بیزینس چیست ؟ به چه کار هایی بیزینس میگوییم ؟
با وجود یک رویای مداوم برای شروع یک بیزینس، بسیاری از مردم هرگز فرصتی را برای دیدن آن از فانتزی به واقعیت نگرفتند. چه چیزی آنها را متوقف می کند؟ فقدان منابع ملموس مانند زمان و پول، بلوک های کلیدی در بازی کارآفرینی است . اما برای اکثریت قریب به اتفاق، این ترس ناخوشایند است که راه اندازی یک بیزینس تنها یک پروژه بزرگ است. ترس نیست در دنیای پیشرفته تکنولوژیکی پیشرفته، هرگز آسان تر از شروع کسب و کار خود و رشد آن نیست. و بسیاری حتی می توانند در سرعت رعد و برق شروع شوند .
آیا شما تمایل زیادی برای شروع بیزینس دارید، اما نمیتوانید بفهمید که چه باید دنبال کنید و چگونه این کار را انجام دهید؟ این مقاله برای شماست تا با زیر و بم بیزینس آشنا شوید.
معنی لغت بیزینس
کلمه بیزینس از نظر لغوی به معنای یک سازمان یا نظام اقتصادی است که افراد در آن کالاها و خدماتشان را با یک دیگر در ازای دریافت ارزشی مانند پول مبادله می کنند . هر کسب و کار برای شکل گیری به نوعی سرمایه گذاری نیاز دارد تا در نهایت با فروش سرویسهایش به مشتری سود ایجاد کند. سرمایهگذاری کسب و کارها میتواند به صورت خصوصی یا دولتی انجام بگیرد.
قبل از شروع یک بیزینس لازم است چه کارهایی انجام دهیم؟
همانطور که بالاتر گفتیم، بیزنس به خودی خود یک شغل مستقل نیست. شما میتوانید بسته به علایق و دانشتان بیزنس خود را در زمینههای مختلف برپا کنید. بنابراین، مهمترین اصل پیش از ایجاد یک بیزینس، این است که industry و یا صنعت بیزینس خود را مشخص کنید.
بر همین اساس، شما نمیتوانید در معرفی شغل خود صرفا به بیان این که “من بیزینس من/بیزینس وومن هستم و کارم بیزینس کردن است” اکتفا کنید. بلکه به عنوان یک بیزینس من و یا بیزینس وومن، باید بتوانید هنگام معرفی شغلتان درباره صنعتی که در آن فعال هستید نیز صحبت کنید.
اهمیت این موضوع بسیار مهمتر از آن است که تصور میکنید. چنانچه نتوانید اهداف خود را به درستی بیان کنید، نمیتوانید به سوی آن گام بردارید. بنابراین، لازم است مشخص کردن هدفتان بر هرچیز دیگری مقدم باشد. پس از این که به درک درستی درباره اهدافتان رسیدید، میتوانید برای رسیدن به آنها برنامهریزی نمایید.
برنامهریزیهای مرتبط شروع یک بیزنس، شامل ایجاد طرح و هدف کلی کسب و کار، اتخاذ تصمیمهای اقتصادی اولیه و تکمیل مراحل قانونی ایجاد کسب و کار است. در ادامه بیشتر درباره چگونگی انجام برنامهریزی توضیح خواهیم داد.
مدیریت پیج اینستاگرام شما به صورت حرفه ای
اگر قصد دارید به صورت حرفه ای و قدرتمند وارد فضای اینستاگرام شوید و کسب و کارتان را آنلاین کنید و همچنین به فروش بالا برسید به یک تیم حرفه ای نیاز دارید. برای کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
پدیده پسرفت درکودک: این پدیده به چه معناست و چطور میتوانید کودک تان را حمایت کنید؟
اگرمتوجه پیشرفتی قابل توجه و روبه جلو در فرزندتان شده اید (مانند یادگیری کامل مراحل دستشویی رفتن)، اما به یک باره او یک قدم به عقب برمی دارد و از دستشویی رفتن خودداری می کند، باید بگوییم این اتفاق برای همه می افتد و شما تنها نیستید. " پسرفت" در کودکان در حال رشد - به ویژه کودکان نوپا – امری شایع است. با دکتر نانسی کلوز، استادیارمرکز مطالعه کودک در دانشکده پزشکی ییل و مدیرارشد برنامه آموزش کودکان دراوان کودکی در دانشگاه ییل، درباره اینکه چه عواملی باعث پسرفت کودکان می شود و چگونه می توان از طریق آن به فرزند خود کمک کرد، گفتگو کرده ایم.
