راه های رسیدن به خودشناسی از زبان وارن بافت
در این مقاله میخواهیم در خصوص راه های رسیدن به خودشناسی صحبت کنیم، ابتدا به بررسی خودشناسی در خصوص زندگی وارن بافت که یکی از موفق ترین سرمایه گذاران قرن بیستم است، می پردازیم و در همین حال جنبه های مختلف رسیدن به خودشناسی را به صورت کاملتر شرح می دهیم.
راه های خودشناسی و وارن بافت
وارن بافت اگر 5 هزار سال قبل به دنیا آمده بود احتمالا فرد موفقی نمی شد چون خود او در مورد این قضیه میگوید «من نمی توانم سریع بدوم و از درخت بالا بروم. منظورم این است که نمی توانستم به آن حیوانی که من را تعقیب می کند بگویم «صبر کن تا ببینی چطور من حساب کتاب مالی می کنم!». بنابراین من این جا هستم. من در زمان فعلی متولد شدم. من بسیار، بسیار خوش شانسم.»
زمانی که وارن بافت می گوید «خوش شانس» منظورش داشتن مادری است با قدرت ریاضی خوب و بسیار جاه طلب؛ پدری که یک دلال سهام و عاشق مردم بوده است و صداقت برای او ارزش داشته است.
مهم تر از همه، منظور او یک رهبر بالذات بودن با علاقه به پول و متولد شده در بزرگترین جامعه کاپیتالیست دنیا پس از یک بحران بزرگ است.
گام اول خودشناسی : «مانند وارن بافت نقطه قوت خود را بیابید»
به دنیا آمدن برای تبدیل شدن به پولدارترین فرد روی زمین.
شرایط بافت بسیار عالی بوده است ولی اگر خوب دقت کنید تمامی افراد موفق برای اندیشیدن پول می گیرند. آن ها تصمیم های خود را به کمک اهرم هایی مانند کار بدنی، سرمایه و فناوری تقویت می کنند و هر چه جامعه بیشتر برای عواقب تصمیم های آن ها ارزش قائل شود، اهرم های بیشتری در اختیار این متفکران قرار می گیرد.
در مورد بافت باید بگوییم مردم از صمیم دل پول خود را برای سرمایه گذاری در اختیار او می گذارند.
این قضیه باید جالب باشد چون او هنوز در 88 سالگی کار می کند. هنوز فکر می کند. 80 درصد از روز کاری او یعنی 5 تا 6 ساعت صرف خواندن روزنامه ها، گزارش های مالی و سپس اندیشیدن در مورد جهان کسب و کار و فرصت های درون آن می شود.
اما این نوع تفکر نیست که باعث شده است او به این جا برسد.
یکی از محبوب ترین ایده های بافت دایره شایستگی است:
«من درون این دایره می مانم و در مورد چیزهایی که بیرون آن هستند نگران نیستم. تعریف بازی تان، جایگاهی که در آن جا موقعیت برتری و حاشیه امنیت دارید، بی نهایت مهم است.»
زمانی که بحث سهام به میان می آید، معنای این حرف تنها سرمایه گذاری در صنایعی است که او درک می کند، کسب و کارهایی که می تواند ارزیابی کند و مردمی که می تواند به درستی قضاوت کند.
با نگاه به سابقه فوق العاده درخشان او، مشخص است بافت در تعریف این دایره شایستگی عالی عمل کرده است. چطور این کار را انجام داده است؟ چرا او توانسته است موفق به انجام این کار شود؟
خب، از یک چیز مطمئن هستیم که تمام عمر خود روی آن کار کرده است.
گام دوم خودشناسی :«مانند وارن بافت استعداد خود را کشف کنید»
وارن زمانی که کمتر از هفت سال سن داشت شروع به خواندن ریاضی کرد.
«من اعداد را دوست دارم. کار با اعداد را پیش از زمانی که حتی به یاد بیاورم شروع کردم. با اعداد سرگرم بودن حس خوبی داشت. همیشه به طریقی با اعداد بازی می کردم و سرگرم کننده بود با چند نفر دور یکدیگر جمع شویم و شرط ببندیم کدام تیله زودتر به انتها می رسد.»
ریاضی یک موضوع خوشایند برای شروع کسب اطلاعات در مورد خودتان است چون به شکل قابل توجهی فرضیه های شما را در دو دسته اشتباه و درست قرار می دهد. شما با ورودی های درست می توانید به حدس های معقولی دست پیدا کنید که چه کسی در مسابقه تیله بازی برنده خواهد شد.
درست به همین شکل می توانید سود مرکب خود را حساب کنید.
بازخورد اطرافیان در مورد رفتار و تصمیم های شما اولین سطحی است که می توانید با آن به خودشناسی دست یابید. این لایه همان دایره شایستگی تان است، یعنی درک زمینه بزرگتری که در آن زندگی می کنید، جا به جا می شوید و عمل می کنید، محلی که محدودیت های تان در آن قرار می گیرند و این که انتخاب های خاص چه واکنش هایی در پی خواهند داشت.
جنبه خوب توسعه خودشناسی از طریق آزمایش و خطا این است که درس هایی که می گیرید فوری و داده ها تضمین شده هستند. محیط شما و افرادی که اطرافتان هستند به صورت اجتناب ناپذیری به شما بازخورد لازم را می دهند. متاسفانه، معنای این حرف همچنین این است که امکان فرار از بخش «اشتباه» وجود ندارد. زمانی که اشتباه الزامی است، یادگیری درد دارد. همچنین برای پذیرش آن باید یک ذهن باز داشت و متاسفانه ما زیاد در این زمینه خوب عمل نمی کنیم.
اما اگر از این شرایط درس بگیرید، مزایای عالی دارد. ناگهان، هر مشکل به یک نقطه داده ارزشمند تبدیل می شود. یک آجر در دیوار که مرز دایره شما است.
برای وارن، یک کسب و کار سودآور همچنان می تواند یک کسب و کار بسیار بد و یک مدیر جوان ولی با وجود این با تجربه باشد و صبحانه عجیب او هنوز باعث شادی اش می شود و با آن که در چند سرمایه گذاری ناموفق بوده است ولی از آن ها نیز درس گرفته است.
توسعه خودشناسی :«مانند وارن بافت مرزهای خود را بشناسید و آماده باشید تا آن ها را در هر زمان و مکان جا به جا کنید»
امروزه، وارن بافت به واسطه سرمایه گذاری در تیم ها و شرکت های با صداقت بالا شناخته شده است. اما این چیزی نیست که او از مربی و استاد خود یاد گرفته است:
«بن گراهام به من یاد داد بر پایه کمیت چیزهای مختلف بخرم. بنابراین در اطراف (بازار سهام) به دنبال چیزی می گشتم که اسم آن را «ته سیگار» سهام می گذارم. شیوه ته سیگار برای خرید سهام این است که به خیابان می روید و به دنبال ته سیگارها می گردید و سپس این سیگار آشغال با ظاهر زشت و خیس را پیدا می کنید.
یک پک دیگر جا دارد. اما شما آن را بر می دارید و یک پک تان را می کشید. آن را دور می اندازید. ولی آن ته سیگار آزاد است و سپس به دنبال یک سیگار خیس با یک پک دیگر می گردید. این کاری بود که من سال ها انجام می دادم. ولی اشتباه است.»
اوج استفاده از این روش خرید سهام برکشایر هاتاوی در سال 1965 بود، شرکتی که بافت هنوز امروزه آن را اداره می کند. او سهام را با امید به یک پیشنهاد بهتر خرید ولی ارزش سهام به هدف 0.125 دلار نرسید، او با عصبانیت اکثریت سهام را خرید و تیم مدیریت را استخراج کرد.
بافت سپس شیوه خود را تغییر داد:
«امروزه من ترجیح می دهم یک کسب و کار شگفت انگیز را با یک قیمت منصفانه بخرم تا یک کسب و کار منصف را با یک قیمت شگفت انگیز.»
چنین تغییری در سطح دوم خودشناسی رخ می دهد یعنی: باورها و رفتار شما. برای توسعه خودشناسی باید بدانید که این سطح در مورد آگاهی از این است چه ویژگی ها و الگوهایی شخصیت تان را تعریف می کنند و چطور می توانید براساس آن رفتار و تصمیم های خود را ترسیم کنید. بازخورد بیرون ممکن است از این تغییرات حمایت کند ولی سرآغاز آن ها نخواهد بود.
