آنچه در ماه های گذشته در کلیت اقتصاد کشور مشهود بوده است رد پای سیاستگذار در بازارهای مختلف در جهت کنترل تورم می باشد، هر چند در برخی از بازارهای رقیب بورس این امر توفیق چندانی نداشته ولی در بازار سرمایه و کنترل آن کاملاً موفق عمل کرده است
کاهش وحشت از تب تورم؛فرصت مناسب برای هدایت نقدینگی به بازار سرمایه
حسین نیا کارشناس بازار سرمایه گفت: بازار سرمایه در ادامه روند فرسایشی و منفی خود در حال تجربه کردن شرایط متفاوت با نگاهی به ابهامات سیاسی و وضعیت اقتصاد جهانی است.
سمیه شوریابی؛ بازار: حسن حسین نیا مدیر توسعه بازار کارگزاری آفتاب درخشان خاورمیانه و کارشناس بازار سرمایه در ارتباط با روند بازار بورس ابراز داشت: بازار سرمایه در ادامه روند دو ساله فرسایشی و منفی خود که با کاهش ارزش معاملات همراه بوده است در حال تجربه کردن شرایط متفاوت با نگاهی به ابهامات سیاسی و وضعیت اقتصاد جهانی است.
آنچه در ماه های گذشته در کلیت اقتصاد کشور مشهود بوده است رد پای سیاستگذار در بازارهای مختلف در جهت کنترل تورم می باشد، هر چند در برخی از بازارهای رقیب بورس این امر توفیق چندانی نداشته ولی در بازار سرمایه و کنترل آن کاملاً موفق عمل کرده است
حسین نیا می گوید: در ماه های گذشته گزارش های عملکردی صنعت پالایشگاهی جالب بوده است و حتی افت قیمت جهانی نفت نیز با کرک اسپرد فعلی، روند سودآوری این صنعت را مطلوب نشان میدهد، اخبار و اتفاقات حوزه نظام بانکی و گروه خودرویی نیز نشان از تلطیف فضای قانون گذاری به نفع این صنایع بزرگ است.
مردد شدن مدیران شرکت ها در تعریف طرح های توسعه ای در پی خروج پول
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه از دو صنعت معدنی و فلزی به عنوان اصلی ترین گروه های متضرر از فعل و انفعالات اقتصاد جهانی و محدودیت های انرژی در داخل کشور نام برد و تأکید کرد: جو عمومی بازار سرمایه و رشد کلی سود عملیاتی شرکت های حاضر در بازار سرمایه کاملاً مشهود می باشد، در چنین وضعیتی خروج مداوم نقدینگی از بازار سرمایه و فضای ناامیدی در بین فعالین بازار سرمایه همان علامت هشداری بود که ماه ها از طرف کارشناسان بازار سرمایه عنوان شده بود، شاید این امر تعریف بازار مالی در بلند مدت و به فراخور گذشت زمان و فشرده شدن فنر قیمتی شرکت ها به تدریج حل شود ولی خروج سرمایه ها از بازار عملاً، مدیران شرکت ها را در تعریف طرح های توسعه ای و افزایش سرمایه مردد می سازد.
حسین نیا با اشاره به ردپای سیاست گذار در بازارهای مختلف اظهار داشت: آنچه در ماه های گذشته در کلیت اقتصاد کشور مشهود بوده است رد پای سیاستگذار در بازارهای مختلف در جهت کنترل تورم می باشد، هر چند در برخی از بازارهای رقیب بورس این امر توفیق چندانی نداشته ولی در بازار سرمایه و کنترل آن کاملاً موفق عمل کرده است.
هوشمند عمل کردن نرخ سود بین بانکی
مدیر توسعه بازار کارگزاری آفتاب درخشان خاورمیانه در ادامه تصریح کرد: نقش کلیدی بانک مرکزی در تعریف استراتژی کنترل تورم زمانی عیان می شود که علیرغم تعهدات گذشته و بیانات مسئولین، نرخ سود بین بانکی و ریپو در عملیات بازار باز توانسته است از سقف های تعریف شده تئوریک عدول کند و حتی قانونگذاری و تعریف سقف سود سپرده های بانکی نیز در دالان توی در توی بانکی همیشه راه گریز را پیدا کرده است.
