برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
شاخص قدرت نسبی (RSI) | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر مفهوم روند یا ترند عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم مفهوم روند یا ترند یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم مفهوم روند یا ترند یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
نحوه تحلیل شتاب قیمت با خطوط روندِ میکرو کانال ها
توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت. راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.
توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت.
راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم (Momentum indicator) استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.
اما با وجود روش های متعدد برای سنجش شتاب حرکت، ممکن است به راحتی باعث اشتباه شوید.
بنابراین، انتخاب راه و روش مشخص برای سنجش شتاب، نکته حائز اهمیتی است. در اینجا نحوه استفاده از خطوط روند میکرو کانال برای رد یابی شتاب بازار درکوتاه مدت را خواهید آموخت.
خطوط روند میکرو کانال
بیایید برای توضیح ابزار خود براساس مفاهیم اولیه معاملات پرایس اکشن اقدام کنیم.
خطوط روند چیست؟
هدف خطوط روند، ردیابی روند است.
بنابراین، خط روند در یک بازار صعودی، زیر شمع های نمودار رسم می شود و در یک بازار نزولی، خط روند بالای شمع ها رسم می شود. در شرایط روند صعودی، خط روند اغلب به عنوان پشتیبان بازار عمل می کند.
خطوط روند کانال چیست؟
خطوط روند کانال، برای برجسته کردن پیشرفت یک روند رسم می شوند.
بنابراین، خطوط روند کانال، در یک بازار صعودی، بالای شمع های نمودار رسم شده و در یک بازار نزولی، در پایین نمودار رسم می شوند. آنها را می توان به عنوان خطوط موازی خطوط روند رسم کرد یا با اتصال نقاط بالا در موج حرکتی روند، رسم کرد.
خطوط روند میکرو کانال چیست؟
«خطوط روند میکرو کانال» (Micro channel trend lines)، واژه سختی است. اما صبور باشید به محض اینکه مطمئن شدید چطور آنها را رسم کنید، می توانید با هر اسمی آنها را صدا کنید.
خطوط روند میکرو کانال با استفاده از دو کندل قیمت کشیده شده است. و شما می توانید آنها را در هر دو بازار صعودی و نزولی رسم کنید.
بیایید بر روی نمونه صعودی در اینجا تمرکز کنیم.
برای رسم خط روند میکرو کانال صعودی باید:
- دو کندل قیمت متوالی را پیدا کنید.
- شمع قیمت دوم بالاتر از شمع قیمت اول باشد.
- با اتصال بالاترین قیمت دو شمع، یک خط رسم کنید.
- ادامه نمودار را بر اساس خط ترسیم شده بسنجید.
برای تفسیر حرکت پرشتاپ، با استفاده از خط، به تعامل آن با کندل سوم نگاه کنید. نمودار زیر، سه سناریو را نشان می دهد که با آن روبرو خواهید شد.
این دستور العمل ها را برای تفسیر شتاب صعودی دنبال کنید:
- بالای خط بسته شود – شتاب قیمت (نقطه 2)
- به خط برخورد کند اما زیر خط بسته شود – شتاب ناموفق ( نقطه 3)
- به خط برخورد نکند – بدون شتاب ( نقطه 4)
برای شتاب نزولی، باید خطوط روند میکرو کانال نزولی را رسم کنید. پایین ترین قیمت ۲ شمع متوالی را به هم متصل کنید تا یک خط شیب دار نزولی ایجاد شود.
سپس، این دستورالعمل ها را برای تفسیر شتاب نزولی دنبال کنید:
- پایین خط بسته شود – حرکت پرشتاب
- به خط برخورد کند اما بالای خط بسته شود – شتاب ناموفق
- به خط برخورد نکند – بدون شتاب
مواردی از شتاب نزولی را در بخش بعدی بررسی می کنیم.
زمانی که بتوانید شتاب حرکت را با یک خط روند کانال ارزیابی کنید، آماده رفتن به مرحله بعدی هستید.
