پرایس اکشن - قسمت 3
در این مقاله قصد دارم سه استراتژی ترید محبوبم در پرایس اکشن را با شما به اشتراک بگذارم : پین بارها، اینساید بارها و فیکی ها این ست آپ ها ( چیدمان ها) در عین سادگی همچنان بسیار قدرتمند هستند و اگر آنها را فرا بگیرید و صبورانه با نظمی دقیق آنها را در چارتها شناسایی کنید در ترید به ابزارهای قدرتمندی مجهز خواهید شد. در حالی که این 3 ست آپ هسته اصلی تریگرهای مرا شکل می دهند حالات خاصی از این تریگر ها و همچنین تریگرهای مستقل دیگری وجود دارد که در کورس آموزشی خود به آنها پرداخته ام (فولر کورس آموزشی دارد که تعداد تریگرهای بیشتری نسبت به این مقاله را آموزش می دهد- مترجم) با این وجود شما می توانید در این مقاله به درک خوبی از مبانی الگوهای ورود به بازار برسید و این زیر بنایی برای یادگیری و درک عمیقتر شما از تریگرها در آینده خواهد بود. پس بیاید این مبحث مهم را شروع کنیم .
ست آپ پین بار
تریگر پین بار اساس روش ترید من در بازار جهانی تبادلات ارزی است .پین بار در روند ها از ضریب دقت بالایی برخوردار است خصوصاً وقتی در نزدیکی با سطوح مهم قیمتی شکل بگیرد. پین بارهایی که در سطوح مهم خطوط حمایت و مقاومت شکل میگیرند عموماً ست آپ های خیلی دقیقی هستند. از پین بارها می توان برای تریدهای ضد روند(کانتر ترند) هم استفاده کرد، و این درصورتی است که در فرم ایده آل شکل گرفته و با فاصله ای محسوسی از سایر کندل ها قرار بگیرند (برای مثال در یک روند صعودی کندل پین بار بالاتر از بالاترین سطح کندل قبلی ایجاد شود- مترجم) در این حالت شانس بالایی وجود دارد که انتهای یک روند شناسایی شده و شاهد چرخشی در بازار باشیم خصوصا که پین بار در تایم فریم روزانه شکل گرفته باشد. به تصویر زیر دقت کنید که کندل سمت چپ نمونه ای از یک پین بار نزولی و کندل سمت راست نمونه ای از یک پین بار صعودی است: به چارتی که برای مثال آورده شده است دقت کنید : در این چارت به پین بارهایی توجه می کنیم همجهت با روند تثبیت شده، شکل بگیرند. این نوع پین بارهای همجهت با روند پین بارهای مورد علاقه من در ترید محسوب می شوند. همچنین دقت کنید که این روند صعودی در انتهای یک روند نزولی شکل گرفت است که انتهای این روند نزولی توسط دو پین بار صعودی شناسایی شده بود (اهمیت مشاهده دبل پین بار برای شناسایی نقاط چرخش در بازار- مترجم)
ست آپ اینساید بار :
اینساید بار یک سیگنال و تریگر قدرتمند دنبال رو روند است، اما از این تریگر می توان برای شناسایی نقاط چرخش بازار هم استفاده کرد (شناسایی انتهای روند ها و ترید در جهت خلاف روند) با این وجود اولین گام در یادگیری نحوه ترید با استراتژی اینساید بار استفاده از همان سیگنال دنباله رو روند است و این چیزی است که ما در این مقاله بروی آن متمرکز می شویم. برای سایر حالات و مواردی که می توان بروی اینساید بار ترید کرد به کورس آموزشی من مراجعه کنید (کورس آموزشی نایل فولر-مترجم) همانطور که در تصویر زیر می بینید یک اینساید بار پترنی است که کندل دوم کاملاً توسط کندل قبلش دربر گرفته شده است: در واقع این پترن یک وقفه کوتاه درحرکت بازار را نشان می دهد و سپس شکسته شدن سطح اینساید بار در جهت روند حاکم، سیگنال ورود به بازار محسوب می شود. اینساید بارها بهترین کیفیت را در تایم فریمهای روزانه و هفتگی دارند. مزید و خصوصیت ترید بر اساس سیگنال اینساید بار، داشتن فرصت ترید بر اساس ریسک کم و ریوارد( پاداش- تارگت) بزرگ است. ترکیب یک اینساید بار با یک روند قدرتمند تثبیت شده یکی از استراتژی های محبوب من برای ترید محسوب آموزش اندیکاتور پین بار می شود( منظور ترید بر اساس تریگر اینساید باری است که در متن یک روند قدرتمند ظاهر شود- مترجم) در مثال زیر ما پترن اینساید باری که اخیراً در یورو و در روند نزولی شکل گرفت را مشاهده میکنیم. این اینساید بار دقیقاً پس از شکسته شدن یک خط ساپورت کلیدی ایجاد شد و بعد از آن بازار حتی با قدرت بیشتری ریزش کرد.
فیکی ست آپ :
استراتژی ترید بر اساس ست آپ فیکی یکی دیگر از روش های بسیار مطمئن در ترید روزانه ام است. فیکی ها اشاره به نقاط چرخش در بازار در سطوح مهم می کنند. اغلب به این شکل است که کندلی در یک جهت حرکت کرده و بعد با چرخشی جهت حرکت معکوس شده و در خلاف جهت قبل حرکت می کند و به این ترتیب تریدرهای مبتدی را به دام می اندازد و سپس حرفه ای های بازار حرکت اصلی در جهت مخالف را شروع می کنند. ست آپ فیکی می تواند شروع حرکات بزرگی را در بازار شناسایی کند. همانطور که در تصویر زیر می بینیم پترن فیکی از یک پترن اینساید بار تشکیل شده که در ادامه یک فالس بریک (شکست جعلی در قیمت) ایجاد می شود ( قیمت از کف اینساید بار عبور می کند) ولی در نهایت کندل برگشته و نقطه بسته شدن کندل در داخل محدوده اینساید بار قرار می گیرد: سیگنال تریگر فیکی با برگشت قیمت و عبور آن از سقف کندل اینساید بار فعال می شود ( در فیکی پترن نزولی این امر با شکسته شدن کف پترن فیکی حاصل می شود) در چارت زیر میتونیم ببینیم که بازار اخیرا پیش از اینکه فیکی شکل بگیرد حرکتی صعودی داشته است (جهت کلی روند صعودی است) سپس یک پترن فیکی بر اساس فالس بریک پس از یک اینساید بار شکل گرفته است ( فالس بریک ها بر اساس ترید احساسی تریدرهای مبتدی برای همراه شدن با کندلی به ظاهر قدرتمند شکل می گیرند) سپس حرفه ای های بازار وارد شدند و با قربانی شدن تمامی آن تریدر های آماتور حرکت اصلی بازار در خلاف جهت شکل گرفت (برای دریافت اندیکاتور فیکی پترن برای متاتریدر 4 به کانال مراجعه بفرمایید- مترجم) همانطور که می توانید از سه مثال بالا ببینید ترید در بازار جهانی تبادلات ارزی نیاز به تحلیل های پیچیده و یا انباشت چارت از اندیکاتورهای متعدد ندارد. زمانی که بتوانید بروی چند ست آپ مطمئن و امتحان پس داده پرایس اکشن نظیر موارد بالا مسلط بشوید در مسیری قرار میگیرید که به مرور هم اعتماد به نفس بیشتر پیدا کرده و هم می توانید تریدهای سود آور بیشتری داشته باشید . فقط به خاطر داشته باشید که چیرگی در این ست آپ ها نیاز به صبر، تخصیص زمان کافی و انضباط شخصی دارد. نویسنده : نایل فولر مترجم : ساسان امیری آدرس کانال : https://t.me/SasanAmiry
آموزش معاملهگری با استفاده از شناسایی تقاطع طلایی (Golden Cross)
تقاطع طلایی (The Golden Cross)، یک سیگنال معاملاتی برجسته بر اساس میانگینهای متحرک است که هر دو گروه تحلیلگران تکنیکال و بنیادی با آن آشنا هستند. زمانی که تقاطع طلایی رخ میدهد، معاملهگران انتظار افزایش شدید قیمت را دارند. همتای معکوس این سیگنال، تقاطع مرگ (Death Cross) است. زمانی که تقاطع مرگ رخ میدهد، معاملهگران انتظار سقوط شدید قیمت را دارد. اگرچه این نامها ممکن است نمایشی به نظر برسند، اما ارزش معاملاتی قابل توجهی برای معاملهگران از خود ارائه میدهند. در این آموزش، نحوهی استفاده از استراتژی تقاطع طلایی برای معاملات با پرایس اکشن را به شما آموزش خواهیم داد. تمرکز این آموزش برای سادگی بر روی تقاطع طلایی است، اما اصول مورد بحث در مورد تقاطع مرگ نیز اعمال میشود.