پسرفت چیست؟ چه چیز باعث آن می شود؟
کلوز می گوید: "من ترجیح میدهم پسرفت را با ایده پیشرفت یک جا ببینم و آنها را با هم جفت و جور کنم." "اکثرکودکان تمایل زیادی دارند که در دوران رشد رو به جلو پیش روند (پیشرفت). در کودکان یک انرژی طبیعی برای کاوش، اداره کردن و تسلط بر دنیای خود وجود دارد."
با این حال، همراه با هیجان های ناشی از توانایی انجام کارهای جدید، استرس نیز به وجود می آید. به عنوان مثال، نوزادی که راه رفتن را یاد می گیرد ممکن است از مهارت جدیدی که به دست آورده خوشحال شود، اما هم زمان ممکن است درک کند که مادر و پدر اکنون از او دورتر هستند یا اینکه ممکن است زمین بخورد.
كلوز توضیح می دهد: "بنابراین، هنگامی كه این موانع درمسیر رشد و پیشرفت کودک پیدا می شوند، شرایط برای آنها بسیارطاقت فرسا شده و باعث نوعی پسرفت در آنها می شود."
رفتارهای پسرفتی به چه صورت است؟
پسرفت میتواند بسیارمتفاوت باشد، اما به طور کلی، به معنای انجام کاری (از سوی کودک) با روشی نیازمندانه تر و بچه گانه تر است. ممکن است شما شاهد کج خلقی، مشکلات در خوابیدن، درغذا خوردن یا پسرفت به روش های کودکانه صحبت کردن در کودک تان باشید. اگر کودکی مهارت های مربوط به لباس پوشیدن را یادگرفته باشد، ممکن است شاهد این باشید که این مهارت ها را از دست داده است. کلوز توضیح می دهد: "ناگهان، فرزند شما دیگر نمی تواند کارهایی را که قبلاً انجام میداد را انجام دهد."
پسرفت چه زمانی اتفاق می افتد؟
به طور معمول رفتارهای پسرفتی را در کودکان نوپا و پیش دبستانی مشاهده می کنیم، اما در واقع در هر سنی - حتی در نوزادان و کودکان بزرگتر - این اتفاق می افتد. اگر در یک نوزاد پسرفت وجود داشته باشد، ممکن است لزوماً مشهود نباشد. کودک ممکن است کمی بیش از حد احساساتی و وابسته باشد، بیشتر گرسنه شود و غذا نیاز داشته باشد، بیشتر گریه کند و غر بزند.
آیا پسرفت امری شایع است؟
مطمئن باشید، پسرفت امری معمول است. در حقیقت، انتظار آن وجود دارد و برای رشد و پیشرفت بیشتر کودک بسیار مفید است – اینطور فکر کنید که فرزند شما خود را برای پذیرش مسئولیت بیشتر آماده می کند. کلوز می گوید: "من بعضی از کودکان را می بینم که ممکن است درست قبل از اینکه بخواهند یک پیشرفت بزرگ و رو به جلو داشته باشند، عقب نشینی کنند و یا بعد از یک جهش رو به جلو، عقب روند و پسرفت داشته باشند." "من فکر می کنم کودکان از نظر آنچه باعث پسرفت آنها می شود و الگوهای پسرفتی که از خود نشان می دهند، با هم تفاوت دارند. معمولاً والدین با الگوهای حرکت کودک به جلو و سپس نیاز به کمی عقب رفتن آشنا می شوند." پسرفت همچنین وقتی کودکان خود را با شرایطی جدید وفق می دهند، مثل خواهر یا برادر بزرگتر شدن یا برای اولین باررفتن به پیش دبستان، بسیار معمول است.