چگونه می توان از شتاب در استراتژی معاملاتی خود استفاده کرد
توانایی ردیابی شتاب قیمت یک مهارت ارزشمند است. اما برای ایجاد یک استراتژی تجاری مناسب باید آن را با ارزیابی خود از بازار ترکیب کرد.
هربار که شتاب قیمت را تشخیص می دهید، می توانید انتخاب کنید که با آن وارد بازار شوید یا خیر. تصمیم گیری شما به ارزیابی شما از بستر بازار بستگی دارد.
آیا انتظار دارید بازار روند خود را از سر بگیرد؟
آیا انتظار دارید بازار در محدوده معاملاتی خود باقی بماند؟ یا انتظار دارید که از محدوده معاملاتی خارج شود؟
پاسخ شما به این سوالات تعیین می کند که چگونه می توانید از شتاب در برنامه معاملاتی خود استفاده کنید.
مثال1: اُفت خلاف جهت پرایس اکشن
حرکات پر شتاب خلاف روند، معمولا دوام نمی آورند. آخرین تلاش معامله گران برای تغییر جهت روند را در افت قیمت فعلی نشان می دهد.
هنگامی که این موضوع را درک کنید، محوسازی حرکات شتاب دار، راهی عالی برای ورود به یک روند بنظر می رسد.
- بازار بسیار بالاتر از میانگین متحرک نمایی (EMA) 50 واحدی است و یک جهتگیری صعودی قوی را نشان می دهد. انتظار داریم روند صعودی ادامه دار باشد.
- این اولین و تنها حرکت پرشتاب نزولی تایید شده بود. خرید در این کندل که در زیر خط روند میکرو کانال قرار گرفته ایده خوبی است.
با این حال، هنگامی که با افت قیمت پرشتاب، وارد معامله می شوید، تعیین حد ضرر دشوار است. در چنین مواردی، حد ضررهای بر مبنای میانگین نوسانات، مفید هستند.
مثال2: پیوستن به روند صعودی
- این مثال، بازار بالاتر از میانگین متحرک نمایی 50 واحدی را نمایش می دهد. سیگنال های حرکتی، روند صعودی را تفسیر می کنند.
- این کندل در زیر خط روند میکرو کانال بسته شد، که نشان دهنده شتاب نزولی است. در روند صعودی می توانید این حرکت را نادیده بگیرید. این موضوع مبنای انجام معامله در مثال 1 بود.
- با ظاهر شدن این کندل ها در پرایس اکشنِ، دلیل دیگری برای تایید موقعیت صعودی است. این کندل تایید کرد که شتاب صعودی حاکم شده است. این تاییدیه هم فرصت برای ورود به روند صعودی را نشان می دهد.
- در طول یک کاهش عمیق قیمت در روند صعودی، ایجاد یک حرکت پر شتاب می تواند سیگنال خرید مطمئنی باشد. هرچند، معمولا بعد از چنین شرایطی بازار برای چند کندل برخلاف روند حرکت می کند. اما اگر بازار برای مدت بیشتری در این محدوده متوقف شد، به سرعت خارج شوید.
نتیجه گیری
این روش ساده است و نیازی به هیچ شاخص پیچیده ای ندارد. برای این رویکرد تنها نیاز است که خطوط روند را روی نمودار رسم کنید. در واقع، با برخی تمرینات، حتی می توانید خطوط روند را بدون رسم نیز پیش بینی کنید.
این روش عالی به شما کمک می کند، از روی حرکت قیمت، شتاب قیمت را تشخیص دهید. به جای استفاده از یک اندیکاتور جداگانه برای تحلیل شتاب، اجازه دهید نمودار حرکت قیمت، بستر را برای شما آماده کند.
توجه داشته باشید که این روش بر شتاب قیمت در کوتاه ترین زمان تمرکز دارد. در اصل، ما شتاب را در سه کندل قیمتی تحلیل می کنیم. و بستر را با دو کندل اول آماده می کنیم و با کندل سوم بدنبال تاییدیه هستیم.