تقاطع طلایی (The Golden Cross) چیست؟
اگر اولین بار است که در مورد تقاطع طلایی میشنوید، نگران نباشید چراکه درک این مبحث بسیار آسان است. بازیگران اصلی در تقاطع طلایی دو مورد زیر:
- یک میانگین متحرک یا همان مووینگ اوریج (Moving Average) میان مدت.
- یک میانگین متحرک بلند مدت.
دورههایی که عموما برای این میانگینهای متحرک استفاده میشود، به ترتیب برای میان مدت و بلند مدت، ۵۰ و ۲۰۰ است.
به طور خلاصه، تقاطع طلایی زمانی رخ میدهد که دو خط میانگین متحرک میان مدت و بلند مدت در نمودار برخورد و یکدیگر را قطع کنند.
به عنوان مثال زمانی که میانگین متحرک ۵۰ دوره از میانگین متحرک ۲۰۰ دوره عبور میکند یا اصطلاحاً آن را به سمت بالا قطع میکند. دوره میانگینهای متحرک میتواند روزانه، هفتگی و … باشد.
تقاطع طلایی میانگین متحرک ۵۰ دوره و ۲۰۰ دوره
تقاطع طلایی در نمودار بالا همانطور که مشاهده میشود، به عنوان یک سیگنال و هشدار خرید عمل کرده است. اما در ادامهی این آموزش خواهیم دید که چرا یک معاملهگر پرایس اکشن، باید کمتر بر استفاده از تقاطع طلایی به عنوان سیگنال خرید تمرکز کند.
آیا تنظیمات میانگینهای متحرک ثابت هستند؟
پارامترهای میانگینهای متحرک الزاماً ثابت نیستند، بنابراین معاملهگر می تواند آنها را تغییر دهد. با این حال، برای هدف معاملاتی در این مقاله، دو اصل باید اعمال شود:
- هر دو میانگین متحرک باید از اثرات کوتاه مدت قیمت مصون باشند. یعنی از استفاده از میانگینهای متحرک کوتاه مدتی که به تغییرات قیمت به سرعت واکنش نشان میدهند، خودداری شود.
- باید بین دورههای میانگینهای متحرک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. به عنوان مثال ۵۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره مناسب است، اما ۱۸۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره جوابگو نخواهد بود.
برای یک رویکرد معتبر تقاطع طلایی نیز توجه این دو اصل ضروری است:
- اساسا تقاطع طلایی، حرکات بلند مدت قیمت است.
- تعامل بین دو میانگین متحرک، تحلیل معناداری را ارائه می دهد.
میانگین متحرک ساده یا نمایی؟
در مشاهدهی تقاطع طلایی، برخی از معامله گران از میانگینهای متحرک ساده (SMA) و گروهی دیگر از میانگینهای متحرک نمایی (EMA) استفاده میکنند. علت استفادهی این گروه از میانگینهای متحرک نمایی (EMA)، پاسخگویی بالای آن به حرکات قیمت و واکنش مناسب به نوسانات قیمتی است.
مقایسهی میانگین متحرک نمایی و ساده
با این حال، هدف در اینجا، تمرکز بر سیگنالهای پایدار برای تجزیه و تحلیل کلان است. از این رو، پاسخگویی میانگینهای متحرک ملاک اصلی نیست. در حقیقت اگر میانگین متحرک نسبت به حرکات کوتاه مدت قیمت سریعتر واکنش نشان دهد، تحلیل بلند مدت را سختتر خواهد کرد. از این رو در این آموزش از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده خواهیم کرد.
از تقاطع طلایی به عنوان چارچوبی برای تجزیه و تحلیل کلان استفاده میکنیم و به دنبال معامله کردن با سیگنالهای آن نیستیم. از این رو واکنش نسبت به حرکات اخیر قیمت، مزیت محسوب نخواهد شد. با این وجود در عمل، تا زمانی که معاملهگر تحلیل را بر پایهی پرایس اکشن و حرکات قیمت بگذارد و تنها به سیگنالهای تقاطع طلایی تکیه نکند، استفاده از میانگین متحرک نمایی نیز قابل قبول است.
در نهایت مهم این است که معاملهگر به تفسیر یک نوع میانگین متحرک عادت کند و در تفسیر مداوم آن ثبات داشته باشد.
دستورالعملهای پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلایی
برای یک معاملهگر پرایس اکشن کار، استفاده از میانگینهای متحرک یک مشکل شایع است، چرا که او را از حرکات قیمت منحرف میکنند. برای رفع این مشکل، در ابتدا چند قانون اساسی تعیین میکنیم.
اول، استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید. اگر تمرکز خود را در یافتن جهشهای قیمت از میانگینهای متحرک معطوف کنید، در نهایت با همان میانگینهای متحرک هم معامله خواهید کرد. این یک مشکل است زیرا آنچه که در اینجا نیاز داریم، معامله با پرایس اکشن، حرکات و واکنشهای قیمت است.
دوم، روی سیگنالهای تقاطعها (کراسها) تمرکز نکنید. این واقعیت که یک تقاطع طلایی در قیمت رخ بدهد، برای تجزیه و تحلیل ما مناسب است، اما نباید به عنوان یک سیگنال ورود به آن نگاه کرد. محل دقیق رخ دادن تقاطع طلایی رابطهی مستقیمی با حرکات فعلی قیمت ندارد. بنابراین با استفاده از الگوهای پرایس اکشن در قیمت میتوان ورودیهای کم خطر را پیدا کرد.
و سوم، هنگامی که در مورد جهت بازار شک دارید، به تحلیل پرایس اکشن اعتماد کنید. به مثالهایی در این باره، در ادامهی مبحث توجه کنید.
تشخیص فازهای مختلف بازار با استفاده از تقاطع طلایی
توانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار برای معامله گران پرایس اکشن بسیار مهم است. برای استفاده از استراتژی تقاطع طلایی در تجزیه و تحلیل کلان، به نمودارهای زیر توجه کنید.
فاز روند
تقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال برای رشد و پیشرفت دیدگاه صعودی محسوب میشود. در مثال زیر دو سقف متوالی مشخص شده قبل از تبدیل شدن به سطوح حمایتی، به عنوان مقاومت نقطهای شکسته شدند. ساختار و روند بازار نیز از فرض صعودی بودن آن، همانطور که تقاطع طلایی نیز به آن اشاره دارد، پشتیبانی می کند. اگر تمرکز معاملهگر بر روی جهش قیمت از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) بود، معاملهگر احتمالاً از چرخش قیمت غافل میشد.