عدم توازن در نظام بانکی و فرار سرمایه
این مدرس بازار سرمایه با بیان اینکه نتیجه وزن دهی بیشتر به نظام بانکی برای تنظیم مؤلفه های اقتصادی هر چند در شرایط فعلی ضرورت داشته است، افزود: ولی در همین شرایط عدم توازن توانسته است تصویری غیر واقعی از بخش های مختلف و رسمی اقتصاد را به معرض تماشا بگذارد و سرمایه های گریزان از ریسک به سمت بازارهای غیر مولد و حتی آسیب زا پیش رفته است.
حسین نیا در انتها خاطر نشان کرد: به نظر می رسد شرایط فعلی جز به اراده تصمیم گیران کلان اقتصاد و اراده عملی برای هدایت نقدینگی به سمت تولید قابل تغییر نخواهد بود و این مطلوب با کاهش پنیک از التهاب تورم میسر خواهد شد.
بازار سرمایه چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
حتما همهی شما در اخبار و خصوصا اخبار اقتصادی اسم بازار سرمایه را زیاد شنیدهاید، اما بازار سرمایه چیست و چه خصوصیاتی دارد. در این نوشتار قصد داریم شما را با بازار سرمایه و خصوصیات مهم آن آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
تعریف و خصوصیات
بازار سرمایه، بازاری است که با واگذاری وامهای بلندمدت سر و کار دارد. این بازار، سرمایههای کاری و ثابت در اختیار صنایع قرار میدهد و برای بدهیهای میانمدت و بلندمدت دولت، اعتبار مالی تهیه میکند. در بازار سرمایه سهامهای معمولی، اسناد قرضهی شرکتها و اوراق بهادار دولتی معامله میشوند.
بودجهای که در بازار سرمایه در جریان است، پول افرادی است که میخواهند پساندازشان را سرمایهگذاری کنند، یا متعلق به بانکها یا واسطههای غیربانکی مانند شرکتهای بیمه، مؤسسات مالی، بنگاههای امانتداری یا واحدهای اوراق بهادار، شرکتهای لیزینگ، صندوقهای مشترک، مؤسسات ساختوساز و غیره است.
همچنین شرکتهای کارگزاری هم وجود دارند که سرمایه فراهم نمیکنند، اما سهام و اوراق قرضه را پذیرهنویسی میکنند و به شرکتها کمک میکنند تا سهام و اوراق قرضهی خود را به فروش برسانند. شرکتهای سهامی مشترک میتوانند برای داراییها و سرمایهیهای ثابت و کاری خود تقاضای بودجه کنند.
بازار سرمایه از طریق بازار مبادلهی سهام فعالیت میکند. بازار مبادلهی سهام، بازاری است که خرید و فروش سهام، اوراق قرضه و اوراق بهادار را تسهیل میکند. در حقیقت، بازار سرمایه به منابع و تقاضا برای سرمایهگذاری مربوط میشود و مبادلهی سهام نیز، این مبادلات را تسهیل میکند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بازار سرمایه شامل مجموعهای از مؤسسات و مکانیزمهایی میشود که از طریق آنها بودجههای بلندمدت و میانمدت یکپارچه شده و در اختیار افراد، شرکتها و دولت قرار میگیرند. همچنین بازار سرمایه شامل فرایندی میشود که از طریق آن، اوراق قرضهای که انتشار یافته و به فروش رسیدهاند نیز مبادله میشوند.
اهمیت کاربردهای بازار سرمایه
بازار سرمایه نقش مهمی در به کار اندازیِ پساندازها در سرمایهگذاریهای پُربازده، به هدف توسعهی تجارت و صنعت دارد. در نتیجه، بازار سرمایه به جذب سرمایه و رشد اقتصادی کشور کمک شایانی میکند. در ادامه اهمیت بازار سرمایه را بررسی میکنیم.
بازار سرمایه بهعنوان واسطهای بین پساندازکنندهها و سرمایهگذارها به کار میرود. پساندازکنندهها افرادی هستند که سرمایه را قرض میدهند و سرمایهگذارها هم افراد یا شرکتهایی هستند که این بودجه را قرض میگیرند. پساندازکنندههایی که تمامی درآمد خود را خرج نمیکنند «واحدهای مازاد» نامیده میشوند و وامگیرندهها هم تحت عنوان «واحدهای کسری» شناخته میشوند. بازار سرمایه مکانیزم مبادلاتیای است که بین واحدهای مازاد و واحدهای کسری صورت میگیرد؛ مجرایی است که از طریق آن واحدهای مازاد، بودجهی مازاد خود را به واحدهای کسری قرض میدهند.