به عقیده من بهترین راه برای ایجاد این تغییرات بررسی شخصیت تان به مرور زمان است. حتی اگر این تصاویر فوری شخصیت را روزانه، هفتگی، ماهیانه، هر سه ماه یک مرتبه یا سالیانه بگیرید، اما تصمیم گیرنده خود شما هستید.
اما نوشتن خاطرات کمک می کند. بافت این کار را با نامه های سالیانه خود به سهام داران انجام می دهد. هر سال او مهر تایید به تصمیم هایش می زند. او باید استدلال های خود را پیگیری کند، تفکراتی که به همراه آن شکل گرفته است و مطمئن شود که این تفکر براساس ارزش هایی است که او در زندگی روزانه خود با آن ها احساس راحتی می کند. اگر ارزش تغییر کند، همه چیزهای دیگر تغییر خواهد کرد.
گام چهارم خودشناسی :«مانند وارن بافت مشاهد افکار، احساسات و خود واقعی خودتان را به تماشا بنشینید»
بافت زمانی که نوجوان بود از خانه فرار کرد. پس از فقط چند کیلومتر، پلیس او و دو نفر از دوستانش را به پیش خانواده هایشان برگرداند.
«پدر من هرگز به خاطر این کار روزگارم را سیاه نکرد ولی در نهایت گفت «می دونی، بهتر از این کارها می تونی انجام بدی» و با گفتن این حرف منظورم این است که احساس کردم به نوعی او را کاملا مایوس کرده ام.»
گاهی اوقات تنها یک حادثه زندگی ما را تا ابد تغییر می دهد. پدر وارن بزرگترین قهرمانش بود، شنیدن ناامیدی در صدای او باید فوق العاده برای وارن جوان دردناک بوده باشد. اما او به جای نادیده گرفتن این احساسات، به آن ها گوش کرد. تغییری که او در آن زمان شروع کرد روی او در نحوه ساختن شرکتش تاثیر گذاشت:
«ما زمان استخدام افراد به دنبال سه ویژگی هستیم. به دنبال هوش، ابتکار و صداقت هستیم و اگر آن ها ویژگی آخر را نداشته باشند، دو ویژگی اول شما را خواهد کشت. بنابراین با آن که صداقت ویژگی سوم است ولی همه چیز در مورد کیفیت انتخاب شما را نشان می دهد.»
چنین انتخاب هایی در درونی ترین سطح خودشناسی رخ می دهد یعنی: مشاهده افکار و احساسات در زمان آنی. این لایه قدرتمندترین است چون در زنجیره عناصری که نحوه پیش رفتن زندگی شما را مشخص می کنند، اولین است.
برای توسعه خودشناسی هماهنگی و سازگاری در این جا بی نهایت در آینده مهم خواهد بود چون ارزش ها و باورهایی که به مرور زمان در شما شکل می گیرد و اعمالی که انتخاب می کنید، نتیجه آن ها هستند.
علاوه بر این بیشتر از همه بهای سنگینی دارند چون پرورش آن ها مشکل تر از سایرین است. اما اگر یاد بگیرید کاملا روی جریان بی پایان افکار و احساسات خود کنترل داشته باشید، می توانید هر کدام از آن ها را به خدمت بگیرید، تحت کنترل داشته باشید، با آن ها روبرو شوید و یک تغییر عظیم و بلند مدت به وجود آورید.
نه به این علت که بزرگ عمل می کنید، بلکه چون عمل کردن شما فوری خواهد بود.
هیچ راهی برای دستیابی به این حضور ذهنی وجود ندارد، ولی باید زمان بگذارید و توجه به آن را به یک عادت تبدیل کنید. بنابراین، روش های متعدد رسیدن به این حضور ذهنی براساس توجه به احساسات فیزیکی برای دقایقی در آن واحد است. می توانید با توجه به نفس، پوست، طرز ایستادن یا زبان بدن خود شروع کنید و آن را به سایر فعالیت ها مانند راه رفتن، مطالعه یا ورزش ها توسعه دهید.
در نهایت روی هر کاری که انجام می دهید یک لایه احساسی می گذارید تا تبدیل به حالت پیش فرض آگاهی تان شود.
بافت خیلی زود به تمامی این نکات رسید اما مانند تمامی تصمیم های مالی اش نیاز به زمان داشتند. این راز بزرگ او است. سود مرکب نیست، بلکه خودشناسی مرکب است.
گام پنجم خودشناسی : «خود را در همه ابعاد زندگی توسعه دهید.»
زمانی که در مورد نحوه داشتن یک زندگی خوب و شاد سوال می کنیم، موفقیت مالی تنها بخشی از یک پاسخ به مراتب بزرگتر است. برای رسیدن به آن شادی و زندگی خوب همیشه به شانس و زمان بندی نیاز است اما جامعه مدرن شبکه های ما پاداش بی تناسب و زیادی به متفکران می دهد.
برای رسیدن به آن جا ابتدا باید در نظر بگیریم چطور، چه زمان و کجا به بهترین شکل می توانیم فکر کنیم. چرا ما فکر می کنیم و چه چیزی این «علت» را شکل می دهد. پی بردن به این علت وظیفه خودشناسی است.
به تمامی ما برای توسعه این ظرفیت فرصت های متعددی به شکل بازخورد در دنیای واقعی داده شده است. زمانی که حقیقت و انتظارهای ما با یکدیگر برخورد می کنند، متوجه می شویم حق داریم یا نه، ولی یادگیری نیازمند اشتباهات زیاد و تمایل به اشتباه (البته نه عمدی) است.
تغییر عمیق تر زمانی رخ می دهد که با گذشت روی جنبه های اساسی شخصیت خود نظارت می کنیم. ارزیابی منظم باورها و رفتار ما مشخص می کند چه رفتارها و باورهایی را تنها پذیرفته ایم و کدام یک بیشتر از همه برای ما مفید هستند و همه اینها در توسعه خودشناسی برای شما موثر هستند.
گرچه، تحویل عظیم ما در سطح ابتدایی افکار و احساسات شروع می شود. آن دسته از افرادی که یاد می گیرند به اعماق روان خود در طول این تجربه های تحول آفرین فرو بروند، قدرت تغییر را در تک تک جنبه های وجود خود شکل خواهند داد.
این تغییرات کوچک در امتداد مسیر منجر به تغییرات عظیم شخصیتی و توسعه خودشناسی شما می شود.
تمامی این ها در قالب عادت به عمل شروع می شود ولی در نهایت به دنبال پیشرفت هستیم و عاداتی که باید به وجود آوریم عادت به فکر کردن هستند.
روزگاری فردی گفت «این عاداتی است که براساس آن ویژگی ها شکل می دهید. یا آن ویژگی های منفی. در انتها، آن ها به الگوهای عادت تبدیل می شوند و زمان شکل دادن عادات صحیح زمانی است که جوان هستید. وزن بیش از حد سبک زنجیره های عادت باعث می شود آن ها را حس نکنیم و تنها زمانی متوجه سنگینی شان می شویم که قادر به شکستن نیستند. من افرادی را در سن 50 یا 60 سالگی با الگوهای عادتی دیدم که دچار خود تخریبی هستند و آن ها واقعا قادر به تغییرشان نیستند. آن ها زندانی عادات خود شدند. ولی هیچ چیزی شما را محبوس نمی کند.»
من موافق این جمله هستم: هیچ چیزی شما را محبوس نمی کند. ترکیب الگوهای افکارتان ممکن است برایتان ثروت، شهرت یا زیبایی به همراه نیاورد ولی شخص بهتری از شما خواهد ساخت. در جهانی که حیوانات انسان ها را نمی خورند، این تغییر همیشه ارزشمند است.
برای جلوگیری از این که افکارتان شما را کنترل کند، به جای این که شما آن ها را کنترل کنید، هیچ وقت دیر نیست.
اگر مقاله راه های رسیدن به خودشناسی برای شما جذاب و کار آمد بود مقاله توسعه مهارت های نرم در محیط کار (لینک) به شما توصیه می کنیم.