فاز روند در قیمت بر اساس تقاطع طلایی
شکاف فزایندهی بین دو میانگین متحرک نیز مومنتوم (اندازهی حرکت) روز افزون بازار را برجستهتر میکند.
فاز سرگردانی
فاز سرگردانی با چند مشخصه تعیین میشود. در این فاز تقاطعهایی متوالی (هم تقاطع طلایی و هم تقاطع مرگ) در سطوحی تقریباً هم قیمت اتفاق میافتند. عدم موفقیت در ادامهی حرکت قیمت، پس از پرتاب اولیهی آن به دور از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) نیز مشخصهی دیگری است که در مثال زیر مشخص شده است.
فاز سرگردانی در قیمت بر اساس تقاطع میانگینهای متحرک
در فاز سرگردانی، قیمت گاهی بین دو میانگین متحرک انباشته میشود و با کمی دقت میبینیم که سیگنالهایی که تقاطع طلایی و تقاطع مرگ در این فاز از خود صادر میکنند، معکوس انتظاری است که از آنها داریم. این مساله توانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار را دو چندان میکند.
نمونههای معاملاتی
استراتژی معرفی شده یک رویکرد تحلیلی اختیاری است و بررسی نمونه های بیشتر به کمک معاملهگر خواهد آمد. دو نمونه را برای فهم بیشتر مطلب در زیر تحلیل میکنیم. از طریق این نمونهها خواهید دید که چگونه می توانید بازار را با استفاده از تقاطع طلایی به عنوان نقطه آغازین تحلیل، بررسی کنید.
نمونهی معاملاتی اول
نکاتی که در نمونهی تحلیلی زیر بارز هستند به شرح زیر است:
نمونهی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان
۱. در ابتدا تقاطع طلایی از آغاز احتمالی روند صعودی خبر میدهد.
۲. به حملات قیمت به زیر میانگین متحرک سادهی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) توجه کنید. بازار بدون تقلای زیادی آنها را نقض کرده و به مسیر اصلی خود پایبند بوده است. اگر این موارد را نمونههای فاز سرگردانی مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که کندلهای قیمتی بین سقفها و کفها در ناحیهی بین دو میانگین متحرک همپوشانی بیشتری باهم نسبت به این فاز دارند. در واقع در فاز سرگردانی قیمت کف و سقفهای جدید مرتباً کفها و سقفهای قبل خود را نقض و به آنها نفوذ میکنند و در دل آنها قرار نمیگیرند.
۳. بعد از تقاطع طلایی شکاف و فاصلهی قیمتی قابل قبول و تثبیت شده بین دو میانگین متحرک به وجود آمده است. این موضوع نشانهای از افزایش مومنتوم (اندازه حرکت) در روند محسوب میشود.
۴. ما به دنبال ورود به بازار با تقاطع طلایی نیستیم. در عوض از الگوهای پرایس اکشن در قیمت به عنوان نقاط ورودی معاملاتی استفاده می كنیم. تعدادی از این الگوها را در مقاله «سطوح عرضه و تقاضا بر اساس پرایس اکشن» میتوانید مشاهده کنید.
نمونهی معاملاتی دوم
نمونهی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان
۱. در این مثال تقاطع طلایی شکل گرفته است اما حرکات قیمت که در پی آن به وجود آمده است، کمی مبهم به نظر میرسد.
۲. خطچین قرمز سقفی را مشخص میکند که قیمت بعد از این که برای اولین بار به میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) واکنش نشان داده، به بالای آن رفته است. شکست قیمت به بالای این سطح برای تایید فاز روند قیمت حیاتی محسوب میشود. در هر صورت بازار در اطراف این سطح برای مدتی سرگردان بوده است (با این وجود این بازار همچنان مورد توجه ما قرار میگیرد، چرا که میانگین متحرک سادهی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) فاصلهی مناسبی را با میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) حفظ کرده است).
۳. نفوذ صعودی قیمت به بالای سقف مذکور، بازار را از نوسانات عرضی خارج کرده و روند صعودی را تایید میکند.
۴. به بازگشتهای قیمت (پولبک) بین دو میانگین متحرک توجه کنید. دو مورد ابتدایی حرکاتی عرضی را به دنبال داشتند، اما مورد سوم روند صعودی قیمت را با قدرت تایید کرده است. این موضوع با بازگشت پر قدرت قیمت پس از اتمام پولبک قابل مشاهده است که در ادامه روند صعودی را تایید میکند.
۵. پس از تثبیت روند صعودی، به دنبال ورود به بازار با الگوهای پرایس اکشن هستیم. در این میان دو الگوی پین بار (Pin Bar) نقاط معقولی برای این امر محسوب میشوند.
با کمی دقت متوجه میشویم که پولبک سوم علاوه بر اینکه جهش قیمت از میانگین متحرک سادهی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) محسوب میشود، جهش قیمتی از خط چین قرمز که در گذشته مقاومت بوده نیز به حساب میآید. در دستورالعملهای پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلایی اشاره کردیم که استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید و تمرکز خود را بر روی جهش قیمت از این سطوح معطوف نکنید. در اینجا حرکت و واکنش سریع قیمت به این سطوح مدنظر قرار میگیرد.
این عوامل به عنوان مشاهدات مهم پرایس اکشن محسوب میشوند و اگر تمرکز معاملهگر تنها حول میانگین های متحرک بچرخد، به راحتی حرکات قیمت را ممکن است از دست بدهد.
جمعبندی
تقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال اولیهی تغییر در روند بلند مدت بازار، راهنمایی ارزشمند به شمار میآید. هنگامی که بازار و قیمتها به فاز روند وارد میشوند، فرصتهای معاملاتی کم ریسکی بسیاری در بازار به وجود میآید. همچنین معمول نیست که بازار برای یک دورهی طولانی در فاز سرگردانی باقی بماند. به این دلیل صبور بودن یک معاملهگر از عوامل حیاتی محسوب میشود.
تقاطع طلایی برای معاملهگرانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک خود برای معاملات کوتاه مدت هستند، ایده آل نیست. اما این استراتژی برای سرمایهگذارانی که به تحلیل فاندامنتال یا بنیادی تکیه می کنند یا مبنای سرمایهگذاری آنها بلند مدت است، نقاط ورود مناسب و کاربردی فراهم میکنند. برای این دسته از معاملهگران بلند مدت، نقاط ورود دقیق ضروری نیست، چرا که آنها به سیگنالی نیاز دارند که تطابق دیدگاه تکنیکال با چشم انداز فاندامنتال آنها را تایید کند. این همان تاییدی است که تقاطع صعودی آن را فراهم میکند.
در آخر نکتهی آموزشی که بیان آن خالی از لطف نیست به این صورت است که حتی به هنگام استفاده از یک استراتژی بر اساس اندیکاتور، می توان دیدگاه پرایس اکشن را نیز در نظر گرفت. این مقالهی آموزشی این رویکرد را برای تقاطع طلایی نشان میدهد. اما میتوان این رویکرد را در اکثر سیستمهای معاملاتی پیاده کرد.
در نهایت به جای تمرکز کامل بر روی اندیکاتورها یا رد کردن آنها، در تحلیل خود از ادغام کردن آنها با پرایس اکشن بهره ببرید. البته که برای جلوگیری از کامل تکیه کردن بر اندیکاتورها، باید قوانینی اساسی برای سیستم معاملاتی خود تعریف کرد.