ترند شدن یعنی چه؟ معنی ترند چیست؟
گروه دانش- معنی کلمه ترند, روند می باشد حال این کلمه در هر بافتی یک معنا و کاربردی پیدا می کند در این مقاله به شرح معنای ترند در توییتر, صنعت مد و فشن و بازار های مالی پرداخته شده است.
ترند شدن در توییتر یعنی چه؟
موضوعاتی یا توییت های که در زمینهٔ یا مبحث خاصی ارسال می شوند و دارای بیشترین مشارکت کننده در واحد زمانی روز می باشد با توجه به منطقه ای که انتخاب می شود در کنار پروفایل توییتر نمایش داده می شود. ترندهای یکی از پرکاربردترین ابزارهای توییتر به حساب می آید به خصوص در زمینهٔ اطلاع رسانی یا خبررسانی از طریق توییتر و معمولاً ترندهای مهم و روز و سرتیتر خبرها در جستجوهای گوگل به طور اختصاصی نمایش داده می شوند.
ترند شدن در صنعت مد و فشن یعنی چه؟
واژه ترند در شبکه های اجتماعی از صنعت مد و فشن گرفته شده است.ساده ترین معنای ترند فراگیر شدن و رواج یافتن یک بحث است.
درواقع هر چیزی که در یک بازه ی زمانی خاص مد بشود و یا قرار باشد که مد شود را "روند مد" و یا ترند می گویند.ترند می تواند در حیطه ی پوشاک ،استایل ،معماری،سبک زندگی و دیگر فاکتورهای اجتماعی باشد
ترند ها بسیار سریع تغییر می کنند و اکثرا در بازه های زمانی 3 ماهه و با تغییر فصل ایجاد می شوند.
در صنعت مد و پوشاک وقتی از ترند شدن یا ترند بودن صحبت می شود،همواره منظور افزایش استفاده و رواج یافتن و فراگیر بودن است.
ترند شدن در بازار یعنی چه؟
روند - حرکت نرخ به جهت خاصی در بازار فارکس است. تغییرات روند در تجزیه و تحلیل تکنیکال بررسی می شود. روند می تواند چند نوع باشد: نزولی (bear)، صعودی (bull) و جانبی (empty و یا flats). به طور معمول هنگام روند نزولی توصیه می شود معاملات برای فروش باز کرد و هنگام روند صعودی - معاملات خرید. در صورت عدم وجود روند توصیه می شود هیچ معامله ای انجام نشود.
مفهوم روند یا ترند
چرخه بازار یکی از مواردی که به هر معامله گر کمک می کند تا با بررسی وضعیت فعلی بازار، آینده قیمت را با احتمال بالا پیش بینی کند.
موفقیت در دنیای معامله گری نیازمند داشتن سرمایه زیادی نیست بلکه معامله گر باید زودتر از بقیه از رفتار آینده قیمت اطلاع داشته باشد.
اما با وجود بی شمار بازار کارا و نماد های متنوع این امر چگونه ممکن است ؟!
برای درک این موضوع باید چرخه بازار را بشناسیم.
چرخه بازار ( Spike , Trend , Range )
در چرخه بازار ما سه قسمت اصلی داریم :
1 . بخش spike
2. بخش روند (Trend section)
3. بخش رنج (Range section)
در قسمت های قبل با مفهوم روند و بازار رنج آشنا شدیم اما spike چیست ؟َ
جهت مشاهده آموزش های قبلی دوره روی لینک زیر کلیک کنید.
برای درک بهتر چرخه بازار ابتدا به تصویر نگاه کنید:
اگر دقت کنید قیمت با کندل های کوچک شروع به حرکت کرده و به مرور اندازه کندل ها بزرگتر شده و با سرعت به حرکت خود ادامه داده است .
دلیل این شکل خاص از آرایش کندل ها :
ورود معامله گران بزرگ و سازمانی است به نحوی که در ابتدا کسی متوجه شکل گیری روند نشود و میانگین ورود بهتری داشته باشند .
Spike در انتهای روند قبلی شکل می گیرد و به خاطر حجم سنگین سفارشات در جهت روند بعد از اتمام گام پرقدرت »
قیمت نمی تواند اصلاح کند و فقط متوقف می شود که به آن stall می گویند.