سرمایههایی که از طرف افراد و واسطههای مالی به بازار سرمایه جریان پیدا میکنند، توسط شرکتهای تجاری، صنایع و دولت جذب میشوند. در نتیجه بازار سرمایه، حرکت جریان سرمایه را بهمنظور استفادهی بهینه و افزایش درآمد ملی تسهیل میکند.
واحدهای مازاد، اوراق قرضه را توسط بودجهی مازاد خود خریداری میکنند و واحدهای کسری، اوراق قرضه را به فروش میرسانند تا بودجهای که نیاز دارند را جذب کنند. سرمایه از وامدهنده به وامگیرنده، از طریق مؤسسات مالی مانند بانکها، واحدهای اوراق بهادار و صندوقهای مشترک، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم جریان پیدا میکند. وامگیرندهها اوراق قرضهی ابتدایی را که وامدهندهها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بهواسطهی مؤسسات مالی خریدهاند، صادر میکنند.
بازار سرمایه به وامدهندهها سود سهام را پرداخت میکند و بودجه را به سرمایهگذاران یا همان وامگیرندهها منتقل میکند. این جریان باعث شکلگیری و ایجاد سرمایه میشود. در حقیقت، بازار سرمایه برای کسانی که پسانداز دارند و کسانی که برای رسیدن به بهرهوری نیاز به سرمایه دارند، مکانیزمی جهت داد و ستد ایجاد میکند. بازار سرمایه، منابع مالیای که بیبهره ماندهاند، مانند طلا، جواهرات، مسکن و غیره را به سرمایههای پُربازده تبدیل میکند.
بازار سرمایهای که به خوبی توسعه پیدا کرده باشد، شامل واسطههای متخصص بانکی و غیربانکی است که میتوانند در ارزش سهام و اوراققرضه ثُبات ایجاد کند. برای تعریف بازار مالی ایجاد این ثُبات، بازار سرمایه، با پرداخت سودی منطقی، برای شرکتهایی که نیاز دارند سرمایه فراهم میکند و به کاهش فعالیتهای اقتصادی مخاطرهآمیز کمک میکند.
بازار سرمایه به رشد اقتصادی کمک میکند. مؤسسات مختلفی که در بازار سرمایه فعالیت دارند، مسیر کیفی و کمّیِ جریان سرمایه را تعیین و منابع را به صورت منطقی تقسیم میکنند. آنها این کار را با تبدیل داراییهای مالی به داراییهای پُربازده انجام میدهند. این کار باعث رشد و شکوفایی تجارت و صنایع مختلف در بخشهای دولتی و خصوصی و در نتیجه منجر به رشد اقتصادی میشود.
در کشورهای توسعهنیافته که سرمایه محدود است، به دلیل فقر مردم و نداشتن پسانداز بازار سرمایه وجود ندارد، و این یکی از مهمترین دلایل جمع نشدن سرمایه و در نتیجه رکود اقتصادی است. در این کشورها، افرادی هم که کمی از نظر اقتصادی متمولترند، سرمایههای خود را به روشهای بیبازده مانند خرید جواهرات یا مسکن و مصرفگراییِ بیمنطق خرج میکنند.
این کشورها باید با تأسیس بانکها یا مؤسسات مالی مردم را به پسانداز بیشتر تشویق کنند تا به این شکل بازار سرمایهشان نیز رشد داشته باشد. این قبیل بازارها، در ایجاد ارتباط بین پساندازکنندهها و سرمایهگذاران و در نتیجه ایجاد سرمایه و رشد اقتصادی کشور، گزینهی فوقالعادهای هستند.