استراتژی معاملاتی پرایس اکشن چیست ❤️ آموزش کامل Price Action
معامله پرایس اکشن یک تکنیک معاملهگری و تحلیل بازار است که از تجزیه و تحلیل الگوهای قیمت در طول زمان تشکیل شده است. این روش، توسط بسیاری از معاملهگران خرد و اغلب معاملهگران شرکتی و مدیران صندوقهای تامینی برای پیش بینی آینده قیمت اوراق بهادار یا بازارهای مالی استفاده میشود.
به عبارت سادهتر، پرایس اکشن که به آن PA خواهیم گفت، نحوه تغییر قیمت است: یعنی «حرکات» قیمت که به سادگی در بازارهایی با نقدینگی و نوسان بالا مشاهده میشود، اما در واقع هر چیزی که در بازار آزاد خرید یا فروش میشود، باعث ایجاد پرایس اکشن میشود. اگر هنوز متوجه این تکنیک نشدید، نگران نباشید، در ادامه با تصاویر متعدد و توضیحات بیشتر، قطعا متوجه خواهید شد.
اساس Price Action
معاملات پرایس اکشن، عوامل اساسی را که بر حرکت بازار تاثیر میگذارند، نادیده گرفته و در عوض، به تاریخچه قیمت بازار نگاه کرده و تغییرات قیمت را در یک دوره زمانی مشخص بیان میکند. بنابراین، PA به نوعی تحلیل تکنیکال است، اما آنچه آن را از اکثر تحلیلهای تکنیکال متمایز میکند، این است که تمرکز اصلی آن بر رابطه قیمت فعلی بازار با قیمتهای گذشته آن است، نه مقادیر بعدی که از آن تاریخچه قیمت به دست میآیند.
به عبارت دیگر، معاملات PA شکلی «خالص» از تحلیلهای تکنیکال هستند، زیرا شامل هیچ اندیکاتوری (اندیکاتورها، متاثر از قیمت گذشته هستند)، نمیشود. معامله گران PA فقط به دادههای دست اولی که یک بازار در مورد خودش ایجاد میکند، می پردازند. در واقع، پرایس اکشن تغییرات قیمت در طول زمان است.
- تجزیه و تحلیل پرایس اکشن به معاملهگر اجازه میدهد تا تغییرات قیمت بازار را درک کرده و توضیحاتی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد تا بتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار بازار فعلی بسازد. معاملهگران PA با تجربه اغلب درک ذهنی منحصر به فرد و “احساس شهودی” خود از بازار را دلیل اصلی سوددهی معاملات خود می دانند.
معامله گران پرایس اکشن از تاریخچه تغییرات قیمت در بازار استفاده کرده و معمولا بر روی تغییرات قیمتی در 3 تا 6 ماه گذشته تمرکز کرده و تمرکز کمتری بر قیمتهای قبلتر از این بازه زمانی دارند. این تاریخچه قیمت شامل سویینگها (نوسانات بالا آموزش اندیکاتور پین بار آموزش اندیکاتور پین بار پایین) در یک بازار و همچنین سطوح حمایت و مقاومت است.
یک معاملهگر می تواند از PA بازار برای توصیف فرآیند تجزیه و تحلیل در زمینه تغییرات بازار استفاده کند. هر شرکت کننده در بازار هنگام معامله، «سرنخهایی» را در نمودار قیمت بازار باقی میگذارد، این سرنخها میتوانند تفسیر شوند و برای پیشبینی تغییرات بعدی در بازار استفاده شوند.
معاملات پرایس اکشن به بیان ساده
معاملهگران PA معمولا از عبارت «همه چیز را ساده ببین» استفاده کرده که اشاره به این واقعیت دارد: بسیاری از افراد با قرار دادن اندیکاتورهای فنی متعدد در نمودارهای خود و با تحلیل بیش از حد بازار، معاملات را برای خود بیش از حد پیچیده میکنند.
- استراتژی پرایس اکشن گاهی اوقات تحت عنوان «معاملات دارای نمودار روشن»، «معاملات برهنه»، «معاملات خام یا طبیعی» نیز نامیده میشوند، که به معاملات پرایس اکشن سادهای اشاره دارد که تنها از یک نمودار قیمت استفاده میکند.
رویکرد ساده و تقلیل یافته معاملات PA به این معنی است که هیچ اندیکاتوری در نمودار معاملهگران وجود ندارد و هیچ رویداد اقتصادی یا اخباری در تصمیمگیریهای معاملاتی استفاده نمیشود. تنها تمرکز بر روی پرایس اکشن بازار بوده و اعتقاد معاملهگران بر آن است که پرایس اکشن همه متغیرها (مانند رویدادهای خبری، دادههای اقتصادی و غیره) را که بر بازار تاثیر میگذارند و باعث تغییرات قیمت میشوند را منعکس میکند. بنابراین، تاکید بر این امر است که به جای تلاش برای رمزگشایی و مرتبسازی بسیاری از متغیرهای مختلف که هر روزه بر بازار تاثیر میگذارند، تحلیل بازار و معامله از روی پرایس اکشن بسیار سادهتر است.
الگوها در پرایس اکشن
الگوهای پرایس اکشن، که به آنها «محرکها»، «تنظیمات» یا «سیگنالها» نیز گفته میشود، در واقع مهمترین جنبه معاملات PA هستند، زیرا این الگوها هستند که سرنخهای قوی را برای معاملهگر درمورد اینکه قیمت آینده چه خواهد بود، ارائه میدهند. نمودارهای زیر، نمونههایی از چند استراتژی معاملاتی ساده پرایس اکشن را نشان داده که میتوانید برای معامله در بازار از آنها استفاده کنید.
الگوی اینساید بار
الگوی اینساید بار، یک الگوی دو میلهای است که از نوار داخلی و نوار قبلی که معمولا به آن “میله – کندل مادر” میگویند، تشکیل شده است. کندل داخلی کاملا در حد فاصل بالا و پایین کندل قبلی (کندل مادر) جای گرفته است. این استراتژی معمولا به عنوان یک الگوی شکست در بازارهای پرطرفدار استفاده شده، اما اگر در سطح نمودار کلیدی شکل بگیرد، میتوان آن را بهعنوان سیگنال معکوس نیز معامله کرد.
الگوی پین بار
الگوی پین بار شامل یک الگوی تککندلی است و نشان دهنده برگشت یا پسزدن قیمت و معکوس شدن روند بازار است. سیگنال پین بار در بازارهای رونددار به خوبی عمل میکند. از الگوی پین بار میتوان به کمک سطوح اصلی مقاومت و حمایت استفاده کرده و معاملاتی را بر خلاف روند اجرا کرد. پین بار نشان میدهد که قیمت ممکن است برخلاف جهتی که سایه پین بار نشان میدهد، حرکت کند. چرا که در حقیقت، سایه پین بار ریجکت قیمت و برگشت را نشان میدهد.
الگوی فیکی یا Fakey Bar
الگوی فیکی یا همان Fakey Bar شامل یک شکست نادرست از یک الگوی اینساید بار است. به عبارت دیگر، اگر یک الگوی اینساید بار برای مدت کوتاهی شکسته شود، اما سپس بازگردد و به محدوده نوار مادر یا اینساید بار نزدیک شود، شما یک Fakey Bar دارید. به آن “fakey یا جعلی” گفته میشود، زیرا شما را فریب میدهد. به نظر میرسد که بازار در یک جهت شکسته میشود، اما سپس در جهت مخالف شروع به حرکت کرده و حرکت قیمت را در همان جهت در پیش میگیرد. فیکیها در راستای روندها، در مقابل روندهای سطوح کلیدی و در بازارهای رینج بسیار کاربردی هستند.