چگونه والدین می توانند فرزندانشان را در زمان پسرفت حمایت کنند؟
به کودک خود اطمینان دهید. به آنها بگویید که ایمن هستند و از پشتیبانی برخوردارند. سعی کنید بدون اینکه آنها را شرم زده کنید، به آنها نشان دهید که متوجه رفتار پسرفتی آنها شده اید. کلوز پیشنهاد می کند راه های زیر را امتحان کنید: "شما در حال یادگیری بسیاری از کارهای بزرگ هستید. این دوران و این کارها بسیار سخت هستند. گاهی احساس می کنید به کمک یک متخصص احتیاج دارید."همچنین بازی کردن می تواند ابزاری مفید برای بررسی و کار با احساسات دشوار باشد. کلوز می گوید: "بازی خیالی و بازی نمادین ابزارهایی هستند که کودکان از آنها برای رشد زبان، تفکر و ایده های خود در مورد جهان استفاده می کنند. بازی از نظر اجتماعی و عاطفی به آنها کمک می کند که برخی چیزهایی را که با آنها دست و پنجه نرم می کنند اما لزوماً کلمات و توصیفی برایشان ندارند را بازگو کنند." با مشاهده کودک خود درحالی که بازی می کند و یا شما با او بازی می کنید، می توانید درمورد آنچه بر او می گذرد، چیزهای زیادی را ببینید و متوجه شوید. گاهی ممکن است کودک شما برای مدتی نیاز به پسرفت داشته باشد. بسیار اهمیت دارد که اطمینان بخش باشید، انتظاراتی داشته باشید و محدودیت هایی نیز تعیین کنید.کلوز می گوید: "یادگیری و درک اینکه آنها حاکم جهان نیستند موضوعی بسیار مهم و اساسی برای کودکان نوپا است! این موضوع باعث بروز کج خلقی های زیادی می شود." "آنها را از خود دور نکنید. به آنها کمک کنید تا شیوه های سازگارانه و متناسب با سن خود را برای بیان برخی از احساسات دشوارتر پیدا کنند." کنار آنها بنشینید، به آرامش و آسایش آنها کمک کنید و در مورد احساسات آنها تأمل کنید. به عنوان مثال: ”تو خیلی عصبانی بودی برای اینکه دوستت اسباب بازی را به تو نداد و بعد تو او را هل دادی. دفعه بعدی میتونی نوبت بگیری و از معلمت بخواهی به تو کمک کند."
چه زمانی باید والدین نگران باشند؟
برخی از پسرفت ها ممکن است چند هفته طول بکشد، اما برای هر کودک متفاوت است. معمولاً اگر بتوانید اتفاقات رخ داده را با دقت بررسی کنید و از کودک تان حمایت کنید، به آنها کمک می کنید تا راهشان را پیدا کنند.اگر به نظر می رسد بیش از آنچه فکر می کردید این روند طولانی شده است، حدود دو تا سه هفته، کلوز توصیه می کند با مشاور خدمات بهداشتی کودک خود تماس بگیرید. "کودکان بسیار انگیزه دارند که در مراحل رشد پیشرفت داشته باشند و به جلو حرکت کنند، بنابراین اگر این انگیزه وجود نداشته باشد، من به عنوان متخصص نگران خواهم شد. اما وقتی که صحبت از پسرفت متناسب با مراحل رشد کودک می شود، فکر می کنم این پسرفت برای مدتی کوتاه باشد."
#از_تسنیم_بپرسید: چرا دولت برای کمک به مردم پول چاپ نمیکند؟
خبرگزاری تسنیم-فاطمه محمدی: یکی از سوالات جالبی که بعضاً در اذهان وجود دارد این است که چرا دولت برای کسری بودجه و یا افزایش حقوق کارمندان و یا کمک به جامعه، پول بیشتری چاپ نکرده و در اختیار آنها قرار نمیدهد تا بتوانند قدرت خریدشان را افزایش دهند. مثلاً دولت میتواند با دو برابر کردن چاپ پول، حقوق کارمندانش را هم حداقل دو برابر پرداخت کند. اما آیا این مسئله به همین سادگیاست که بعضاً تصور میکنیم؟
اسکناسها و پولهایی که امروزه در اختیار مردم قرار دارد به پول فیات(Fiat Currency) یا پول اعتباری معروفند و در واقع خودشان فینفسه ارزشی بالاتر از یک قطعه کاغذ دارای نقش و نگار و نوشته که یک سری اقدامات امنیتی هم برای جلوگیری از جعل آن صورت گرفته، ندارند. اما اعتبارشان گهگاه به صورت نجومی با ارزش فینفسهشان تفاوت میکند. گفته میشود این نوع پول برای اولین بار در سال 1000 میلیاردی توسط چینیها اختراع و به کار گرفته شده است و تا پیش از این نوع دیگری از مبادلات و تجارت و دادوستد، به روشهایی مانند کالا به کالا یا مبادله با طلا و نقره و برخی فلزهای ارزشمند دیگر صرفاً انجام میشده است.
- برای اینکه #از_تسنیم_بپرسید این متن را بخوانید
پولها و اسکناسهای امروزی در واقع اعتبارشان را از دولت، آنهم بر اساس یک سری معادلات و فرمولها میگیرند. و بانک مرکزی در کشورها مسئول چاپ و تنظیم میزان اسکناس موجود در بازار است.