بررسی مفهوم مصرف کننده در بورس اوراق بهادار
مصرف کننده به علت قدرت اقتصادی و چانه زنی کمتر نیازمند حمایت ویژه ای در برابر قدرتمندان می باشد و صرف توجه به اصل آزادی قراردادی، حقوق او را تضمین نمی کند. مصرف کنندگان بورس اوراق بهادار هم که بخشی از بازار مالی در برابر بازار واقعی هستند، مستثنی از این امر نبوده و حتی به علت تخصصی تر بودن بازارهای مالی، توجه به قشر ضعیف از فعالان این بازار اهمیت بیشتری دارد. لذا باید مصرف کنندگان موردنظر شناسایی و مشمول حمایت های خاص قرار گیرند. اشخاصی که در بورس سرمایه گذاری می کنند، دو دسته اند که برخی از آنها مبتدی و غیرحرفه ای و بعضی دیگر متخصص می باشند و بدیهی است که دسته اول نیازمند حمایت ویژه می باشند. اگرچه برخی، معتقد به عدم امکان اجرای قواعد حقوق مصرف در بورس اوراق بهادار هستند، اما بنظر می رسد علیرغم سکوت قانونگذار، باید سرمایه گذاران خرد این بازار که شغل اصلی آنها معامله اوراق بهادار نبوده بلکه حرفه فرعی و مکمل محسوب شده و دارای ضعف اطلاعاتی می باشند، را مصرف کننده نامیده و محق استفاده از مزایای خاص قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان مصوب 1388 کشورمان و سایر مقررات مرتبط دانست. در مقابل؛ سرمایه گذاران نهادی، که اشخاصی هستند متخصص و معامله اوراق بهادار در بورس حرفه اصلی آنها بوده و به علت قدرت اقتصادی و اطلاعاتی نیازمند حمایت ویژه قانونی نمی باشند. همانطور که ملاحظه می گردد، مفهوم مصرف کننده در بورس تا حدودی با تعریف مرسوم آن در تعریف بازار مالی قوانین مربوطه متفاوت می باشد.
کلیدواژهها
- مصرف کننده
- بورس اوراق بهادار
- سرمایه گذار خرد
- سرمایه گذار نهادی
- اوراق بهادار
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Survey The concept of consumer in the stock exchange
نویسندگان [English]
- abbas ghasemi hamed 1
- yosef barariy 2
Due to economic power and less bargaining, the consumer needs special support from the powerful, and he does not guarantee his rights solely on the basis of the principle of contractual freedom. The consumers of the stock market, which are part of the financial market and are, in contrast, the real market, are no exception and even due to more specialized financial markets, paying attention to the weak stratum of the activists of this market is more important. Therefore, Consumers should be identified and eligible for special protection. Persons investing in stock exchange, are two categories some of them are beginner and non-professional and some others are specialist and obviously the first category needs special support. Although some believes that it is impossible to enforce the rules of consumer rights in the stock market, but it seems, despite the silence of the legislator, must the retail investors of this market, whose main occupation is not securities trading but also a subsidiary and complementary profession and their information is weak, called consumer and the right to use the special benefits of the Consumer Protection Act of 1388 in our country and other related regulations. . In contrast, institutional investors, who are specialist people and securities trading in their main job and due to economic and information power, they do not require special legal protection. As you can see, The concept of consumer in the exchange is somewhat different from the traditional definition in the relevant laws.
مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی : عبارتست از کاربرد تعریف بازار مالی اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
به بیان ساده می توان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است.بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان می آموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار می گیریم به طور کلی،می توان عنوان مدیریت مالی را به سه حوزه کلی ولی مرتبط تفکیک کرد:
1-مدیریت مالی:که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده می شود عبارتست از مدیریت مالی بنگاه های کسب و کار.به بیان ساده،عبارتست از تصمیم گیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی،استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکت ها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
2-سرمایه گذاری:که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
3-موسسات مالی:که به شرکت های مالی نظیر بانک ها مربوط می شود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد.از جمله ویژگی های مدیریت مالی:
2-مبتنی بر اصول اقتصادی است.
3-از اطلاعات حسابداری به عنوان نهاده ورودی تصمیم گیری استفاده می کند.
4-مطالعه چگونگی سرمایه گذاری و افزایش بهره وری پول است.
5-دائما در حال تغییر است.
6-دارای چشم انداز جهانی است.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی به حد اکثر رساندن ارزش شرکت است.مفهوم این هدف بسیار پیچیده است .مدیران شرکت با ذینفعان بسیاری نظیر مالکان،بستانکاران،فعالان بازار سرمایه سروکار دارند.
این هدف ،ترجمان بیشینه ساختن ثروت سهام داران در شرکت های سهامی است که به تعریف بازار مالی صورت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر ارزش فعلی جریانات نقدی آتی مورد انتظار مالکان است..همان طور که اشاره شد،هدف مدیریت مالی به حداکثر رساندن ثروت مالک است.تحقق این مهم از طریق حداکثر نمودن سود اقتصادی میسر است که دارای مفهومی متفاوت با سود حسابداری است.