وجوه سرمایه گذاری مشترک وارن بافت و راهکارهای پیشنهادی
وارن بافت ، سرمایه گذار افسانه ای سهام ، در سال 1930 در اوماها متولد شد. او از همان کودکی علاقه شدیدی به سرمایه گذاری در بازار سهام داشت. او با شروع کار خود به عنوان یک فروشنده سرمایه گذاری در اوایل دهه 1950 ، وی در سال 1956 با همکاری همکاران بوفت تاسیس کرد و حدود 10 سال بعد ، در سال 1965 ، کنترل Berkshire Hathaway را به دست گرفت. در ژوئن 2006 ، بافت اعلام کرد که تمام دارایی خود را به امور خیریه اهدا خواهد کرد و در سال 2010 با بیل گیتس همکاری کرد و کمپین Giving Pledge را تشکیل داد که افراد ثروتمند را تشویق می کند تا به کارهای خیرخواهانه بپردازند.
استراتژی سرمایه گذاری
چهارمین فرد ثروتمند جهان و یک سرمایه گذار مشهور ، مشاوره سرمایه گذاری وارن بافت بدون پیچیدگی ارزیابی ها ، نسبت ها و جریان های نقدی بسیار ساده است. این کار ساده و به طور خلاصه خرید وجوه شاخص است.
صندوق شاخص صندوق سرمایه گذاری مشترک یا ETF (صندوق قابل معامله در بورس) است که حرکات شاخص اساسی را تکرار می کند. تمرکز استرتژی ارزیابی وارن بافت عمدتاً همگام سازی با بازار هنگام سرمایه گذاری در صندوق های شاخص است. اگر در مورد سرمایه گذاری از او بشنوید ، رویکردی کاملاً متفاوت در مقایسه با سهامداران یا مدیران فعال سرمایه گذاری متقابل خواهید یافت. برخلاف بافت ، آنها نمی خواهند با بازار سوار شوند بلکه همیشه بازار را شکست می دهند. اما متاسفانه تعداد کمی از مردم می توانند به طور مداوم این هدف را برآورده کنند.
از طرف دیگر ، نمونه کارهای وارن بافت عملکرد شگفت انگیزی داشته است. وی به عنوان مدیر عامل شرکت Berkshire Hathaway به طور مداوم از شاخص P 500 پیشی گرفته است. طبق S&P Indices Active (SPIVA) ، بیش از 80 درصد سرمایه گذاری های متقابل با سرمايه کلانی که به طور فعال مديريت شده ، بازدهی را که انتظار می رفت از صندوق شاخص P 500 در پنج سال گذشته تأمین نکرد. این ارزش سرمایه گذاری به جای وارن بافت را به جای تلاش برای برتری در بازار ، به ویژه توسط یک سرمایه گذار نیمه وقت ثابت می کند.
به عنوان یک سرمایه گذار ، شما باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید سهام خود را انتخاب کنید یا صندوق های شاخص فعال مدیریت شده را انتخاب کنید ، هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت. اگر سعی کنید از بازار بهتر عمل کنید ، ممکن است نتوانید آن را انجام دهید. اما اگر تصمیم دارید از طریق صندوق های شاخص مانند او با بازار حرکت کنید ، باید میزان موفقیت بهتری داشته باشید. صندوق شاخص P 500 را در نظر بگیرید ، که پس از تورم از ابتدا سالانه 7 درصد رشد کرده است. از این رو پیروی در پی آن ایده بدی نیست که مورد تأیید خود بزرگ مرد است.
بافت در چه سرمایه گذاری می کرد؟
با توجه به فلسفه ارزش سرمایه گذاری در صندوق های شاخص ، سرمایه گذار افسانه ای به چه کاری می پردازد؟ به احتمال زیاد ، این سهام Vanguard 500 Index Fund Investment Shares (VFINX) خواهد بود. این محصول در سال 1976 منتشر شد و با قرار گرفتن در معرض سهام بزرگ در ایالات متحده مقرون به صرفه است. این شاخص S&P 500 را ردیابی می کند و با سرمایه گذاری مبالغ قابل توجهی در کل دارایی های خالص موجود در سهام P 500 ، اهداف سرمایه گذاری خود را برآورده می کند. عملکرد صندوق های پیشتاز با رویکرد نمایه سازی آن تقویت می شود ، که نسبت هزینه و نسبت گردش آن را به حداقل می رساند. از مارس 2020 ، نسبت هزینه شارژ 0.14، و نسبت گردش مالی 3.9 بود. دارایی های بالای صندوق شامل تعداد زیادی شرکت تراشه آبی از جمله اپل ، شرکت ، شرکت مایکروسافت ، اکسون موبیل شرکت ، جانسون و جانسون و برکشایر از بافت است.
او همچنین طرفدار 500 صندوق شاخص است زیرا نمونه کارها در 500 شرکت برتر تراشه های آبی پخش شده است. اما شما باید ارزیابی کنید که آیا داشتن یک صندوق سرمایه گذاری بزرگ با تحمل ریسک شما مطابقت دارد یا خیر. پیامدهای کوتاه مدت یا بلند مدت نیز باید در نظر گرفته شوند. این مشکلات با سفارشی سازی نمونه کارها با انجام سایر سرمایه گذاری های متقابل به راحتی قابل حل است. به عنوان مثال ، شما ممکن است در یک صندوق شاخص اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید تا وابستگی خود را به سهام عدالت کاهش دهید.
چرا صندوق های سرمایه گذاری مشترک
اگر طیف وسیعی از وجوه شاخص را در کیف خود دارید ، بر نحوه تغییر ترکیب پرتفوی در طول زمان تمرکز کنید. معمولاً ارزش سهام افزایش می یابد در حالی که صندوق های اوراق قرضه از پول نقد خونریزی می کنند اگرچه از ثبات بالایی برخوردار هستند. سرمایه گذاری در سهام خاص ممکن است کم هزینه باشد ، اما عنصر ریسک بیشتری نسبت به اوراق قرضه وجود دارد و از این رو بدون نظارت دقیق ، عامل خطر به سبد سهام شما اضافه می شود.
به همین دلیل است که توصیه می شود هر ساله با بازگرداندن ترکیب نمونه کارها به جایی که می خواهید ، دارایی ها را تغییر ساختار دهید. برخی از وجوه اضافه وزن را به فروش برسانید و چند مورد با وزنی کم وزن خریداری کنید ، که در واقع به معنای کاهش موقعیت سهام است اما افزایش موقعیت اوراق قرضه.
حال می فهمیم که چرا عمده سرمایه گذاری برکشایر در صندوق های شاخص بوده است و لزوماً به دلیل هزینه پایین نیست. دلیل این امر این است که نیازی به تجزیه و تحلیل گزارش سود و نسبت های مالی نیست تا در سطح شاخص های سهام قرار داشته باشد. وجوه شاخص یک گزینه سرمایه گذاری قابل دسترسی و قابل اعتماد است. به گفته بوفت ، سرمایه گذاری مداوم در برنامه های سرمایه گذاری کم هزینه S&P کاملاً منطقی است.
نتیجه
چهارمین مرد ثروتمند جهان یک فلسفه سرمایه گذاری نسبتاً ساده دارد که بدون پیچیدگی های تحلیل جریان های نقدی ، نسبت ها و ارزیابی هاست. به طور خلاصه ، این خرید صندوق های شاخص یا ETF (صندوق های قابل معامله در بورس) است. تمرکز وی تا حد زیادی در همگام سازی با مبادلات و عدم ضرب و شتم و جلو افتادن بوده است. با توجه به قد و قامت او ، جای تعجب نیست که او در بازده عملکرد شگفت انگیزی داشته و پیوسته از شاخص P500 بهتر عمل می کند. هدف او از سرمایه گذاران این است که به طور مداوم در کوتاه مدت برای صندوق های شاخص کم هزینه S&P تصمیم بگیرند.
پرسش و پاسخهای متداول
سرمایه گذاری وارن بافت چه بودجه ای را پیشنهاد می کند؟
استراتژی وارن بافت در مورد سرمایه گذاری ساده نگه داشتن آن و سرمایه گذاری در صندوق های شاخص بدون گذر از پیچیدگی های نسبت ها و جریان های نقدی است که معمولاً با سهام همراه است. چهار سرمایه ای که سرمایه گذار بزرگ توصیه می کند عبارتند از: Vanguard 500 Index Fund Investment Shads (VFINX) ، Vanguard Value Index Value Shad Investors (VIVAX) ، Fidelity Spartan 500 سهام سرمایه گذار (FXAIX) و Vanguard Short-Term Treasury Fund Investors Fund (VFISX)
آیا صندوق های سرمایه گذاری مشترک می توانند شما را ثروتمند کنند؟
طیف وسیعی از وجوه سهام وجود دارد که می توانید در آنها سرمایه گذاری کنید ، اما برای ثروتمند شدن و به دست آوردن حداکثر بازده سالانه ، صندوق های سود سهام با بازده بالا را انتخاب کنید که به طور مداوم بازده بالایی را پرداخت می کنند. این وجوه هر سال حداقل یک پرداخت سود سهام انجام می دهند و تمایل کمتری به تولید سود سرمایه دارند.