تایید الگوها در Price Action
معامله صحیح با سیگنالهای دریافتی از پرایس اکشن نه تنها به خود سیگنال بستگی دارد، بلکه به محل شکلگیری سیگنال در نمودار نیز وابسته است. هر پین بار، اینساید بار و … مشابه، نتایج برابری ایجاد نمیکند. بسته به محلی که یک سیگنال مشخص تشکیل شده است، شاید معامله نکردن کار بهتری باشد و یا شاید هم باید بدون هرگونه اتلاف وقت، سریعا معامله را آغاز کرد.بهترین سیگنالهای پرایس اکشن، آنهایی هستند که در نقاط “تلاقی” در بازار شکل میگیرند. تلاقی، صرفا به معنای “گرد هم آمدن” افراد یا چیزها است.
در مورد معاملات پرایس اکشن، ما به دنبال منطقهای در نمودار هستیم که حداقل چند بار با سیگنال ورود به معامله (صادر شده از استراتژی ما) مطابقت دارند. وقتی این اتفاق میافتد، میگوییم سیگنال پرایس اکشن «تلاقی دارد».نقطه تلاقی جایی است که پین بار در جهت یک بازار با روند صعودی تشکیل شده و در سطح حمایت در آن روند صعودی شکل گرفته است.
بنابراین، ما تلاقی روند و سطح پشتیبانی را داریم، این موارد با هم به سیگنال خرید پین بار وزن بیشتری نسبت به زمانی میدهند که سیگنال صرفا از یک الگو صادر شده باشد. هر چه یک سیگنال پرایس اکشن، عوامل تلاقی بیشتری داشته باشد، سیگنال قدرتمندتر بوده و قابلیت اتکای بیشتری دارد.
مثال تایید الگو در بازار
چارتی که در زیر نمایش داده شده است، نمونهی بسیار خوبی از تایید الگوها مشاهده میشود. در این چارت، یک پین بار، هم جهت با روند بازار (روند صعودی) شکل گرفته و علاوه بر آن، سطح حمایت روند صعودی نیز در همین نقطه وجود دارد. بنابراین، محل تلاقی یا تایید بیشتری با رخ دادن همزمان سطح حمایت و روند صعودی شکل گرفته، بنابراین، سیگنال صادر شده از پین بار، قدرت اتکای بیشتری دارد. هرچقدر که عوامل تایید کنندهی بیشتری در نمودار وجود داشته باشد، سیگنال صادر شده قدرتمندتر خواهد بود.
آموزش پرایس اکشن
شما اکنون درک پایهای خوبی از اینکه Price Action چیست و چگونه بوسیله آن معامله کنید دارید. در فهرست پایین، مقالات تکمیلی و آنچه که دانش شما را برای استفاده از این استراتژی معاملاتی تکمیل میکند، ارائه خواهد شد که میتوانید با کلیک برروی هر یک، مقاله را مطالعه کنید.
استراتژی معاملاتی پرایس اکشن، روشی برای تحلیل قیمت آتی هر دارایی است. در این روش تحلیلی، از شکل گیری الگوهای مختلف استفاده شده تا روند آتی بازار مشخص شود. اگرچه Price Action شباهت زیادی به تحلیل تکنیکال دارد، اما در PA عموما از اندیکاتورها استفاده نشده، بلکه تنها به دنبال الگوهایی هستیم که روند آتی بازار را به ما نشان دهند. از جمله الگوهای مهم در این روش تحلیلی، الگوهای پین بار و اینساید بار بوده و باید مواظب الگوهای فیکی بود!
استراتژی معاملاتی PA مبتنی بر سیگنالهای متعددی است. تشکیل یک الگو زمانی میتواند قابل اعتماد باشد که با سیگنالهای دیگر (روند کلی، سطوح حمایت و مقاومت و . ) تجمیع شده و یک سیگنال قدرتمند کلی صادر شود. بنابراین، برای گرفتن تایید ورود به معامله در این استراتژی معاملاتی، باید از جمع چند سیگنال استفاده کرد.
استراتژی PA محدود به داراییهای فارکس نبوده، بلکه کاربرد آن بسیار کلیتر است. هر داریی که دارای یک چارت قیمتی/حجمی باشد، بالقوه میتواند انتخاب مناسبی برای معامله کردن باشد. فارکس، بورس، رمزارز، مسکن، طلا و . همگی جزو بازارها و در حقیقت داراییهایی هستند که میزبان مناسبی برای استراتژی معاملاتی PA هستند.
آموزش تحلیل تکنیکال
الگوی آموزش تحلیل تکنیکال پین بار یکی از متداولترین و پر کاربردترین الگوهایی است که توسط آموزش تحلیل تکنیکال معاملهگران حرفهای استفاده میشود، بنابراین اگر شما هم از
آشنایی با الگوی پین بار1
الگوی آموزش تحلیل تکنیکال پین بار یکی از متداولترین و پر کاربردترین الگوهایی است که توسط آموزش تحلیل تکنیکال معاملهگران حرفهای استفاده میشود، بنابراین اگر شما هم از علاقهمندان به یادگیری و آموزش تحلیل تکنیکال هستید بهتر است این الگو را به طور دقیق شناخته و آن را در معاملات خود در نظر بگیرید. در ادامه به معرفی این الگو و نحوهی معامله با آن خواهیم آموزش تحلیل تکنیکال پرداخت، با ما همراه باشید.
نحوه تشخیص الگوی پین بار
قبل از هر چیزی بهتر است شکل ظاهری این الگو را بشناسید.
همانطور که در تصویر فوق میبینید این الگو یکی از الگوهای برگشتی میباشد. یعنی بعد از ایجاد این الگو ما توقع داریم که جهت روند تغییر کرده و در جهت عکس حرکت کند. در تصویر فوق ما پین بار شماره 1 را نزولی و شماره 2 را پین بار صعودی مینامیم.
شاید برایتان سوال شده باشد که چرا این الگو برای ما مهم است و چرا بعد از آنها ممکن است جهت روند تغییر کند؟ همانطور که میبینید برای تغییر روند صعودی به نزولی این الگو یک سایه بلند در بالای خود دارد و برای تغییر روند نزولی به صعودی این الگو یک سایه بلند در پایین خود دارد. این سایهها در حقیقت نشان دهنده این است که بازار تمایل ندارد قیمتهای بالاتر (در پین بار نزولی) یا پایینتر (در پین بار صعودی) را ببیند و همین موضوع باعث ایجاد سایهها میشود.
ویژگیهای اصلی الگوی پین بار ایدهآل
- پین بار نزولی سایهی بلند در بالای خود دارد.
- پین بار صعودی سایه بلند در پایین خود دارد.
- پین بارها بدنه کوچکی دارند.
- پین بار صعودی در بالای خود یا سایه ندارد یا سایه بسیار بسیار کوچکی دارد.
- پین بار نزولی در پایین خود یا سایه آموزش تحلیل تکنیکال ندارد یا سایه بسیار بسیار کوچکی دارد.
- در پین بار صعودی اگر کندل سبز باشد نشان دهنده قدرت الگو است.
- در پین بار نزولی اگر کندل قرمز باشد نشان دهنده قدرت الگو است.