پس نشانه کامل شدن spike دیدن stall در نمودار حرکتی قیمت است .
توجه کنید میزان اصلاح در stall نباید بیش از 15% گام باشد.
بعد از پایان چرخه spike :
معامله گران خرد که اطلاعی از چرخه بازار و نحوه کار معامله گران سازمانی ندارند با انتظار برگشت قیمت وارد معامله در خلاف جهت می شوند
ولی سرمایه آنها به اندازه ای نیست که قیمت ریزش چندانی داشته باشد و چیزی شبیه به توقف را در چند کندل بعدی خواهیم دید.
در اینجا معامله گران حرفه ای وارد معامله در جهت روند می شوند اما چون نقدینگی و قدرت پول معامله گران حرفه ای به اندازه سازمانی نیست:
قیمت بعد از گام پرقدرت، اصلاح می کند اما این بار از نوع ( pull back )
مطابق تصویر زیر :
میزان اصلاح در ( pullback ) می تواند تا 50% هم باشد که در بحث انواع قدرت روند کامل درباره آن صحبت می کنیم.
از اینجا به بعد به خاطر کمتر بودن نقدینگی و ورود معامله گران خرد عمق اصلاح ها بیشتر میشود،
که در ابتدای روند ها اصلاح به شکل (pull back) و بعد عمق آن به نسبت گام بیشتر میشود.
و هر چه بیشتر این روند ادامه یابد و معامله گران خرد بیشتر وارد می شوند و رفته رفته مسافت گام ها کمتر می شود در نتیجه قیمت به سمت رنج شدن حرکت میکند .
نکته مهم:
از نظر زمانی اگر روند رنج طولانی تر از روند صعودی قیمت بود احتمال ادامه روند قبلی کمتر می شود.
آشنایی با ولوم تریدینگ و آموزش آن
همان طور که می دانید رقابت همیشه در بازار داغ بوده است و ربودن گوی سبقت از یکدیگر در این مسیر کاری بس دشوار است. اما اگر مسیر را به درستی بیابید، طی کردن یک مسیر سربالایی می تواند لذت بخش هم باشد، زیرا بعد از هر شیب تندی، یک استراحت درست و حسابی در انتظار است. برای این که معاملات مفهوم روند یا ترند بی نقصی داشته باشید و از شر اشتباهات کوچک و بزرگ خود در بازار مالی خلاص شوید، باید بر آموزه های خود بیفزایید. لازمه ی این کار آموختن استراتژی های متفاوت و آنالیز دیتاهای مختلف است. یکی از قدیمی ترین، در عین حال پیشرفته ترین و اساسی ترین این استراتژی ها ولوم تردینگ است. در ادامه با این مقوله آشنا خواهید شد و نحوه ی به کار گیری آن را خواهید آموخت! با ما همراه باشید.
در این ویدیو سرکار خانم نورا آقاجانی روانشناس بالینی و روان درمانگر به بررسی مقوله ترس و ترید پرداخته اند، اگر شما هم جزء افرادی هستید که از ترید کردن هراس دارند توصیه میکنیم این ویدیو را ببینید.
ولوم تریدینگ (volume trading) چیست؟
ولوم در واقع نشان می دهد که چه مقدار دارایی در یک بازه ی زمانی مشخص معامله شده است. این معامله شامل خرید و فروش می باشد، بازه ی زمانی نیز می تواند دربرگیرنده ی ۱ دقیقه معامله و یا یک روز تریدینگ کامل باشد. این حجم معمولا به شکل یک نمودار نشان داده می شود که هر میله در آن دو رنگ مختلف دارد. معمولا این دو رنگ در بیشتر پلتفورم ها سبز و قرمز هستند که رنگ سبز نشان دهنده ی سهام هایی می باشد که قیمت بالاتر از قبل بسته شده است و رنگ قرمز برای آن هایی که قیمت پایین تر از قبل بسته شده است.