آیا سازمان WB مالک ETF است؟
به این روش نگاه کنید - می توانید استراتژی سرمایه گذاری بافت را در صندوق های قابل معامله در بورس تکرار کنید و از مزایای آن بهره مند شوید. به عنوان مثال ، بافت سهام اپل را دوست دارد و شرکت هلدینگ وی حدود 91.3 میلیارد دلار AAPL مالک است. برای دنبال کردن او ، وارد ETF هایی شوید که شامل سهام اپل مانند Technology Select Sector SPDR ETF ، iShares US Technology ETF ، Fidelity MSCI Technology Technology Index ETF و Vanguard Technology Technology ETF هستند.
وارن بافت چه سهامی را توصیه می کند؟
استراتژی بافت برای توصیه سهام برای سرمایه گذاری ساده است. این کار با ارزیابی فلسفه سرمایه گذاری شرکت ، تجزیه و تحلیل بازده سهام طی چند سال ، بررسی حاشیه سود و رشد و اینکه آیا سهام ارزش کمی دارد و می تواند با تخفیف داشته باشد ، شروع می شود.
پنج استراتژی برتر سرمایهگذاری در یک بازار بیثبات
در دنیای امروز، یکی از مشکلات سرمایهگذاران کسب سود و درآمد در بازارهای بیثبات است. شاید ما ایرانیان خیلی بهتر با مفهوم بیثباتی آشنا باشیم؛ بیثباتی در بازار ارز، مسکن، طلا و غیره، بیثباتیهای اخیر در بازار بورس اوراق بهادار تهران، بیثباتی در نرخ تورم و وجود سود بانکی دستوری و غیره. اینها همگی مثالهایی از بیثباتی در بازار سرمایه در ایران هستند.
سخن مشاور مدیریت:
در دنیای امروز، یکی از مشکلات سرمایهگذاران کسب سود و درآمد در بازارهای بیثبات است. شاید ما ایرانیان خیلی بهتر با مفهوم بیثباتی آشنا باشیم؛ بیثباتی در بازار ارز، مسکن، طلا و غیره، بیثباتیهای اخیر در بازار بورس اوراق بهادار تهران، بیثباتی در نرخ تورم و وجود سود بانکی دستوری و غیره. اینها همگی مثالهایی از بیثباتی در بازار سرمایه در ایران هستند. در کنار این بیثباتی، تحریمهای بینالمللی و جنگهای لفظی با آمریکا، ضمن تشدید این بیثباتی، ما را در لبۀ تیغ تجارت و اقتصاد قرارداده و منجرشدهاست سرمایهگذاران عام به دنبال راهی برای جلوزدن از تورم در کشور و کسب منفعت از این بازارهای مالی باشند. یکی از این بازارها که بهویژه در اواخر دهۀ 90 شمسی مورد استقبال بسیاری از مردم ایران قرارگرفت، بازار بورس اوراق بهادار تهران است. شاید هنوز برخی از سرمایهگذاران بازار بورس در ایران، سالهای بین 82 تا 84 شمسی و نوسانات و ریزشهای آن روزها را به خاطر داشتهباشند. بهتازگی نیز در طی این دوسال اخیر، شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران، از حدود 200 هزار واحد به محدودۀ دو میلیون واحد صعود کرده است.
ایننوشتار، برگردانی از مقالۀ آقای جف رز در سال 2019 است. او که خود را یک کهنهسرباز جنگ آمریکا و عراق معرفی میکند، از یک بدهکار مالی، به یک میلیونر خودساخته تبدیل شده است و مأموریت خود را کمک به مردم برای رسیدن به آزادی مالی قرار داده است. در این مقاله، جف رز سعی نموده است با ارائۀ 5 راهکار برتر برای بازارهای بیثبات، راهی برای سرمایهگذاران و شتاب دادن به ثروتمندسازی افراد نشان داده شود. به گفتۀ او، هیچ راهی برای پیشبینی آیندۀ بازار سرمایه وجود ندارد، اما توجه و دقتنظر بیشتر، میتواند بهترین استراتژی باشد. همچنین، او معتقد است یکی از بهترین راهها برای محفوط ماندن در بازار بیثبات، اوراق سهام شرکتهای با سود قابلتوزیع بالا است.
شاخص S&P 500، در محدودۀ 2850 در حال نوسان است. در اواخر ژانویۀ سال 2018، نقطۀ اوجی را در 2872 تجربه کرده بود. طی 17ماه از زمانی که این شاخص تلاش کرده بود تا صعودهای جدید بسیار خفیف را به چنگ آورد. اما در طول مسیر سقوطهای ترسناکی را هم تجربهکردهاست. آیا ممکن است بازار رنج مفید بهتری را در آیندهای قابلپیشبینی تجربهکند؟ اگر چنین است، پس به روشهای متفاوتی برای سرمایهگذاری نیاز خواهدداشت.
از اوایل سال 2009، هنگامی که آخرین سقوط بازار سهام پایان یافت، بازار تا پایان سال 2017 به نحو قابل اطمینانی، قابلیت ایجاد بازده دورقمی در هرسال را داشت. اما، بیشتر روندهای اخیر ممکن است نوع دیگری از بازار را پیشنهاد دهد. روشی که ممکن است مشارکت کمتری را داشتهباشد.
بنا به اظهارات روب ایسبیت، عضو ارشد شرکت Forbes: «سرمایهگذاری همیشه میتواند مثمرثمر باشد». در ادامه میگوید: «با این حال، روشی که شما در 10سال گذشته کسب سود کردهاید، اکنون به همان اندازه مؤثر نخواهد بود. یک رویکرد متفاوت و انعطافپذیر نیاز خواهدبود».
اگر از قبل آماده نبوده باشید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که راهی را برای سرمایه گذاری در بازار ناپایدار و بی ثبات در نظر بگیرید. از این گذشته، زمان آماده شدن برای دردسر، قبل از آن است که اتفاق بیفتد.
در اینجا پنج گزینۀ بالقوه وجود دارد.
1- تجمیع پول نقد:
یک بازار در رنج حدود حمایت و مقاومت (بازاری که سهامدار در محدوده حمایتی اقدام به خرید و در محدوده مقاومتی اقدام به فروش میکند) در این بازار زمانی برای فروش هیجانی نیست. اما، ممکن است این یک زمانی ایده آل برای تقلیل دادن باشد؛ به خصوص اگر شما یک سرمایه گذار شاخص باشید. درست است که در بازاری نظیر بازار بورس نیویورک، بازار ممکن است بازدهی سالانۀ حدود 10% داشته باشد؛ ولی این یک میانگین است و این هر سال اتفاق نمی افتد و سال های زیادی وجود دارد که بازار ها معکوس می شوند.
راهی وجود ندارد که بتوان فهمید آیندۀ سهام چگونه است اما احتیاط و توجه بیشتر می تواند بهترین استراتژی برای پس از دهه ی گذشته باشد. نیازی به شروع انباشت سهام نیست و انجام زیاد این کار میتواند در دراز مدت برای شما هزینه داشته باشد.
اگر اکنون در پرتفوی خود (سبد سرمایه گذاری خود) یک موقعیت سهام بزرگی دارید، محکم نگه دارید. اما سهم ها و کمک های تازه را به معادل های نقدی تبدیل کنید.
دو دلیل اصلی برای افزایش پول نقد در زمان عدم اطمینان بازار وجود دارد.
• برای محافظت حداقل بخشی از پرتفوی شما از پتانسیل سقوط بازار
• برای جمع آوری سرمایه برای زمانی که بازار پایین می آید
با نگهداشتن بیشتر موقعیت های فعلی سهام خود، از رونق بازار سود خواهید برد. اما با افزایش موقعیت نقدی خود، در صورت کاهش بازار، شما موقعیتی عالی برای افزایش سهامهای نگهداریشدۀ خود خواهیدداشت.