اما چرا معمولاً حکومتها در انتشار پول احتیاط میکنند. پاسخ این است تجربه صدها سال حکمرانی نشان داده است که هر چند چاپ پول در نگاه اول میتواند نیازهای مالی آحاد اقتصادی را مرتفع کرده و آنها را راضی نگه دارد؛ لیکن این امر از طریق تخریب قدرت خرید پول, نوعی مالیات تورمی بر آنها تحمیل کرده و در بلندمدت نه تنها کمکی به آنها نخواهد کرد, بلکه از طریق تخریب شرایط کسب و کار و به تبع آن کاهش درآمد, وضعیت آنها را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
به منظور درک بهتر این موضوع باید از مفهوم عرضه و تقاضای اقتصاد کمک گرفت. تزریق پول به معنی افزایش تقاضای اقتصاد است که باید متناظراً از سوی عرضه کالاها و خدمات پشتیبانی شود. مشکل اینجاست که مکانیزم شکلگیری عرضه و تقاضا ماهیتاً متفاوت بوده و به لحاظ زمانی با یکدیگر متقارن نیست. بدین درک هرچه بهتر مفهوم پول ترتیب که حکومتها به راحتی میتوانند از طریق چاپ پول بخش تقاضای اقتصاد را تقویت کنند, این در حالی است که به دلایل مختلف تقویت عرضه اقتصاد نیازمند تغییر در میزان و کیفیت عوامل تولید است که عمدتاً در یک بازه زمانی بلندمدتتری رخ میدهد. چه بسا اینکه تغییر در بخش عرضه اقتصاد نیازمند اجرای برخی اصلاحات ساختاری نظیر تغییر قوانین و مقررات بالادستی, تقویت فضای کسب و کار, تغییر قانونی نیروی کار, بهبود تکنولوژی, بهبود بهرهوری و . بوده و بدون انجام اصلاحات مزبور, حتی در دورههای زمانی بلندمدت نیز امکان تقویت عرضه وجود ندارد. در این شرایط, بدیهی است که تقویت بخش تقاضا بدون توجه به الزامات آن در بخش عرضه اقتصاد صرفا به کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ تورم خواهد انجامید.
حال تصور کنید که رفتار دولت در چاپ بیرویه پول به یک رویه عادی و مرسوم در سطح کلان اقتصاد تبدیل شود. پرواضح است که این امر امکان برنامهریزی برای آینده توسط تمامی فعالین اقتصادی را تخریب کرده و ریسکهای موجود پیشروی آحاد اقتصادی را به شدت افزایش میدهد. بنابراین، مهمترین وظیفه دولتها، چاپ مقدار مشخصی از پول است که نیازهای معاملاتی فعالین اقتصادی را برآورده کند. اگر دولت از رشد پول به عنوان عامل تولید و یا منبع درآمدی برای رفع و رجوع مشکلات در کوتاهمدت استفاده کند، آنگاه تورم به پدیدهی همیشگی در اقتصاد تبدیل شده و متعاقباً فعالیتهای اقتصادی با نااطمینانیهای گستردهای نسبت به آینده اقتصاد همراه خواهد شد. گواه این ادعا را میتوان در تجربه کشور ونزوئلا مشاهده کرد. تزریق بیرویه پول با هدف ارائه و تداوم برنامههای رفاهی موجب شد که نرخ تورم سالانه این کشور به 652٫7 درصد در سال 2017 بالغ گردد. صندوق بینالمللی پول نرخ تورم کشور ونزوئلا در سال 2018 را حدود 2349٫3 درصد برآورد کرده است.
* یک مثال
فرض کنید در کشوری هر سال کالاهایی به ارزش 10 میلیارد تومان تولید شود، مثلا یک میلیون کتاب 10 هزار تومانی در سال، تولید این کشور باشد. حالا فرض کنید دولت حجم پول در گردش را دو برابر کند. در این صورت، ما هنوز همان یک میلیون کتاب را داریم، در حالی که مردم مقدار پول اضافهتری دارند. اصطلاحا در این وضعیت، گفته میشود میزان تقاضا برای کالاها، از میزان عرضه آنها بیشتر میشود؛ چراکه مردم پول بیشتری برای خرید دارند، ولی مقدار کالاها همان قدر مانده است. این افزایش تقاضا، باعث میشود که به قیمتها در جهت افزایش، فشار وارد شود، مثلا در همان مثال ساده، وقتی عرضه یا حجم پول دو برابر شود، ما همان یک میلیون کتاب را خواهیم داشت که به قیمت 20 هزار تومان فروخته میشود. در این حالت اندازه اقتصاد به جای یک میلیارد تومان، دو میلیارد تومان خواهد شد و از نظر «اسمی» دو برابر میشود، اما از نظر حقیقی، چیزی به اقتصاد اضافه نشده است و مقدار تولید کالاها بدون تغییر میماند؛ بنابراین با اینکه ارزش تولید و حجم اقتصاد بالا رفته، چیزی بهتر نشده است؛ چراکه همه قیمتها به همان نسبت بالا رفته و تغییر کرده است.