رنگ ها در نمودار تنها نشان دهنده ی بسته شدن بازار در آن زمان است. با آشنایی با این موضوع می توانید جهش بزرگی در معاملات خود بکنید. ولوم تریدینگ یا حجم معاملاتی به معامله کنندگان کمک می کند تا اهمیت برخی حرکات و اتفاقات را در بازار دریابند. ولوم برای خیلی از معامله گرها نقش مهمی در معاملاتشان بازی می کند اما توسط بسیاری از معامله گران خرد و جزئی، نادیده گرفته می شود که این مسئله دلایلی دارد و بعدا به آن ها خواهیم پرداخت.
چرا ولوم تریدینگ اهمیت دارد؟
با استفاده از آنالیز کردن حجم معاملات، می توانید سلامت آن معاملات را بررسی کنید. این تکنیک از قدیمی ترین تکنیک های بررسی و آنالیز کردن در بازار مالی می باشد. حتی به جرات می توان گفت که این تکنیک از پراستفاده ترین روش های آنالیز معاملات است. پلتفورم های معاملاتی ممکن است فاقد یک سری شاخص های خاص باشند، اما به سختی پلتفورمی را پیدا می کنید که فاقد شاخص حجم معاملاتی یا همان ولوم باشد.
ختم کلام، شاخص ولوم، ساده ترین شاخص بررسی معاملات خرید و فروش برای افراد است. اما نکته ی مهم این است که این شاخص می تواند فریب دهنده باشد و شما را به اشتباه بیندازد. توانایی آنالیز کردن صحیح این شاخص می تواند برای شما سود بسیاری بیاورد.
افزایش حجم مفهوم روند یا ترند معاملات معمولا سبب افزایش قیمت مورد معامله می شود، اما ضرورتا این مورد همیشه هم اتفاق نمی افتد. علی رغم تفکر سنتی و عمومی، بالارفتن و پایین آمدن قیمت ها نیاز به تغییر حجم های واضح در معاملات ندارند. به خصوص با وجود الگوریتم های متعددی که این روزها برای بررسی سطوح قیمتی و تصمیم گیری ها وجود دارند.
در این مقاله به شما کمک می کنیم که چگونه از شاخص ولوم برای تعیین مسیر درست معاملات خود استفاده کنید و از آن بهره ببرید.
ولوم تریدینگ زیر ذره بین
زیر نظر گرفتن بلند مدت ولوم هر چیزی به شما در درک پیشرفت ها و سقوط ها در بازار مالی کمک می کند. به این چند نکته در ولوم تریدینگ توجه کنید؛
- همان طور که گفته شد ولوم معاملات انجام شده در یک بازه ی زمانی را اندازه گیری می کند.
- ولوم می تواند به عنوان قدرت یک بازار در نظر گرفته شود، زیرا معمولا بازارهایی که حجم معاملاتی آن ها بالاست، سالم و قوی به نظر می آیند.
- وقتی که در حجم بالای معاملات، قیمت ها در حال افت هستند، ترند در حال قدرت گرفتن به سمت پایین است.
- وقتی قیمت ها در حجم در حال کاهش معاملات، افزایش هایی دارند، مراقب باشید! ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.
یک راهنمای ساده برای به کارگیری ولوم تردینگ در معاملاتمان
هنگام در نظر گرفتن ولوم، معمولا راهنماهایی برای بررسی قدرت و ضعف مورد مذکور در بازار وجود دارند. به عنوان یک تریدر، معمولا تمایل داریم در معاملاتی شرکت کنیم که ضعف در آن ها نیست و بیشتر در موضع قدرت هستند. حتی گاهی منتظر حرکت در جهت مخالف روندهای ضعیف باشیم. راهنمایی که برای شما در نظر گرفته ایم، ممکن است در همه ی شرایط نتوانند نجات دهنده باشند، اما به طور کلی در ولوم تریدینگ صدق می کنند.