نحوه آموزش تحلیل تکنیکال معامله با الگوی PIN BAR
به عنوان یک معاملهگر که در حال گذراندن مراحل اولیه آموزش تحلیل تکنیکال هستید باید این موضوع را همیشه به خاطر داشته باشید که تمامی الگوهای کندل استیک زمانی برای تریدرها مهم میشوند که در یک ناحیه کلیدی شکل بگیرند. آموزش تحلیل تکنیکال مثلا ایجاد الگوی پین بار در وسط روند برای ما اهمیتی ندارد، ما زمانی با این الگو معامله آموزش تحلیل تکنیکال میکنیم که پین بار در بخشهای حمایتی و مقاومتی تشکیل شود. یعنی در صورتی این الگو اعتبار دارد که ما بر حسب گذشتهی نمودار احتمال میدهیم که در فلان قیمت ممکن است روند ما مجدد تغییر کند، آموزش تحلیل تکنیکال حال برای این که بتوانیم نقطه ورود درستی روی نمودار پیدا کنیم در ناحیهی مورد نظر دنبال الگوهای برگشتی مانند پین بار میگردیم.
نقطه ورود در الگوی PIN BAR
برای پیدا کردن نقطهی ورود باید تجربهی بالایی در زمینه معاملهگری داشته باشید. معمولا تریدرها برای استفاده از الگوی پین بار، نقطهی ورود خود را کمی بعد از نقطه بسته شدن (Close) کندل پین بار قرار میدهند، یا اگر میخواهند کمی با احتیاط وارد شوند صبر میکنند که یک کندل در جهت مورد نظر آنها بسته شود و سپس بعد از بسته شدن کندل دوم سفارش خود را ثبت میکنند. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.
حد ضرر در الگوی PIN BAR
تریدرها معمولا حد ضرر خود را پشت سایه کندل پین بار قرار میدهند. چرا که با رسیدن قیمت به آن نقاط به این نتیجه میرسیم که تحلیل ما اشتباه بوده و باید قبل از ایجاد ضررهای بزرگتر از معمله خارج شویم.
حد سود در الگوی PIN BAR
برای حد سود بهتر است همیشه از سیستم مدیریت سرمایهی خود پیروی کنید. معمولا تریدرها حداقل حد سود خود را در فاصلهی دو برابری حد ضرر خود قرار میدهند. دکتر رضا رضایی یعنی اگر حد ضرر ما 20 پیپ یا مثلا 0.5 درصد فاصله داشته باشید باید اولین حد سود ما 40 پیپ یا 1 درصد از نقطهی ورود فاصله داشته باشد.
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم استفاده از الگوی پین بار برای معامله نیازمند تجربه زیادی میباشد. بنابراین پیش از این که در معاملات واقعی خود از این الگو استفاده کنید بهتر است روی گذشتهی نمودار کمی تمرین کنید.
مثال های کاربردی: سیگنال بازگشتی از سطوح اشباع خرید و فروش
در آموزش اندیکاتور RSI، سعی شده است در هشت مبحث آموزشی به روش های کاربردی و سیگنال یابی این اندیکاتور در معاملات بازار فارکس و سایر بازارهای مالی پرداخته شود.
2- ما در پایگاه خبری بازار مشترک، تنها به آموزش فارکس برای فارسی زبانان در سراسر جهان می پردازیم و هیچ گونه فعالیتی دیگری در این بازار مالی نداریم. (اسامی کارگزاری های اعلام شده در مطالب آموزشی صرفا جهت بررسی و استفاده از دموهای آموزشی آن ها است)
3- بازار فارکس، بازار خطرناکی است و اگر اشتباه کنید ممکن است سرمایه خود را از دست بدهید. پس حتما با آموزش درست و آگاهی پای به این بازار بگذارید.
بیشتر بخوانید:
در مبحث سوم از آموزش اندیکاتور RSI با ارایه مثال های کاربردی به بررسی سیگنال بازگشتی از سطوح اشباع خرید و فروش می پردازیم.
در این مثال ها از نمودار روزانه بازار اونس طلای جهانی (XAU/USD-daily) استفاده شده است. هدف این است تا در ۷ مرحله با تحلیل و بررسی نوسانات چارت طلا در گذشت زمان به جنبه های کاربردی اندیکاتور RSI در شناسایی سیگنال های خرید و فروش برای ورود به بازار پرداخته شود.
پیش از اینکه تحلیل بازار را شروع کنیم بهتر است که به چند نکته توجه کنید. اولین نکته مهم در رابطه با تحلیل اندیکاتورهای تکنیکال، پی بردن به ماهیت اصلی اندیکاتور است. برخی از اندیکاتورها برای بازارهای روند دار مناسب است (مثل اندیکاتور ایچیموکو) و برخی دیگر در بازارهای خنثی بیشتر کارایی دارند (مثل اندیکاتور RSI). اندیکاتورها صرفاً برای سیگنال یابی استفاده نمیشوند. عده زیادی از معامله گران تازهکار تمایلی به تحلیل بازار ندارند و تنها با اضافه کردن اندیکاتور به نمودار قیمتی سعی در یافتن سیگنالهای بازگشتی دارند. اندیکاتور RSI زمانی کارایی دارد که در کنار نمودار قیمتی مورد استفاده قرار گیرد. اندیکاتورها تنها نشانگر وضعیت بازار هستند، به عبارت دیگر اندیکاتور به عنوان یک ابزار مکمل نمودار قیمتی است.
مرحله اول
در نمودار روزانه اونس طلا شاهد هستیم که بازار از محدوده ۱۱۲۰ دلاری صعود کرده و تا بالای ۱۳۵۰ دلار رسیده است. هر چند روند بازار صعودی است، اما بهطور دقیقتر بایستی گفت که روند بازار خنثی و متمایل به صعودی است. یعنی بازار شدیداً نوسانی است، اما رفتهرفته نوسانات بازار اوجها و کفهای قیمتی بالاتری را ثبت میکند.
در محدوده قیمتی ۱۱۲۰ دلار، اندیکاتور RSI وارد محدوده اشباع فروش یا همان محدوده زیر ۳۰ واحد شده است. به حرکات قیمتی بازار پیش از سقوط RSI به زیر ۳۰ واحد توجه کنید. شیب تُند سقوط قیمتی اونس طلا نشانگر فشارهای سنگین فروش است. وقتی اندیکاتور RSI به زیر ۳۰ واحد سقوط کرده، یعنی بازار مدتی است که حرکات نزولی قوی دارد و هیچ اصلاح صعودی هم روی نداده است. این یعنی هر لحظه امکان بازگشت صعودی بازار وجود دارد. به نوسان RSI در زیر ۳۰ واحد توجه کنید.
اگر بهدقت به اندیکاتور RSI و نمودار قیمتی توجه کنید متوجه خواهید شد که وقتی RSI به زیر ۳۰ واحد سقوط کرده، بازار هنوز به حرکات نزولی ادامه میداد. پس به خاطر داشته باشید که سقوط RSI به زیر ۳۰ واحد به معنی بازگشت قریبالوقوع صعودی نیست.
این تنها اولین هشدار برای فروشندگان است. هشدار دوم و نهایی زمانی صادر میشود که RSI به بالای ۳۰ واحد عبور کند. بازگشت RSI از محدوده اشباع فروش به بالای ۳۰ واحد میتواند نشانه نهایی از پایان حرکات نزولی باشد. یعنی فروشندگان در حال تثبیت سود هستند و معاملات فروش را میبندند. خروج فروشندگان از بازار اولین محرک برای بازگشت صعودی است.
مرحله دوم
با خروج قیمت اونس طلا از محدوده اشباع فروش شاهد بازگشت صعودی بازار هستیم. با عبور قیمت اونس طلا به بالای پارهخط قرمز و همچنین عبور RSI به بالای ۳۰ واحد، مهمترین سؤالی که ذهن معاملهگر را به خود مشغول میکند، اندازه بازگشت صعودی است. یعنی بازگشت صعودی تا کجا ادامه خواهد داشت؟ طبق تحلیل پرایس اکشن، بازگشت صعودی بازار تا اولین مقاومت میتواند ادامه یابد. به اوج قیمتی شماره ۱ توجه کنید.