سود اقتصادی شامل تفاوت درآمدها و هزینه هاست که این هزینه ها شامل هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری برای وجوه است.سود نرمال،حداقل بازدهی مورد تقاضای سرمایه گذار برای وجوه خود است.به عبارت دیگر،مقدار سود در شرایطی است که سود اقتصادی صفر است.سود اقتصادی و حسابداری متفاوت هستند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت وجوه را نادیده انگاشته و مشمول رویه های حسابداری است که ممکن است جریانات نقدی واقعی و واقعیت اقتصاد را نشان ندهد.
نقش مدیر مالی
شرکت های سهامی برای ادامه کسب و کار خود نیازمند انواع متنوعی از دارایی های واقعی هستند.بسیاری از این دارایی ها چون کارخانه و ماشین آلات در زمره دارایی های مشهود جای می گیرند.سایر دارایی ها مانند دانش تخصصی و حق الامتیاز نامشهود هستند.باید بابت تمام این دارایی ها وجه پرداخت شود.
شرکت های سهامی برای تامین اینوجوه نسبت به فروش ادعاهایی نسبت به این دارایی ها وجریانات نقدی عایده آنها در آینده اقدام می کنند.
این ادعاها دارایی مالی خوانده می شود.به عنوان مثال ،وقتی شرکتی از بانک وام می گیرد،بانک از او تعهد مکتوبی مبنی بر بازپرداخت اصل و بهره وام دریافت می دارد .بنابراین ،بانک وجوه نقد خود رابا یک دارایی مالی معامله کرده است .دارایی مالی فقط شامل وام بانکی نمی شود بلکه شامل انواع سهام،اوراق قرضه و…..نیز است.
جایگاه مدیر مالی میان عملیات شرکت و بازارهای مالی واقع شده است.
1-وجوه دریافتی از سرمایه گذاران
2-وجوه سرمایه گذاری شده در شرکت
3-وجوه ایجاد شده از طریق عملیات
4/1-وجوه مجددا سرمایه گذاری شده
4/2-به سرمایه گذاران وجوه بازگردانده شده
بنابراین مدیر مالی باید به دو سوال اساسی پاسخ دهد:در چه دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند؟و چگونه منابع لازم را برای تامین مالی این دارایی ها تجهیز کند؟
پاسخ سوال اول،سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای است و پاسخ سوال دوم شامل تصمیمات تامین مالی شرکت است.
تاریخچه مدیریت مالی
در سال 1900 مدیریت مالی یک رشته علمی شد.از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت تعریف بازار مالی های مدیریت مالی همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشتری خواهد بود.تا سال 1900 مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی بود.طی دو دهه 1890 و1900 چندین شرکت بزرگ امریکایی درهم ادغام شدند.78شرکتی که به دنبال این ادغام ها به وجود آمدند ،نیمی از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند.
این ادغام ها نیازمند سرمایه های هنگفت بود.مدیریت ساختار سرمایه یکی از وظایف مهم مدیران شدو مدیریت مالی رشته خاصی از مدیریت بازرگانی شد.یادآوری این نکته مهم است که در آن زمان،چگونگی تهیه صورت های مالی و تجزیه و تحلیل آن ها دوران طفولیت خود را می گذراند.تجزیه وتحلیل های مالی فقط در داخل شرکت ها انجام می شد.به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند،مانند سرمایه گذاران،گزارش هایی در مورد وضع مالی و عملکرد شرکت ها داده نمی شد تا بتوانند در زمینه های سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.در دهه 1920 شرکت های تولیدی مقادیر فراوانی کالا تولید کردند و سودهای کلانی بردند.این امر باعث شد مسائل برنامه ریزی و کنترل (به ویژه از نظر قدرت نقدینگی)به تدریج در مبحث مدیریت مالی مورد توجه قرار گیرد.ولی تامین مالی این شرکت ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه(در مورد ادغام ها)باعث شد که موسسات تامین سرمایه به سرعت رشد یابند.سندیکاهایی که در سایه وجود موسسات تامین سرمایه پدید آمدند به تامین مالی شرکت ها(از راه تضمین خرید اوراق بهادار منتشر شده)کمک های شایانی کردند.با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از تکنولوژی نوین و سازش با آن،مبحث مدیریت مالی نیز بر پایه علمی استوار شد.این رشته علمی با استفاده از علوم کامپیوتر ،پژوهش عملیاتی و اقتصاد سنجی همچنان راه تکامل می پیماید.این روش های علمی که از سال 1950یکی پس از دیگری عرضه شد به صورت ابزاری درآمد که شرکت ها برای تجزیه و تحلیل طرح های مختلف سرمایه گذاری و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده می کنند.برای محاسبه حداقل بازده مورد نظر،تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادی انجام شده است.