۱. تایید روند یا ترند کانفرمیشن (trend confirmation)
بازار در حال صعود باید حجم های بالای معاملات را نیز تجربه کند. برای این که قیمت ها افزایش پیدا کند، خریداران باید اشتیاق خریداری داشته باشند و تعداد معاملات بالا رود. این که قیمت ها در حال افزایش باشد و حجم معاملات کاهش پیدا کند، انگیزه برای خرید کاهش پیدا می کند و البته این تهدید وجود دارد که ممکن است پتانسیل بازار تغییر کند. بهتر است بدانید که افت قیمت ( یا افزایش آن) همراه با حجم کم معاملات سیگنال خوبی نیست. افزایش یا کاهش قیمت در ولوم بالا می تواند نشانه ی قوی تری از قدرت بازار باشد.
۲. ولوم و حرکات خیلی شدید (exhaustion moves and volume)
در بازارهای در حال سقوط و در حال پیشرفت، حرکات شدیدی را مشاهده می کنیم. این ها معمولا حرکات شدید در قیمت هستند که همراه با افزایش شدید در ولوم همراه هستند که می تواند سیگنالی برای پایان آن ترند باشد. شرکت کنندگانی که منتظر بودند، می ترسند از این حرکات و تغییرات شدید عقب بمانند و باعث ایجاد تغییرات شدید در تعداد خریداران می شوند. در قیمت کف آن سهام و یا ارز، افت قیمت تریدرها را مجبور به معامله می کند و سبب ایجاد واریانس و همچنین افزایش ولوم می شود. بعد از این صعود شاهد کاهش حجم معاملات خواهیم بود. اما این که ولوم در روزها و هفته های بعد چگونه رفتار خواهد کرد را توسط راهنماهای دیگر پیش بینی خواهیم کرد.
۳. علائم بولیش (bullish signs)
ولوم علاوه بر نقش های دیگری که دارد می تواند در تشخیص بولیش ساین ها نیز نقش داشته باشد. به عنوان مثال، تصور کنید که ولوم در اثر یک افت قیمت افزایش پیدا می کند و بعد قیمت رو به افزایش می گزارد. حرکت قبلی آن کاهشی بوده است و اکنون قیمت رو به افزایش است. اگر کاهش قیمت از کاهش قیمت قبلی پایین تر نیاید و ولوم یا حجم معاملات در کاهش دوم کاهش بیابد، به این علامت، علامت بولیش می گویند. (بول یا همان گاو نر در اصطلاح به فردی گفته می شود که باور دارد ارزش بازار با گذر زمان بهبود خواهد یافت. این ها برخلاف بر ها یا خرس ها هستند که باور دارند قیمت بازار به طور کلی در حال افت است.)
۴. ولوم و قیمت معکوس
وقتی که برای مدت طولانی قیمت در حال افزایش و یا کاهش بوده است، اگر قیمت تغییرات اندک داشته و با ولوم بسیار زیاد همراه باشد، می تواند نوید یک تغییر جهت در قیمت را بدهد. معمولا چنین برداشت می شود که قیمت رفتار متفاوتی از آنچه تا کنون داشته است، نشان خواهد داد.
۵. حجم و برک آوت (افزایش های ناگهانی) و برک آوت های دروغین (false breakouts)
در ابتدای اولین افزایش ناگهانی در نمودار، افزایش ولوم تریدها نشان دهنده ی اطمینان و قدرت بازار است. تغییرات اندک در حجم و یا حتی کاهش ولوم در زمان افزایش ناگهانی، احتمال بالای یک برک آوت دروغین را نشان می دهد.
۶. تاریخچه ی ولوم
نگاه شما به ولوم باید نسبتا جدید باشد، یعنی باید تاریخچه ی اخیر آن را بررسی کنید. اگر بخواهید دیتای امروز ولوم را با دیتای ولومی ۵۰ سال پیش چک کنید، به نظر کار هوشمندانه ای نمی رسد. هرچه دیتای ولومی مورد بررسی شما جدیدتر باشد، نتیجه گیری های شما مرتبط تر به اوضاع کنونی خواهد بود و تصمیمات شما نیز قابل اعتمادتر می باشند.
نکته ی مهم: ولوم معمولا شاخص نقدینگی یک مارکت در نظر گرفته می شود. مارکت هایی که ولوم بیشتری دارند، نقدینگی بیشتری دارند و برای تریدهای کوتاه مدت و معاملات در بازه ی زمانی اندک مناسب ترند. در واقع، خریداران و فورشندگان بی شماری برای انجام معامله در دسترس هستند.