درست است که نرخ سود در ماندۀ نقدی کم است، این مسئله هم در حسابهای جابهجایی نقدی کارگزاری و هم در بانکهای محلی و اتحادیههای اعتباری صادق است. اما بانکهای آنلاینی وجود دارند که نرخ سود بالاتری را پرداخت میکنند. بهعنوان مثال، در آمریکا، بانک اَلی و بانک سیآیتی، هرکدام بیش از 2٪ در حسابهای پسانداز اصلی پرداخت میکنند. این ممکن است با بازده دو استرتژی ارزیابی وارن بافت رقمی در سهام مطابقت نداشتهباشد، اگر بازار ضربۀ بزرگی بخورد، حرکتی هوشمندانه خواهدبود.
شما میتوانید حسابهای آنلاین را به حساب کارگزاری خود وصل کنید و در صورت ایجاد فرصت خرید در بازار، وجوه را انتقال دهید و اقدام به خرید سهام کنید.
2- سهام های با سوددهی بالا
یکی از بهترین مکانها برای محافظت از سهام در بازار سهام بیثبات، سهام های با سود نقدی تقسیمشده است. سود تقسیمی از مستهلکشدن خود سهام است. گرچه ممکن است قیمت سهامهای اساسی سقوط کند، شما همچنان سود تقسیمشدۀ ثابتی را کسب میکنید. اما این درآمد و عایدی همچنان به ثبات قیمت کمک میکند.
از این گذشته، در بازاری که جبران سرمایه از اطمینان کمتری برخوردار است، درآمد اهمیت بیشتری مییابد. سرمایهگذاران به طور طبیعی به قابلیت اطمینان درآمد از سود تقسیمشده کشیدهمیشوند، که این میتواند در به حداقلرساندن کاهش قیمت سهام، کمک کند.
یک گروه از سهامهایی که ارزش بررسی دارند، بهعنوان " اشرافیهای سود سهام تقسیمشده" معرفی میشود. بر اساس اطلاعات وبسایت sure dividend، اشرافیهای سود سهام تقسیمشده که از شاخص S&P 500 گرفته شدهاند، باید اندازه و نقدینگی خاصی را برآورده کنند و حداقل 25 سال متوالی افزایش سود سهام داشته باشند. در حال حاضر، 57 سهام در این لیست قرار دارد.
این فقط سود سهام نیست که باعث میشود این سهامها اشرافی شوند. بلکه، چندین سال افزایش سود سهام متوالی است. افزایش پرداخت سود سهام به طور منظم، نتیجۀ افزایش منظم درآمدهای خالص است. این نشان از قدرت پایهای و اساسی این شرکتها است و این در عملکرد بلندمدت آنها نمایان میشود.
آنتونی مونته نگرو، بنیانگذار گروه بلک مونت، یک شرکت مدیریت ثروت در کالیفرنیای جنوبی، میگوید: "سهام با پرداخت سود بالا یک روش عالی برای افزودن ثبات به هر سبد سهام است". مونته نگرو میافزاید: "درآمد پایدار پرداختشده از این سهامها، تأثیر ناپایداری قیمت را کاهش میدهد و میتواند به افزایش میانگین سود بالاتر در طول زمان، در یک سبد متنوع که شامل شرکتهایی با پتانسیل رشد بالاتر است، کمککند."
شاخص سود سهام Aristocrats در طی ده سال گذشته بازده کل سالانه 15.5٪ را در مقابل 14.3٪ برای S&P 500 ایجاد کردهاست.
برخی از شرکتهایی که در فهرست Dividend Aristocrat قرار دارند، شامل اسامی مشهوری نظیر: AbbVie, Abbott Labs, ADP, Aflac, Cardinal Health, Chevron, General Dynamics, Johnson & Johnson, Coca-Cola, Lowe’s, McDonald’s, Pepsi, Procter & Gamble, Sysco, AT&T, Target, Walmart, Walgreens, and Exxon هستند.
3- سرمایه گذاری در سهام های ارزشمند
سهام ارزشمند در طول تاریخ بهعنوان یکی از موفقترین راههای سرمایه گذاری در بازار در نظر گرفته شده است. این یک استراتژی سرمایه گذاری است که توسط وارن بافت به دقت دنبال میشود و به تبدیل او به یکی از ثروتمندترین افراد جهان کمک کردهاست.
مفهوم اساسی، شناسایی سهامهایی است که نمایانگر معاملات هستند. این امر معمولاً به این دلیل است که برخی شرکتها خارج از نظر مردم برای سرمایه گذاری معمولی هستند. آنها براساس معیارهای مشخصی که میتوانند شامل ؛ نسبت قیمت به درآمد پایینتر از استاندارد صنعت آنها ، نسبت قیمت به ارزش کتابی زیر میانگین ، و یا بازده سود سهام بالاتر از متوسط، ارزش کمتری دارند.
هر یک از اینها ممکن است نتیجه اخبار بدی باشد که ارزش سهام یک شرکت را تحت تأثیر قرار داده است. بهعنوان مثال ، شرکتی ممکن است با اقدامات نظارتی ، یک طرح بزرگ دعوی در دادگاه ، توجه منفی رسانهها یا یک سری درآمدهای ضعیف روبرو بوده باشد. گرچه، ممکن است واقعهای که باعث افت قیمت سهام شده است، گذشته باشد، اما قیمت هنوز بهبود نیافته است. سرمایه گذاری در این شرکتها میتواند یکی از بهترین بازیهای سرمایه گذاری بلند مدت باشد، زیرا سهام نسبت به رقبا ارزان است.
در بازاری که S&P 500 ممکن است دیگر بیشتر از این قابل اعتماد عمل نکند ( نظیر شاخص کل و شاخص هم وزن در بازار بورس اوراق بهادار تهران) ، سرمایهگذاران ممکن است با دقت بیشتری به دنبال سهام با ارزش بالقوه باشند. اگر چنین است ، این سهام میتواند راهی برای ادامه رشد سبد سهام شما باشد حتی اگر بازار کلی در حال درجا زدن باشد.
اما این نتیجه ممکن است کمتر تضمین شده باشد. اخیراً مقالهای در MarketWatch ، تحت عنوان "سهامهای ارزشمند با شدیدترین نزول در تاریخ در حال معامله هستند" ، گزارش میدهد که؛ سهامهای ارزشمند به عنوان یک گروه، بعد از سقوط بازار سهام 2008-2009 از توجه خارج شدند. سرمایه گذاران توجه خود را به شرکتهای دارای اخلال در فناوری مانند سهام موسوم به FAANG معطوف کردهاند.
تام دیم ، برنامه ریز مالی ( CPF) ، یک مشاور مالی ایندیانا در مدیریت Dialth Wealth میگوید: "از نظر تاریخی ، سرمایه گذارانی که در شرکتهای Value و Small شریک شدهاند با حق العمل برگشتی پاداش داده شدهاند". "ارزش کوچک، یک بازیگر بلند مدت خوب بوده است. افزودن کمی وزن در سبد سهام شما به گروههای دارایی شما، میتواند بازده شما را به سمت جلو سوق دهد. این امر میتواند از طریق صندوقهای مشترک و مدیران دارایی، که خبرگی خود را در این زمینهها نشان دادهاند، انجام شود. همچنین میتوانید در این زمینه، صندوقهای شاخص کم هزینه و صندوقهای ساختار یافته پیدا کنید. "
بورس اوراق بهادار دارای سابقه طولانی و مستند در تغییر سلیقه سرمایه گذاران است. تمرکز ریز بینانه روی سهامهای رشد فناوری (های تک) تنها تا زمانی کار خواهد کرد که موفقیت آمیز باشد. اگر این موضوع دیگر مشهود نباشد ، سرمایه گذاران پول خود را جای دیگر خواهند برد. بازگشت به یک استراتژی قدمتدار قابلاحترام، مانند سرمایه گذاری در سهامهای ارزشمند ، میتواند آن "جای دیگر" باشد.
4- بخش ها (سکتور ها) ممکن است بهتر از بازار عمل کنند
در بیشتر دهۀ گذشته، فعالیت در بورس، در S&P 500 بوده است. تعداد اندکی از بخشها (سکتورها)، از شاخص بهتر عمل کردهاند، که منجر به تمرکز وجوه سرمایهگذار در این طبقه از دارایی واحد میشود. اما فقط به این دلیل که S&P 500 بازده قابلتوجهی را ارائه دادهاست، به آن معنی نیست که تغییر در هدایت بازار امکانپذیر نیست.