این اوج قیمتی با نقطه ورود RSI به زیر ۳۰ واحد انطباق دارد و در واقع سطح کلیدی برای ادامه حرکات نزولی محسوب میشد. بعد از شروع حرکات نزولی قوی بازار، قیمت اونس طلا چند روز در محدوده پارهخط سبزرنگ متوقفشده و در ادامه با شکست آن به حرکات نزولی ادامه داده است.
با رسیدن قیمت اونس طلا به اوج قیمتی ۱، اندیکاتور RSI به ۷۰ واحد برخورد کرده است. آیا خود ۷۰ واحد هم محدوده اشباع خرید محسوب میشود؟ بله. اما قدرت محدوده اشباع خرید با میزان نفوذ RSI به محدوده بالای ۷۰ رابطه مستقیم دارد. هر چه RSI به سطوح بالاتری در ۷۰ واحد برسد، شانس وقوع اصلاح نزولی هم قویتر خواهد بود. به واکنش قیمت و اندیکاتور RSI به اوج قیمتی شماره یک توجه کنید. قیمت اونس طلا افت محدودی داشته، اما RSI از ۷۰ واحد تا ۵۰ واحد پایین آمده است.
شاید به خاطر میزان اصلاح نزولی که در بازار دیده میشود، معاملهگران به این موضوع فکر کنند که برخورد RSI به سطح ۷۰ واحد سیگنال فروش نبوده است. چنین دیدگاهی درست نیست. بازگشت RSI از ۷۰ واحد سیگنال فروش بود، اما ازآنجاییکه بازار در حال اصلاح حرکت بزرگتری است (حرکت نزولی شروعشده از زیر ۱۳۵۰ تا ۱۱۲۲ دلار)، به همین دلیل قدرت خریداران همچنان بیشتر از فروشندگان است. بر همین اساس بازگشت نزولی شروعشده از اوج ۱ محدود بوده است.
مرحله سوم
در نمودار بالا به علامت ضربدر قرمز رنگ نگاه کنید. الگوی پین بار صعودی که در این محدوده تشکیل شده نشانه قوی از بازگشت صعودی بازار است. درست در همین لحظه، اندیکاتور RSI هم از محدوده اشباع خرید پایین آمده و به سطح میانی ۵۰ واحدی برخورد کرده است. سطح میانی ۵۰ واحدی میتواند در حرکات صعودی در قالب حمایت ظاهر شود. درست بعد از تشکیل این پین بار صعودی، قیمت اونس طلا افزایش یافته و قیمت به اوج قیمتی شماره ۲ رسیده است. همزمان با تشکیل اوج قیمتی شماره ۲، اندیکاتور RSI توانسته به سطح ۷۰ واحدی برخورد کند. دوباره بازار اصلاح نزولی جزئی به راه انداخته و به اوج قیمتی شماره ۳ رسیده است.
چرا قیمت اونس طلا بعد از تشکیل اوج قیمتی ۲ اصلاح نزولی عمیقی به راه نینداخته است؟ پاسخ این سؤال در تحلیلهای پرایس اکشن نهفته است. بعدازاینکه پین بار صعودی تشکیل شد، قیمت اونس طلا توانست اوج قبلی خود (اوج شماره یک) را بشکند و به اوج شماره ۲ برسد. ازآنجاییکه شکست اوج قیمتی ۱ (پارهخط قرمز) ضعیف بوده، بازار دوباره به سمت این محدوده بازگشته و آن را تبدیل به حمایت کرده است. به کندل های تشکیل شده در بالای خط قرمز توجه کنید.
کندل های صعودی نشان میدهند که اوج قیمتی ۱ دیگر مقاومت بازار نیست و به حمایت تبدیل شده است. به همین دلیل بازگشت نزولی بازار از اوج قیمتی ۲ محدود بود، چونکه بازار با مقاومت شکسته شدهای (یا همان حمایت) درگیر بود.
مرحله چهارم
مرحله ۴ (الف)
(الف)- در نمودار بالایی شاهد هستیم که بازار بعد از تبدیل اوج قیمتی شماره یک به حمایت، توانسته به حرکات صعودی ادامه دهد و به اوج قیمتی ۳ برسد. هر چند در این بخش تمرکز اصلی ما به سطوح اشباع خرید و فروش است، اما بهتر است که از فرصت استفاده کرد و به واگرایی تشکیل شده هم توجه کرد. به نحوه تشکیل اوجهای یک تا سه توجه کنید. اوجهای قیمتی رفتهرفته در سطوح بالاتری تشکیل میشوند، اما در اندیکاتور RSI، هر سه اوج قیمتی در یک محدوده تشکیل شدهاند. این نشانگر واگرایی نزولی است. یعنی اندیکاتور RSI تشکیل اوجهای بالاتر در نمودار روزانه را تائید نمیکند. در اینجا سیگنال اصلی بازار تشکیل واگرایی در محدوده اشباع خرید است. با خروج RSI از محدوده اشباع خرید میتوان وارد معامله فروش اونس طلا شد.
در اینجا زمانی که اندیکاتور RSI نشانگر واگرایی نزولی است و هر لحظه احتمال سقوط بازار وجود دارد، بهترین کار استفاده از سیگنالهای پرایس اکشن در نمودارهای پایینتر است. یعنی اگر در نمودار روزانه تحلیل میکنید، بهتر است برای یافتن محل ورود و حد ضرر به نمودار چهارساعته یا یکساعته نگاه کنید. نمودار بالایی نمودار روزانه اونس طلاست، به میزان بازگشت نزولی توجه کنید. ببیند تا چند روز قیمت اونس طلا سیر نزولی داشت.
در ادامه با سقوط قیمت اونس طلا از اوج قیمتی سوم، بازار به زیر ۱۲۰۰ دلار نفوذ کرده است. نرخ رُند ۱۲۰۰ دلار در نقش حمایت ظاهر شده و تقریباً بازار بعد از دو بار برخورد به این نرخ به سمت بالا بازگشته است. در استفاده از اندیکاتور RSI برخی از معاملهگران از الگوهای نموداری (Chart Pattern) برای تحلیل اندیکاتور RSI استفاده میکنند. به رفتار RSI در بالای ۳۰ واحد توجه کنید. درست بعد از سقوط شدید بازار از اوج قیمتی ۳، الگوی کف دوقلو در RSI تشکیل شده و بازار به سمت بالا بازگشته است.
آیا این سیگنال برای ورود به معامله خرید مناسب بود؟ اینکه الگوهای کف دوقلو یا اوج دوقلو در اندیکاتور RSI کارایی دارند یا نه، بحث دیگری است و باید گفت که در اکثر مواقع این الگوها جواب میدهد. در اینجا تجربه خود معاملهگر است که میتواند به او کمک کند تا وارد معامله شود و یا از معامله فروش بازگشتی خارج شود و یا از معامله کردن خودداری کند. چون بازار به حد کافی روشن نیست.
(ب)- اما روش دیگری هم برای تائید بازگشت صعودی از مستطیل زرد رنگ وجود دارد. به نمودار زیر توجه کنید.
مرحله ۴ (ب)
این واگرایی نیست. اکثر معاملهگران تفاوت واگرایی و بازگشت مثبت را نمیدانند. در نمودار قیمتی شاهد تشکیل کف قیمتی بالاتری هستیم، اما RSI در محدوده ۵۰ تا ۳۰ واحدی کف قیمتی پایینتری را تشکیل داده است. یعنی هر چند در ۱۴ روز گذشته بازار بیشتر متمایل به نزولی بوده (اندیکاتور RSI پایین آمده)، اما نمودار قیمتی هنوز نتوانسته کف قیمتی پایینتری را ثبت کند. زمانی که کفهای قیمتی جدید بالاتر از کفهای قبلی باشند، ساختار بازار نشانگر روند صعودی خواهد بود.