سه شاخص ولومی در تریدینگ
شاخص های حجم فرمول های ریاضی هستند که بصورت شمایی در بیشتر پلتفورم های نمودار مورد استفاده نشان داده می شوند. هر شاخص از فرمول خاصی استفاده می کند که اندکی با دیگری تفاوت دارد. تریدرها باید شاخصی را بیابند که بیشتری ارتباط را با حوزه ی فعالیتی آن ها دارد و بیشتری کمک را به آنان در تصمیم گیری های اقتصادی آن ها می کند.
توجه داشته باشید که شاخص ها در معاملات ضروری نیستند، اما می توانند کمک بسیاری در تصمیم گیری ها به شما بکنند. شاخص های ولوم بسیاری برای کمک به مفهوم روند یا ترند شما وجود دارند که می توانید از میان آن ها انتخاب کنید. در ادامه به معرفی برخی از آن ها می پردازیم.
ولوم آن بالانس (on balance volume)
ولوم آن بالانس یا به اختصار OBV شاخصی ساده اما کاربردی است. وقتی که بازار بالاتر بسته می شود، حجم اضافه می شود (با یک عدد اختیاری آغاز می شود) و هنگامی که بازار پایین تر بسته می شود، حجم کاهش پیدا می کند. این شاخص یک مجموعه ی کلی را نشان می دهد و می گوید کدام بازارها در حال انباشت (خرید) هستند. این شاخص همچنین واگرایی ها را نشان می دهد، به عنوان مثال هنگامی که قسمت افزایش می یابد اما حجم یا ولوم با سرعت کمتری در حال افزایش است و یا حتی شروع به کاهش می کند.
برای اطلاعات بیشتر مقاله مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال را بخوانید.
چایکین مانی فلو یا جریان پول چایکین (chaikin money flow)
افزایش قیمت باید با افزایش حجم و ولوم همراه باشد. این شاخص بر افزایش حجم تمرکز دارد آن هم زمانی که قیمت ها در قسمت بالا یا پایین محدوده روزانه خود به پایان می رسند و سپس ارزشی را برای قدرت مربوطه ارائه می دهند. وقتی قسمت های پایانی در بالای محدوده ی روزانه ی خود هستند و حجم در حال افزایش است، ارزش بالا خواهد بود. وقتی قیمت های پایانی در زیر محدوده ی روزانه ی خود باشند، ارزش منفی خواهد بود. این شاخص بیشتر می تواند برای معاملات کوتاه مدت و همچنین به عنوان شاخصی کوتاه مدت در نظر گرفته شود زیرا در حال نوسان است و واگرایی ها را نشان می دهد.
نوسانگر کلینگر (klinger oscillator)
یکی دیگر از سیگنال ها و نشانه هایی که می تواند در تریدینگ به شما کمک کند، نوسان های بالا و پایین خطر صفر است. در این شاخص ما می توانیم به طور خلاصه دیتایی را ببینیم که نشان دهنده ی خرید و فروش در یک زمان مشخص است.
سخن آخر
ولوم ترندینگ یکی از ساده ترین و کاربردی ترین شاخص هایی است که می توانید از آن برای تصمیم گیری بهتر و پیش بینی با کارایی بیشتر در بازارمالی استفاده کنید. راهنماهای بسیاری برای بررسی قوت و ضعف بازار می توانند استفاده شوند تا به اطلاع ما برسانند که آیا حجم یا ولوم تایید کننده ی روند افزایشی و یا نزولی قیمت است و یا این که نوید دهنده ی تغییر رفتار در بازار می باشد. به طور خلاصه، ولوم تریدینگ می تواند کمک شایانی به شما در سودآوری معاملات بکند اما توجه داشته باشید که به روش های سنتی آن را تفسیر نکنید و به شاخص های مختلفی که در رابطه با آن ارائه می شود، توجه کنید و مطالعات خود را در زمینه ی آن گسترش دهید.
دیدگاه شما