تغییرات زیرکانه در نیروهای هدایت بازار، ممکن است نیرو محرکه جدیدی ایجاد کند. و این به طور کلی صحیح است که بازارهای یکنواخت یا رو به نزول، تمایل به سهام یا سکتورهای فردی دارند. از آنجایی که سرمایه گذاران که به سادگی با سرمایه گذاری در S&P 500 به پاداش فراوان و برای مدت طولانی دست یافتهاند، این در سالهای اخیر به یک هنر گمشده تبدیل شده است..
اما ممکن است علائمی باشد که در شرف تغییر است..
الیور پورش ، عضو Forbes ، میگوید: "سرمایه گذاران باید انتظار واگرایی قابلتوجهی در عملکرد بخشهای S&P داشته باشند". "بخشهای حساس به نرخ سود، مانند خدمات تأسیساتی ، لوازم مصرفی، خدمات ارتباطی و مالی، نسبت به همتایان چرخهای خود بهتر عمل میکنند."
بخشهای دیگر، که ارزش تحقیق را دارند شامل مراقبتهای درمانی و انرژی میشوند. گرایش بهداشت و درمان علیرغم نوسانات موجود در بازار بورس، عملکرد خوبی دارد. در همین حال، انرژی به دلیل آشفتگیهای بین المللی در عرضه، پتانسیل بیشتری از بازار دارد. اگر جنگ فعلی کلمات بین ایالات متحده و ایران به یک جنگ داغ منجر شود، قیمت انرژی میتوان گفت افزایشی ناگهانی خواهد داشت..
بخش عمده دیگر، بازارهای خارجی در حال ظهور است. به گفته جیمز برمن ، عضوForbes"واقعیت این است که سهامهای بین المللی ، خواه بازارهای در حال ظهور مانند چین ، اروپای شرقی یا آمریکای لاتین (یا بازاری توسعهیافته در خارج از کشور مانند ژاپن) به طرز قانعکنندهای، کم ارزش ارزیابی شدهاند ، در حالی که سهام ایالات متحده با دقت بالایی باارزش ارزیابی شدهاست" . "در حقیقت، سهامهای بین المللی تقریباً به همان میزان کم ارزش هستند که سهامهای ایالات متحده باارزش هستند".
ممکن است زمان شروع خرید سهام های خارجی فرا رسیده باشد!
5. صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات
دو دستۀ اصلی دارایی رشد، سهام و املاک و مستغلات هستند. بسته به دهه، یکی یا دیگری سرمایهگذاری اصلی روزگار خود بودهاست. یکی از بهترین راههای ایجاد تنوع، فراتر از یک تخصیص رشد تمامسهم، سرمایهگذاری در املاک و مستغلات است. متأسفانه، داشتن مالکیت سرمایهگذاری فردی، مستلزم سرمایۀ زیاد و مشارکت عملی است. این همچنین، یک نوع بسیار تخصصی از سرمایهگذاری است.
اگر میخواهید سبد دارایی خود را به املاک و مستغلات گسترش دهید، اما زحمتی را که با مالکیت مستقیم همراه است، نمیخواهید، شما یک گزینهی بسیارخوب دارید.
صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات، یا به اختصار REITs، مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک هستند که سبدهای املاک و مستغلات را نگهداری میکنند. سرمایهگذاریها معمولاً در املاک تجاری، مانند ساختمانهای اداری و مراکز خرید خردهفروشی، و همچنین اغلب اوقات، مجتمعهای بزرگ آپارتمانی انجام میشوند. اگرچه آنها در درجۀ اول از سود سهام درآمد کسب میکنند، اما همچنین میتوانند با استفاده از داراییهای اصلی، باعث افزایش ارزش سرمایه شوند.
REITs بازدههایی را ارائه میدهند که حداقل قابل مقایسه با S&P 500 هستند. شاخص MSCI US REIT، طی 10 سال گذشته بازدهی مرکب سالانۀ 14.75٪ را داشته است (تا 6 ژوئن). این تقریباً یکدرصد کامل بهتر از بازده متوسط 10سالۀ 13.79٪ مربوط به شاخص S&P 500 در همان بازۀ زمانی است..
اما ایده اصلی برای سرمایه گذاری در REITs لزوماً جهت پیشیگرفتن از عملکرد سهام نیست بلکه افزودن تنوع مهم به سبد خرید شما است. املاک و مستغلات تجاری لزوماً از همان الگوهای چرخهای مانند سهامها پیروی نمیکنند. REITs حتی در زمانی که بازار بورس و سهام در حال درجا زدن است، میتواند بازده بالایی را داشتهباشد. این یک راه برای اطمینان از این است که حداقل بخشی از سبد سهام شما برای بازگشت سالم، تدارک دیده شده است ، حتی اگر سود حاصل از سهامها مطلوب نباشد.
یکی از مهمترین مزیتهای REIT ها این است که میتوانید در کنار سهام و اوراق بهادار ، آنها را در یک سبد سرمایه گذاری خود نگه دارید. این یک روش عالی برای متنوع سازی بخش رشد سبد سرمایه گذاری شما است.
هدف از بررسی راههای سرمایه گذاری در بازار با ثبات کمتر، توصیه به ایجاد تغییرات عمده در سبد فعلی شما نیست. در هر صورت، برای سرمایهگذاری بزرگ، زمان طولانی یک منفعت محسوب میشود. اما در عین حال ، بورس اوراق بهادار در معرض بادهای مخالفی است که میتواند باعث شود شما استراتژی اصلی خود را زیر سؤال ببرید.
شما لزوماً نیازی به تغییر آن استراتژی ندارید، مگر اینکه پرتفوی شما 100٪ سهام باشد. در عوض، فقط میتوانید جهت خود را کمی تغییر دهید و بخشهایی از سرمایۀ خود را به داراییهای دیگری نیز تخصیص دهید که برای بلند مدت، سبد سرمایه گذاری شما را تقویت میکند. توجه داشته باشید که سرمایه گذاری یک فعالیت طولانی مدت است ، که فقط حس خوبی دارد.
یک درس بزرگ از وارن بافت
برای درک اشتباه بزرگی که سرمایه گذاران مرتکب میشوند، باید درباره Candor Analytics TM بدانید. این یک تکنولوژی زبانشناسی مالی مبتنی بر کد و امتیازات اختصاصی است. این موارد به تحلیلگران اجازه میدهند تا میزان اظهارات قابلاعتماد و کاهنده اعتماد را در یک ارتباط مدیرعامل ارزیابی کنند این فنآوری از نامههای صادقانه و آموزنده وارن بافت به سهامداران الهامگرفته بود. با ما همراه باشید با یک درس بزرگ از وارن بافت که در سرمایه گذاری زبانزد دنیاست.
برای بیش از یک دهه، این استراتژی به طور مداوم بازدهی داشته که به طور متوسط دو برابر بیشتر از شاخص S&P 500 است. در واقع، موسسه تحلیلگران مالی خبره بسیار تحت تاثیر این نتایج قرار گرفت، آنها Candor Analytics را در سال ۲۰۱۶ به عنوان یکی از نوآوریهای آینده مالی خود انتخاب کردند.
Candor Analytics چگونه به طور مداوم سبدهای سرمایه گذاری ناکام بازار را ایجاد میکند؟ زیرا این تکنولوژی مانع از اشتباه بزرگی میشود که سرمایه گذاران مرتکب میشوند.
سرمایه گذاران زمانی از خط خارج میشوند که تصور میکنند تعداد مالی یک شرکت قابلاعتمادتر از اظهارات یک مدیر عامل است. آنها میگویند: «من میتوانم به ارقام حسابداری مالی اعتماد کنم، اما نمیتوانم به سخنان یک مدیر عامل اعتماد کنم.»
درست نیست که اعداد از کلمات دقیقتر هستند. عدد ۴ همیشه یک عدد ۴ است اما کلمات مبهم هستند. کلمه چهار انگلیسی را میتوان بجای کلمه برای نیز هجی کرد. وقتی سرمایه گذاران بر اعداد تکیه میکنند، فراموش میکنند که دقت به این معنی نیست که اعداد صحیح هستند. آنها دقت اعداد را بر اساس صحت تایید میکنند.