در دهه 1950 نظریه ای عرضه شد به نام نظریه نوین مدیریت مجموعه اوراق بهادار یا نظریه نوین مدیریت پرتفوی.اساس ومبنای این نظریه،میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از ان بهره مند می شود.مساله ای که این نظریه با ان روبرو است،درجه ریسکی است که سرمایه گذار با توجه به مجموعه اوراق بهادار خود محاسبه می کند(و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصی از آن پرتفوی)
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد،سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
1-مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است.
2-مدیریت مالی آن گونه که در حال حاضر به کار می رود بر تصمیم گیری استوار است واز ابزارها و روش های تجزیه و تحلیل داده ها،کامپیوتر،اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می کند.
3-حرکت مستمر و تعریف بازار مالی سرعت فزاینده پیشرفت های اقتصادی،نویدبخش این است که مدیریت مالی نه تنها نقشی مهم تر برعهده می گیرد بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشای مدیران شرکت هایی باشد که همواره با مسایل و مشکلات تازه روبرو هستند.
تعریف بازار سرمایه
بازار سرمایه بازاری برای خریدوفروش اوراق مالکیت و اوراق بدهی است. بازار سرمایه بین تأمینکنندگان سرمایه مثل سرمایه گذران حقیقی (خرد) و سرمایه گذاران حقوقی (نهادی) و متقاضیان سرمایه مثل شرکت ها، دولت یا اشخاص، کانالی ارتباطی ایجاد میکند. بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است، چراکه سرمایه جزئی ضروری برای تولید خروجی در اقتصاد است. بازار سرمایه شامل بازار اولیه، بازار ثانویه و بازار اوراق مشارکت میشود.
بازار سرمایه شاخه وسیعی از بازار است که فرآیند خریدوفروش ابزارهای مالی را تسهیل میکند. بهطور خاص دو شاخه از ابزارهای مالی وجود دارد که سرمایه در آنها دخیل است. اوراق مالکیت که اغلب با عنوان سهام و اوراق بدهی که اغلب با نام اوراق مشارکت (قرضه) شناخته میشود. بازار سرمایه محلی برای انتشار و فروش سهام و اوراق مشارکت برای زمانهایی عموماً بیشتر از یک سال است.
بازار سرمـایه توسط سازمان بورس و اوراق بهادر و دیگر قانون گذاران مالی نظارت میشود. گرچه بازار سرمایه که عموماً با نام بورس اوراق بهادار تهران شناخته میشود، در خیابان حافظ مستقر است؛ اما امروزه بیشتر معاملات بازار سرمایه از طریق سیستم الکترونیک کامپیوتری و اینترنتی صورت میگیرد.
غیر از تفاوت بین اوراق مالکیت و بدهی، بازار سرمایه به دو دسته از بازارها تقسیم میشود. نخستین دسته، بازار اولیه است. در بازار اولیه، سهام و اوراق مشارکت بهصورت مستقیم از شرکت ها به سرمایه گذاران و سایر شرکت ها و نهادها و اغلب تحت عنوان عرضه عمومی اولیه توزیع میشود. بازار اولیه این امکان را فراهم میکند تا شرکت ها بدون گرفتن وام از بانک، با عرضه سهام خود به عموم مردم، منابع مالی موردنیاز برای اجرای فعالیتهای خود را تأمین کنند.
بعد از عرضه عمومی اولیه در بازار اولیه، نوبت به بازار ثانویه میرسد تا سهام شرکت ها در این بازار دادوستد شود و سهامداران بتوانند با فروش سهام خود به پول نقد دست یابند و علاقهمندان هم با خرید سهام، مالک بخشی از شرکت شوند.
