست نهایتا تا میانه شانه سر هستند.
خط گردن را به گونهای که کفهای سه قله را به یکدیگر وصل کنند، میکشیم. حال در الگوی سر و شانه نزولی منتظر شکست خط گردن به سمت پایین میمانیم. در الگوی سر و شانه کف نیز منتظر شکست خط گردن به سمت بالا میمانیم.
نکته: در بسیاری از موارد هر شانه از چندین ریز قله تشکیل شده است، از این رو شناسایی این الگو چندان نیز ساده نیست. تنها با تجربه میتوان این الگوها را تشخیص داد.
سخن پایانی
استفاده از تحلیل تکنیکال و الگوهای ایجاد شده در نمودار قیمت دارایی ها، نقش مهمی در پیش بینی روندها در بازار دارند. الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین و معتبرترین الگوهای تحلیل تکنیکال است که به صورت تجربی تشخیص داده میشود. پس از وقوع الگوهای سر و گردن، جهتگیری خاصی در روند قیمت یک دارایی صورت میپذیرد.
الگوهای سر و شانه نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند که از سه قله تشکیل شدهاند که قله وسط بلندتر از دو قله کناری است. خطی که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند خط گردن نامیده میشود.
الگوی سر و شانه به نوع الگوی سر و شانه سقف و الگوی سر و شانه کف تقسیم بندی می شوند.
الگوی سر و گردن در انتهای یک روند نزولی پدید میآید و موجب حرکت صعودی روند قیمتها و رشد قیمت سهم میشود. الگوی سر و شانه کف یا معکوس هم تغییر حرکت نزولی قیمت به روند صعودی را پیش بینی میکند.
مروری بر الگوهای پرچم نزولی و صعودی
برای پیش بینی درست در بازارهای مالی و عملکردی هوشمندانه، تحلیل روند قیمتها با توجه به اخبار و اطلاعات مهم روز جهان الزامی است. در غیر این صورت نمیتوان به کوچکترین پیشرفتی در این بازارها امید داشت. تحلیل تکنیکال و نمودارهای مختلفی که در آن مطرح هستند مهمترین مرجع برای تصمیم گیری هستند بنابریان شناخت انواع الگوها برای پیش بینی قیمتها به شما کمک شایانی می کند.
در این مقاله از کافیکس قصد داریم تا دو نمونه الگوی مهم و مؤثر در تحلیل تکنیکال را معرفی کنیم؛ یعنی الگوهای پرچم نزولی و صعودی. تریدرها از این الگوها غالباً برای تشخیص تداوم قیمت استفاده میکنند و از این جهت در ارزیابی نوسانات بازار نقش مهمی دارند.
الگوهایی پرچم نزولی و صعودی
به این الگوهای قیمتی که در دورههای زمانی مختلف در بازارهای مالی مشاهده میشوند، در تحلیل تکنیکال تداوم روند هم اتلاق میشود؛ چرا که بعد از ظاهر شدن این الگوها روندی که از پیش بر بازار حاکم بوده است، ادامه پیدا میکند. در ادامه نحوه تشخیص این الگوها و استفاده از آنها برای معاملات و یافتن ورودی و خروجی موقعیت معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.
به طورکلی الگوی پرچم را زمانی میتوان تشخیص داد که یک حرکت قدرتمند در یک جهت (صعودی یا نزولی) اتفاق بیافتد و درست پس از آن یک روند معکوس کند ایجاد شود. به این حرکت قدرتمند در جهت صعودی یا نزولی، میله پرچم و روند کوتاه به سمت پایین که بعد از آن تشکیل میشود، پرچم گفته میشود.
الگوی پرچم نزولی چگونه ایجاد میشود؟
الگوی پرچم نزولی همانطور که از نامش مشخص است دقیقاً برعکس پرچم صعودی است. این الگو هم زمانی ایجاد میشود که یک حرکت بسیار تند به سمت پایین و بلافاصله بعد از آن یک تثبیت قیمت به سوی بالا ایجاد شده باشد. نکته مهمی که میتوان از این الگو استنباط کرد این است که اشتیاق برای خرید در حرکت رو به پایین قیمت بیشتر از حرکت رو به بالا است. همچنین بر اساس این الگو روند منفی قیمت ارز دیجیتال یا سهام مدنظر ادامه خواهد داشت.
معامله گران طبق الگوی پرچم نزولی صبر میکنند که قیمت به پایینتر از حمایت ناحیه تثبیت سقوط پیدا کند تا یک موقعیت شورت یا فروش ایجاد شود. نقطه جهش یا breakout در نمودار محلی است که روندی که پیش از تشکیل پرچم وجود داشته، ادامه پیدا میکند.