ارقام حسابداری مالی از کجا میآیند؟ آنها از تصمیمات بی شماری ناشی میشوند که در یک شرکت در مورد اینکه چه زمانی باید پول نقد را بشمارند، چه زمانی باید آن را به عنوان درآمد بشناسند و چگونه و کجا باید آن را گزارش کنند، گرفته میشوند. این قضاوت حسابداری میتواند مانند قضاوت در شرکت برکشایر هاتاوی محافظهکار و قابلاعتماد باشد یا مانند قضاوت در انرون قبل از سقوط چشمگیر آن در سال ۲۰۰۱ قابل دستکاری و قابلاعتماد نباشد.
به عبارت دیگر، هنگامی که ارقام حسابداری ارزشها و هنجارهای فرهنگ را منعکس میکنند، آنگاه سرمایه گذاران اعتماد به درستی بیانیههای درآمد، ترازنامه، و درآمدهای سهماهه را به دست میآورند.
سرمایه گذاران چگونه میتوانند بدانند که آیا فرهنگ سازمانی قابلاعتماد است؟ آنها میتوانند کلمات مدیران عامل را در نامههایشان به سهامداران تحلیل کنند.
چرا باید حرف های مدیر عامل را بخوانیم؟ چون قدرتمندند. کلمات مدیرعامل آینده شرکت را ایجاد میکنند؛ درست مثل حرفای ما، آینده را خلق میکنند. کلمات مدیرعامل میتوانند مستقیم یا طفره آمیز باشند. واضح یا گیجکننده؛ حاوی اطلاعات یا سطحی؛ حقیقت یا دروغ!
سرمایه گذارانی که این تفاوتها را میبینند، یک مزیت منحصر به فرد به دست میآورند. وقتی تحلیل گران تمام نکات صراحت مثبت را برای گزارش روشن و حقیقی جمعبندی میکنند و سپس تمام کسورات نقطهای برای ابهامات سخنان مدیر عامل، (نقص واقعیت، ابهام، کلیات) را جمع میکنند، میزان درصد ابهامات را در نامه مدیر عامل محاسبه میکنند. این یک شاخص برای قابلاعتماد بودن فرهنگ شرکت است. نظرسنجیهای سالانه نشان میدهند که برخی از مدیران عامل نامههای سهامداران را با کمتر از ده درصد ابهام نامه مینویسند، در حالی که سایر مدیران اجرایی نامههایی منتشر میکنند که میتوانند به صد درصد برسند.
ارتباط نمرات صداقت با بازدههای سالانه نشان میدهد که صداقت با پول نقد سالم و رشد درآمدها و همچنین روابط محترمانه ذینفعان همراه استاین تحقیق همچنین تایید میکند که مدیرعامایی که در ابهام زدایی امتیاز بالایی کسب میکنند معمولا عملکرد ضعیفی در بازار دارند
تحلیل شبکهای براساس مدلی از فرهنگ سازمانی است که پویایی یک سازمان شبکهای – نه یک سازمان خطی – را تشخیص میدهد. این طور به نظر میرسد:
سالها پیش، وقتی جک بوگل، بنیانگذار افسانهای صندوقهای دو طرفه ونگوارد، این مدل را دید، او گفت:«مانند کوپرنیک، شما موقعیت واقعی خورشید را کشف کردهاید!»
مانند دیگر مدلهای مدیریتی، تحلیل و بررسی بر استراتژی شرکت تمرکز میکند. برای اینکه ببینیم استراتژی چگونه اجرا میشود، اظهارات پاسخگویی شرکت را بررسی میکنیم :
آیا یک مدیر عامل درباره پیشرفت در دستیابی به اهداف شرکت گزارش میدهد؟
آیا او انتظارات واقعی و خردمندانه ای برای آینده دارد؟
هدف و چشمانداز شرکت تا چه حد مرتبط و قانعکننده است؟
Candor Analytics از کیفیت روابط سهامداران پرده بر میدارد که توسط توصیف اطلاعاتی مدیرعامل از نیازها و خواستههای مشتری، سرمایهگذار، و کارمند پشتیبانی میشود. آیا یک مدیر عامل میتواند هم استراتژیک و هم دلسوز باشد؟ اینها همه سرنخهایی برای آشکار کردن هنجارها و ارزشهای فرهنگ سازمانی قابلاعتماد و ارزیابی کننده هستند.
سالها قبل، من با یک تحلیلگر مالی مجرب برای مقایسه تحلیلهای سرمایه گذاری مختلف شرکت پپسی ملاقات کردم. ما کیفیت رهبری شرکت، پیشبینیهای مالی، استراتژی، فرصتهای کسبوکار، مزایای رقابتی و روابط ذینفعان را مقایسه کردیمنتیجهگیری ما به طرز شگفت آوری مشابه بود.
او گفت: « تحلیل شما جالب است، اما چیز زیادی به درک من از مزایای سرمایه گذاری پپسی اضافه نمیکند.»
من با این موضوع موافقت کردم: «بله، نتایج ما بسیار شبیه هم هستند، اما شما به مدیریت دسترسی دارید؛ شما گزارشات تحلیلگران جانبی را میخوانید و با تحلیلگران صحبت میکنید؛ شما در رویدادهای سازمانی شرکت میکنید؛ و یک تیم برای اجرای اعداد و سناریوهای درآمد پروژه دارید. اما من چکاره هستم؟»
سرمایه گذاری ارزشی چیست؟
همه چیز درباره سرمایه گذاری ارزشی
سرمایه گذاری ارزشی، یکی از انواع سرمایه گذاری است که به جمع آوری سهامی که با ارزشی کمتر از ارزش واقعی معامله میشوند گفته میشود. سرمایه گذاران ارزشی مدام به دنبال به دست آوردن چنین سهامی هستند که از طرف بازار سرمایه دستکم گرفته شده اند.
آنها معتقدند که بازار نسبت به اخبار خوب و بد عکس العمل زیادی نشان میدهد و در نتیجه قیمت سهام حرکاتی را تجربه میکند که با اصول طولانی مدت یک شرکت مطابقت ندارد. چنین واکنشی از طرف بازار موجب خرید سهام با قیمتی پایین تر میشود.
« وارن بافت » و استاد او «وارن گراهام»، احتمالاً شناخته شده ترین سرمایه گذاران ارزشی جهان هستند. در این مقاله همراه ما باشید تا درمورد ویژگی ها و نحوه عملکرد این روش سرمایه گذاری اطلاعات بیشتری به دست آورید.
سرمایه گذاری ارزشی چگونه کار میکند؟
مفهوم اصلی پشت سرمایه گذاری ارزشی به این شرح است:
اگر شما ارزش واقعی یک کالا را بدانید وقتی آن را در حراج بخرید سود زیادی خواهید کرد. برای مثال چه شما یک تلویزیون را در حراج بخرید چه با قیمت واقعی، کیفیت، وضوح تصویر و سایر ویژگی ها در هر دو حالت یکی است.
سهام نیز چنین است. ممکن است سهام شرکت ها فراز و فرودهایی را تجربه کنند، اما این موضوع در ارزش کلی شرکت تأثیری ندارد و این ارزش ثابت میماند. درواقع سهام نیز مانند کالاها دوره های مختلفی را از نظر بیشتر یا کمتر بودن تقاضا تجربه میکند، اما آنچه شما در ازای پول خود دریافت میکنید در هر دو حالت یکسان است.
البته حراج سهام مانند کالا اعلان عمومی نمیشود. بنابراین به عنوان سرمایه گذار باید با روش های تحلیل مانند تحلیل تکنیکال آشنا باشید تا چنین زمان هایی را بیابید.
با انجام این تحلیل ها باید بتوانید زمان هایی که سهام با ارزشی پایینتر از ارزش واقعی معامله میشود را بیابید و با نگهداری طولانی مدت آنها به سود کلان برسید.
ارزش ذاتی و سرمایه گذاری ارزشی
در بازار بورس اوراق بهادار ، زمانی میتوان سهام یک شرکت را در حالت تخفیف یا حراج دانست، که آن دارایی با قیمتی کمتر از ارزش واقعی معامله شود. سرمایه گذاران ارزشی امیدوارند بتوانند از سهامی که تخفیفی تلقی کرده اند سود کسب کنند.
سرمایه گذاران از معیارهای مختلفی برای یافتن ارزش ذاتی سهام استفاده میکنند. ارزش ذاتی یک سهام از ترکیب آنالیز مالی شامل درآمد شرکت، عملکرد مالی و جریان نقدی آن با تحلیل بنیادین، شامل بازار هدف، برند و مدل تجاری شرکت به دست میآید.