با تشکیل سیگنال بازگشت مثبت و عبور RSI به بالای ۵۰ واحد شاهد تشکیل کندل صعودی روزانه قوی هستیم، که پنج کندل قبل خود را پوشش داده است. این کندل، کندل سیگنال خرید اونس طلا بوده است.
مرحله پنجم
بعد از بازگشت صعودی اونس طلا از محدوده ۱۲۰۰ دلاری، قیمت با رسیدن به محدوده اوج قیمتی سوم (پارهخط قرمز رنگ) مدتی متوقفشده و در زیر این خط در نوسان بوده است. در هر صورت بازار توانسته بعد از چندین روز نوسان، از پارهخط قرمز رنگ عبور کند و به اوج قیمتی چهار برسد. اوج قیمتی چهار، با اوج قیمتی روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (انتخابات سال ۲۰۱۶) انطباق دارد و درست در زیر نرخ رُند ۱۳۰۰ دلار قرار گرفته است. اگر قرار باشد نمودار قیمتی بازگشتی را به راه بیندازد، بهترین محل برای این کار، سطوح کلیدی بازار خواهد بود.
نزدیکی به مقاومت ۱۳۰۰ دلاری به همراه قرار گرفتن اندیکاتور RSI در محدوده اشباع خرید (بالای ۷۰ واحد) میتواند نشانه خوبی از بازگشت نزولی بازار باشد. توجه کنید که با سقوط RSI به زیر ۷۰ واحد، کندل نزولی و پوششی روزانهای تشکیل شده است. این کندل نزولی توانسته ۳ کندل قبلی را پوشش دهد. پس سیگنال فروش پرایس اکشن، الگوی پوششی نزولی بوده و اندیکاتور RSI هم این سیگنال بازگشتی را تائید کرده است.
مرحله ششم
همواره پیش از ورود به معامله یا یافتن سیگنال باید محتملترین محلی که سیگنال میتواند ظاهر شود را پیدا کرد. سیگنالهای قوی زمانی صادر میشوند که بازار به سطح کلیدی مهمی واکنش نشان دهد. در نمودار بالا توجه کنید که بازار بعد از تشکیل اوج ۴ در بین کدام سطوح نوسان کرده است.
بعد از سقوط قیمت اونس طلا از اوج قیمتی چهارم، بازار تا حمایت سبزرنگ پایین آمده است. این حمایت سبزرنگ همان اوج قیمتی ۱ است که شکسته شده است. با رسیدن بازار به حمایت سبزرنگ، اندیکاتور RSI هم به سطح ۳۰ واحدی برخورد کرده است. بعد از آن دوباره شاهد بازگشت صعودی بازار بودیم و این بازگشت صعودی تا اوج قیمتی ۵ ادامه داشته است.
در بازگشت نزولی بازار از اوج قیمتی ۵ نکتهای وجود دارد که باید به آن توجه کرد. اندیکاتور RSI از زیر ۷۰ واحد بازگشته است و بهطور کامل وارد محدوده اشباع خرید نشده است. پس آیا این سیگنال بازگشتی محسوب میشود؟ سیگنالهای بازگشتی از سطوح اشباع خرید و فروش صادر میشوند.
اما در اینجا هنوز بازار وارد محدوده اشباع خرید نشده است. نباید فراموش کرد که اندیکاتورها مکمل نمودارهای قیمتی هستند. یعنی ما به کمک اندیکاتور، حرکات قیمتی بازار را تائید و یا رد میکنیم. در بالا قیمت به مقاومت قوی رسیده که با اوج قیمتی ۴ هم انطباق دارد. درحالیکه در نمودار قیمتی شاهد تشکیل اوج دوقلو هستیم، اما در RSI اوج ۵ پایینتر از اوج ۴ است. پس میتوان گفت که واگرایی نزولی جزئی تشکیل شده است.
از دید پرایس اکشن، قیمت نتوانسته اوج قبلی را بشکند. پس روند بازار خنثی است. کفهای قیمتی جدید تشکیل شده یا بالاتر از کفهای قیمتی قبلی هستند و یا با کف قبلی انطباق دارند. این یعنی روند صعودی است. اما وقتی اوجهای قیمتی جدید بالاتر از اوج قبلی نیست، باید در ورود به معاملات خرید احتیاط بیشتری کرد. چنین وضعیتی نشانگر روند خنثی ولی متمایل به صعودی است. برای ورود به معامله خرید یا باید از کف فاز خنثی وارد معامله شد و یا صبر کرد تا اوج قبلی شکسته شود.
مرحله هفتم
بازگشت بازار از اوج قیمتی ۵ ادامه داشته و بازار تا خط حمایتی رسم شده از اوج ۱ سقوط کرده است. تشکیل پین بارهای صعودی در اطراف حمایت سبزرنگ و همچنین برخورد RSI به ۳۰ واحد و تشکیل کف دوقلو در RSI از بازگشت صعودی اونس طلا حکایت داشتند. به واکنش اولیه بازار در اوج قیمتی ۶ دقت کنید. در اولین برخورد، قیمت اونس طلا واکنش منفی به خط مقاومتی قرمز رنگ نشان داده و کاهش جزئی را ثبت کرده است. اما در ادامه بازار توانسته از اوج قیمتی ۶ و خط مقاومت عبور کند و به عمق محدوده اشباع خرید برسد و اوج قیمتی ۷ را ثبت کند.
آیا سیگنال بازگشتی بازار از محدوده اشباع خرید اشتباه بود؟ پیشبینی آینده بازار کار سختی است. اما میتوان بر اساس شواهد فعلی بازار محتملترین مسیر آینده را تعیین کرد. وقتی مقاومتی سه بار لمس میشود و بازار به حد کافی سقوط میکند، یعنی قدرت فروشندگان کاهش یافته است و در برخوردهای بعدی شاید مقاومت شکسته شود. به میزان سقوط بازار بعد از تشکیل اوجهای ۴ و ۵ دقت کنید.
علاوه بر این، چهارمین کندل بعد از برخورد بازار به خط مقاومتی نشانگر تغییر تمایلات بازار بوده است. الگوی پوششی صعودی توانسته افت قیمتی یک روز قبل طلا را جبران کند. اگر از اوج قیمتی ۶ وارد معامله فروش شده باشید، کار اشتباهی نکردهاید، اما باید حتماً معامله را مدیریت کنید. پس بهتر است که با دیدن چنین کندل صعودی، هر چه زودتر حد ضرر را به محل ورود به معامله فروش انتقال دهید تا در بدترین شرایط بدون ضرر از معامله فروش خارج شوید.
در اندیکاتور RSI میتوان برای نوسانات اندیکاتور خط روندی رسم کرد. توجه کنید که با تشکیل اوج قیمتی ۷، کندل پین آموزش اندیکاتور پین بار بار نزولی خوبی در محدوده ۱۳۵۰ دلاری تشکیل شده است. این محدوده با اوج تاریخی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (انتخابات سال ۲۰۱۶) انطباق خوبی دارد. درعینحال، اندیکاتور RSI با رسیدن بازار به این محدوده قیمتی وارد محدوده اشباع خرید شده و دو اوج تقریباً برابری را تشکیل داده است. با فرود RSI به زیر ۷۰ واحد، خط روند حمایتی سبزرنگ این اندیکاتور شکسته شده است. یعنی سیگنال فروشی که پرایس اکشن صادر کرده بود، توسط RSI تائید شده است.
دیدگاه شما