تحلیلگران از الگوی پرچم نزولی برای استخراج قیمت هدف بر اساس جهش قیمت استفاده میکنند؛ به این ترتیب ارتفاع روند قبلی یا همان میله پرچم را محاسبه میکنند و تا فاصله مناسبی از سطح جهش امتداد میدهند. برای مدیریت ریسک هم حرکت قیمت به بالای مقاومت ناحیه ایجاد پرچم را نقطه حد ضرر یا سطح شکست مینامند.
الگوی پرچم صعودی چگونه ایجاد میشود؟
پرچم صعودی هنگامی شکل میگیرد که یک حرکت قیمت قدرتمند به سمت بالا و سپس یک تثیت قیمت کوتاه به سمت پایین رخ دهد. نکته مهمی که میتوان از این الگو استنباط کرد این است که اشتیاق برای خرید در حرکت رو به بالای قیمت بیشتر از حرکت رو به پایین است. همچنین بر اساس این الگو روند مثبت قیمت ارز دیجیتال یا سهام مدنظر ادامه خواهد داشت.
معاملهگران طبق الگوی پرچم صعودی صبر میکنند که قیمت به بالاتر از مقاومت ناحیه تثبیت جهش پیدا کند تا یک موقعیت لانگ یا خرید ایجاد شود. نقطه جهش یا breakout در نمودار محلی است که روندی که پیش از تشکیل پرچم وجود داشته، ادامه پیدا میکند.
جهت استخراج قیمت از روی جهش قیمت، غالباً ارتفاع روند قبلی یا همان ارتفاع میله پرچم را اندازهگیری میکنند و تا فاصله مناسبی از سطح جهش امتداد میدهند. برای مدیریت ریسک هم حرکت قیمت به زیر سطح حمایت پرچم را بهعنوان نقطه حد ضرر (Stop-loss) در نظر میگیرند.
معامله با استفاده از الگوهای پرچم نزولی و صعودی
معاملهگران باتجربه برای ارزیابی صحت نتایجی که از الگوهای پرچم صعودی و نزولی استنباط کردهاند، از الگوهای حجم معاملاتی هم در کنار الگوهای پرچم استفاده میکنند. در ادامه به بررسی ترید با هریک از این الگوها خواهیم پرداخت.
معلمله با الگوی پرچم نزولی
هنگام شکلگیری الگوی پرچم نزولی، معاملهگران منتظر هستند که حجم معاملاتی زیادی را در قسمت میله پرچم مشاهده کنند. زمانی که حجم معاملات بالا با روند نزولی یا همان میله پرچم مواجه شود به این معناست که اشتیاق برای فروش ارز دیجیتال یا سهام افزایش پیدا کرده است.
از طرف یگر پرچم که نشان دهنده تثبیت یا برگشت بسیار کند از روند نزولی است، نشان دهنده کاهش سرعت معاملات در بازار است؛ یعنی اشتیاق کمتری برای خرید سهام یا ارز دیجیتال وجود دارد. به طورکلی روند بازار بر اساس این الگو منفی است؛ این الگو فرضیه تداوم روند نزولی قبل را تقویت میکند.
معامله با الگوی پرچم صعودی
در مقابل هنگام شکل گیری الگوی پرچم صعودی، معاملهگران منتظر هستند که حجم معاملاتی زیادی را در قسمت میله پرچم مشاهده کنند. زمانی که حجم معاملات بالا با روند صعودی یا همان میله پرچم مواجه شود به این معناست که اشتیاق برای خرید ارز دیجیتال یا سهام افزایش پیدا کرده است.
از طرف یگر پرچم که نشان دهنده تثبیت یا برگشت بسیار کند از روند صعودی است، نشان دهنده کاهش سرعت معاملات در بازار است؛ یعنی اشتیاق کمتری برای فروش سهام یا ارز دیجیتال وجود دارد. به طورکلی روند بازار بر اساس این الگو مثبت است؛ این الگو فرضیه تداوم روند صعودی قبل را تقویت میکند.
مروری اجمالی بر مهمترین ویژگیهای الگوهای پرچم نزولی و صعودی
در این مقاله به الگوهای پرچم نزولی و صعودی و نقش مهم و قابل توجه آنها در تحلیل قیمت سهام و ارز دیجیتال در بازار اشاره کردیم. پرچم در تحلیل تکنیکال به معنی تداوم روند قبلی است و میله پرچم روند پیش از پرچم را نشان میدهد. پرچم نشاندهنده تثبیت پس از یک روند است. در ادامه دیگر نکات مهم مطرح شده در خصوص الگوی پرچم صعودی و نزولی را به طور خلاصه بیان میکنیم:
دیدگاه شما