حاشیه امن در سرمایه گذاری ارزشی
سرمایه گذاران ارزشی، نیاز به بازه یا فضایی برای خطا دارند. این بازه به نام حاشیه امن شناخته شده و معمولاً براساس سطح تحمل استرتژی ارزیابی وارن بافت ریسک سرمایه گذار تعیین میشود.
همچنین بخوانید : بهترین سرمایه گذاری در ایران
در تعیین حاشیه امن، فرض بر این است که خرید سهام در زمان تخفیف شانس بیشتری برای کسب سود در زمان فروش به سرمایه گذار میدهد. حاشیه امن به شما این امکان را میدهد که در صورت عدم کسب سود فرضی، ضرر کمتری متحمل شوید. بیشتر سرمایه گذاران ارزشی از این استدلال استفاده میکنند.
برای درک بهتر به این مثال توجه کنید. اگر سهامی با ارزش واقعی 100 دلار را به قیمت 66 دلار خریداری کنید. اگر مطابق انتظار شما در زمان فروش به 100 دلار برسد، 34 دلار سود خواهید کرد. علاوه بر این، شرکت ممکن است رشد کرده و از ارزش بیشتری برخوردار شود.
بنابراین برای شما فرصتی برای کسب درآمد دلاری بیشتر پیش خواهد آمد. اگر قیمت سهام به 110 دلار افزایش یابد، از زمانی که سهام را در حراج خریداری کردید، 44 دلار درآمد کسب خواهید کرد.
حال تصور کنید این سهام را در شرایط عادی و با قیمت کامل، یعنی همان 100 دلار خریده بودید و قیمت آن نهایتاً تا 110 دلار افزایش مییافت. «بنجامین گراهام» پدر سرمایه گذاری ارزشی فقط وقتی سهام را خریداری میکرد که قیمت فروش آن دو سوم یا کمتر، کمتر از ارزش ذاتی آن باشد.
این حاشیه امنی بود که او تصور میکرد برای دستیابی به سود بیشتر و ضرر کمتر در شرایط رکود بازار نیاز دارد.
ناکارآمدی بازارها
سرمایه گذاران ارزشی اعتقادی به این اصل ندارند که بازار قیمت ها را براساس شرایط شرکت مشخص میکند. درواقع در نظر آنها بازار تا این اندازه کارآمد نیست و قیمت ها بسته به شرایط و دلایل مختلف ممکن است بیش از حد یا کمتر از میزان واقعی قیمت گذاری شوند.
برای مثال ممکن است سهامی با قیمت کم معاله شود، زیرا شرایط اقتصادی خوب نیست و سرمایه گذاران به دلیل ترس به دنبال فروش هستند. همچنین ممکن است قیمت سهامی بسیار بالا برود زیرا سرمایه گذاران تحت هیجان به خرید زیاد روی آورده اند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت، سهام بسته به شرایط روانی که به دلیل اخبار مختلف در افراد رخ میدهد ممکن است گران شوند یا به دلیل عدم پوشش کافی اخبار با افت قیمت روبهرو شوند.
به دنبال یک گروه حرکت نکنید
سرمایه گذاران ارزشی افرادی هستند که معمولاً از هیجانات و حرکت گروه ها پیروی نمیکنند. این افراد نه تنها به ناکارآمدی بازار باور دارند بلکه هنگامی که همه در حال خرید هستند آنها میفروشند یا عقب میکشند و وقتی همه در حال فروش هستند، آنها میخرند.
یکی از ویژگی های مهم این سرمایه گذاران این است که از مد پیروی نمیکنند. گاهی ممکن است در بازار داشتن یک سهام مد شود اما بدانید که این سهام همیشه گرانتر هستند. بنابراین چنین سهامی نمیتواند هدف یک سرمایه گذار ارزشی باشد.
سرمایه گذاران ارزشی فقط به ارزش ذاتی سهام اهمیت میدهند. آنها به خرید سهام برای آنچه هست فکر می کنند یعنی کسب درصدی از مالکیت یک شرکت. آنها میخواهند صاحب شرکت هایی شوند که میدانند اصول صحیح و مالی خوبی دارند و این کار را صرف نظر از آنچه دیگران میگویند انجام میدهند.
سرمایه گذاری ارزشی به سخت کوشی و صبر نیاز دارد
برآورد قیمت ذاتی سهام علاوه بر تحلیل های مالی به ذهنیت فرد نیز بستگی دارد. دو سرمایه گذار میتوانند با دقیق ترین روش ها سهام یک شرکت را ارزیابی کنند و هرکدام به یک نتیجه مجزا برسند.
برخی از سرمایه گذاران که فقط به منابع مالی موجود نگاه میکنند اعتقاد زیادی به تخمین رشد در آینده ندارند. سایر سرمایه گذاران ارزشی بیشتر روی پتانسیل رشد آینده شرکت و جریان های نقدی برآورد شده تمرکز دارند و برخی هر دو کار را انجام میدهند.
به هر ترتیبی که ارزیابی را انجام میدهید باید صبر زیادی برای کسب سود داشته باشید. همانطور که گفتیم در سرمایه گذاری مبتنی بر ارزش دارایی باید مدت زیادی نگهداری شود تا به سود برسد.
درواقع اینگونه نیست که سهامی را امروز بخرید و در پایان هفته با دوبرابر قیمت بفروشید. ممکن است نیاز باشد سال ها منتظر بمانید.
درواقع برای پایبندی به روش کار خود صبر و حوصله تنها راه است. این فقط شامل بعد از خرید نمیشود، شما میخواهید سهامی را بخرید که در آن لحظه از جذاب ترین قیمت برخوردار است و اگر هیچ سهامی معیارهای شما را برآورده نمیکند باید بنشینید و منتظر بمانید استرتژی ارزیابی وارن بافت و اجازه دهید پول نقد شما بیکار بماند تا فرصتی پیش بیاید.
چرا سهام با افت قیمت مواجه می شوند؟
دیدم که بازارها کارآمد نیستند بنابراین روندی ثابت برای قیمت ها وجود ندارد. در این مقاله بحث سرمایه گذاری ارزشی است و میخواهیم بدانیم چه زمانی افت ارزش رخ میدهد که نتیجه آن خرید توسط سرمایه گذاران ارزشی است. دلایلی مانند:
استراتژی های سرمایه گذاری ارزشی
نکته کلیدی در خرید سهام کم ارزش، تحقیق کامل در مورد شرکت و تصمیم گیری های عقلانی است. برای این کار باید از خود بپرسید آیا شرکت قصد دارد از یکی از روش های زیر درآمد خود را افزایش دهد؟
به این سؤال باید براساس اعداد و ارقام پاسخ داد. اگر نرم افزاری برای اینکار تولید شده باشد بسیار خوب است. در غیر اینصورت حدس و گمان درصد بیشتری از ارزیابی را تشکیل خواهد داد.
بنابراین به توصیه «وارن بافت» خوب است در صنایعی سرمایه گذاری ارزشی انجام شود، که کالای آن را میشناسید یا قبلاً در آن صنعت کار کرده اید مانند خودرو، پوشاک و صنایع غذایی. کاری که سرمایه گذاران میتوانند انجام دهند، انتخاب سهام شرکت هایی است که محصولات و خدمات با تقاضای بالا را میفروشند.
اگرچه پیش بینی این که محصولات جدید و مبتکرانه چه سهمی از بازار را به دست میآورند دشوار است، اما میتوان مدت زمان فعالیت یک شرکت را ارزیابی کرد و نحوه سازگاری آن با چالش ها را در طول زمان بررسی کرد.
سخن پایانی
اگر علاقه مند به بازار سرمایه و فردی با صبر و حوصله هستید سرمایه گذاری ارزشی روشی خوب برای سودآوری در بلند مدت است. در این روش سرمایه گذاری باید قادر به کنترل هیجانات خود باشید و با کنار کشیدن خود از حرکت غالب بازار یک استراتژی مناسب پیدا کنید.
سپس کافی است به دنبال سهامی باشید که با وجود ظاهر کم ارزش، نماینده شرکت هایی با آینده روشن هستند. با این کار آینده شما نیز تضمین خواهد شد.
البته انند هر روش دیگری ممکن است متحمل ضرر شوید بنابراین تعیین حد ضرر یا حاشیه امن منطقی را به یاد داشته باشید؛ چرا که صبر همیشه چاره ساز نیست و شما باید به حفظ سرمایه خود نیز بیاندیشید.
دیدگاه شما