بازار سرمایه شرکتکنندگان متعددی دارند ازجمله سرمایه گذاران حقیقی، سرمایه گذاران حقوقی یا نهادی همچون بیمه ها و صندوق های سرمایه گذاری مشترک، شرکت ها، سازمان ها، بانک ها و مؤسسات مالی.
دولت و شهرداریها اغلب برای تأمین مالی طرحهای خود اوراق مشارکت منتشر میکنند.
تأمینکنندگان سرمایه عموماً میخواهند بیشترین بازده احتمالی را با کمترین ریسک ممکن داشته باشند، درحالیکه شرکت های متقاضی سرمایه مایلاند سرمایه خود را با کمترین هزینه ممکن افزایش دهند.
اندازه بازار سرمایه یک کشور بهصورت مستقیم به اندازه اقتصاد آن بستگی دارد. ایالات متحده آمریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان، بزرگترین و عمیقترین بازارهای سرمایه جهان را در اختیار دارد. چون بازار سرمایه پول را از مردم که صاحبشان هستند به سازمان ها که برای سودآوری به آن نیاز دارند انتقال میدهند و برای یک عملکرد خوب در اقتصاد مدرن حیاتی هستند.
از طرف دیگر، چون بازار سـرمایه بهصورت گسترده به اقتصاد جهانی پیوند خورده است، میبینیم که نوسانی در یک گوشه جهان میتواند منجر به امواج عظیمی در گوشهای دیگر شود. نقص این پیوستگی در بحران مالی جهانی طی سالهای ۲۰۰۷ نا ۲۰۰۹ به بهترین نحو قابلنمایش است. دورهای که آغاز آن با سقوط بازارهای مالی ایالات متحده آمریکا آغاز شد و اثرات این بحران بهصورت جهانی در بازار سرمایه همه کشورها دیده شد.
تفکیک بازار سرمایه از بازار پول
مردم اغلب بازار سـرمایه را با بازار پول اشتباه میگیرند یا هر دو آنها را با هم تلفیق میکنند. این دو بازار از هم بسیار متمایز بوده و از چند منظر مهم با هم تفاوت دارند. بازار سرمایه از بازار پول از این نظر متمایز است که بهصورت منحصربهفرد برای سرمایه گذاری های میانمدت و بلندمدت یکساله یا بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر بازار پول اغلب به خریدوفروش ابزارهای مالی با سررسید کمتر از یک سال محدود میشود. بازار پول همچنین از ابزارهای مالی متفاوتی نسبت به بازار سرمایه بهره میجوید. درحالیکه بازار سرمایه از اوراق بهادار سهام و اوراق مشارکت استفاده میکند، بازار پول از سپرده ها، وام با وثیقه، حواله و برات بهره میجوید.
به خاطر تفاوت آشکار بین این دو نوع بازار، آنها اغلب بهروشهای متفاوتی مورداستفاده قرار میگیرند. بسته افق سرمایه گذاری، بازار سرمایه اغلب برای خرید دارایی هایی استفاده میشود که شرکت خریدار یا سرمایه گذار امیدوار است تا ارزش آن دارایی طی زمان افزایش یابد. همچنین برای فروش آن دسته از دارایی هایی به کار میرود که شرکت یا سرمایه گذار بهمحض اینکه فکر کند زمان درست آن فرارسیده است. شرکت ها اغلب از بازار سرمایه برای رشد دارایی های خود در بلندمدت بهره میگیرند.
از سوی دیگر بازار پول، اغلب برای مقادیر کوچک سرمایه یا بهعنوان محل اندوخته موقت سرمایه شرکت استفاده میشود. از طریق ارتباط منظم با بازار پول، شرکت ها و دولتها قادر هستند تا سطح مطلوبی از نقد شوندگی را بهطور منظم تأمین کنند. علاوه بر این، به خاطر طبیعت کوتاهمدت بازارهای پول، این بازار اغلب بهعنوان محل سرمایه گذاری امنتری نسبت به سرمایه گذاری در بازار سهام به شمار میآید. نظر به این حقیقت که افق زمانی طولانیتر عموماً به سرمایه گذاری در بازار سرمایه مربوط است، زمان بیشتری نیاز است تا سرمایه گذاران شاهد عملکرد مثبت یا منفی بازار سهام باشند. همینطور، اوراق مشارکت و سهام عموماً سرمایه گذاری های پر ریسک تری نسبت به ابزاری که در بازار پول معامله میشوند، هستند.
دیدگاه شما