* فرمول کمبریج
یک رابطه بسیار قدیمی و به همان اندازه معتبر در اقتصاد، فرمولی است که حجم پول، سرعت گردش پول، تولید اقتصادی و سطح قیمتها را به هم مربوط میکند. این رابطه چند شکل مختلف و معادل با هم دارد که تحت عنوان فرمول کمبریج، رابطه مقداری یا معادله فیشر از آنها یاد میشود. این رابطه به یک معادله منتهی میشود که در یک طرف آن مجموع رشد نقدینگی و رشد سرعت گردش پول و در سمت دیگر آن مجموع رشد اقتصادی و تورم است. حال اگر سرعت گردش پول را ثابت در نظر بگیریم (یعنی فرض کنیم رشد سرعت گردش پول صفر است)، نتیجه این نظریه این میشود که رشد حجم پول، برابر با جمع رشد اقتصادی و تورم میشود؛ بنابراین مطابق با این رابطه و با رعایت کردن فرضهای آن، اگر دولت و بانک مرکزی تصمیم بگیرند که حجم پول را ناگهان 15 درصد افزایش دهند، در صورتی که رشد اقتصادی ثابت بماند، این تغییر فقط به 15 درصد افزایش نرخ تورم منتهی میشود.
معرفی و دانلود کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری
برای دانلود قانونی کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
برای دانلود قانونی کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه
معرفی کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری
مهدی شیری در کتاب کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری، قصد دارد شما را با روشها و تکنیکهای سادهای آشنا کند که بزرگترین ثروتمندان دنیا با استفاده و عمل به آنها توانستهاند به معنای واقعی ثروتمند شوند.
پول مثل یک بوم نقاشی است که با معنا و احساساتی که برایش در نظر میگیریم، شکل میگیرد. در نهایت آن چیزی نیست که ما دنبالش هستیم! درست است؟! چیزی که ما میخواهیم احساسات و عواطف و چیزهایی هستند که فکر میکنیم پول میتواند برایمان به وجود آورد. احساس قدرت، آزادی، امنیت، داشتن حق انتخاب و احساس زنده بودن و کمک به افرادی که دوستشان داریم و کسانی که نیازمند هستند.
پول جزو اصطلاحاتی است که مردم کمتر در مورد آن صحبت میکنند. زیرا باور دارند اگر نشان دهند که پول برای آنها ارزشی ندارد کار بسیار خوبی انجام دادهاند. برخی از افراد، دارای تصورات غلطی هستند. برای مثال هنگامی که آنها میگویند که من هیچوقت پولدار نمیشوم، این یک پیشبینی است که تبدیل به واقعیت خواهد شد. ما باید لیاقت و شایستگی نگهداری و احترام گذاشتن به پول را در خود به وجود آوریم؛ زیرا اگر به پول بیاحترامی نماییم آن را از خود دور ساخته و از دستش میدهیم.
«دانش مالی» یکی از مهمترین ابزارهای تعالی مادی و معنوی است. هرچه قدر که ما اطلاعات دقیقتر و صحیحتری در مورد «پول» کسب کنیم، قطعاً به نتایج درخشانتر و بزرگتری میرسیم و این مهم امروزه بیشتر از هر زمان دیگری به دلیل پیچیدهتر شدن دنیای مالی مصداق دارد.
ما باید بدانیم که با استفاده و رعایت اصول ساده و عملی مالی و در نظر داشتن آنها در زندگی میتوانیم به نتایج و پیشرفتهای بسیار برجسته و بزرگ نائل شویم و برای این کار، عملی کردن همین اصول ساده که در این کتاب آمده، کافی است.
شما در هر سنی که هستید و هر مقدار پول و سرمایهای که دارید، با استفاده و عملی کردن راهکارهای این کتاب میتوانید میزان ثروت خود را بسیار بهتر از قبل اداره کنید و به نتایج خیره کنندهای دست یابید.
جملات برگزیدهی کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری:
- عظمت زندگی در علم نیست، بلکه در عمل است. (آنتونی رابینز)
- پول در آوردن مهم نیست پول نگهداشتن مهم است. (آنتونی رابینز)
- برای کسب ثروت تمرکز کامل بر روی ثروت ضروری است. به هرچه که دقیق شوید آن را به دست میآورید. شما همانید که میاندیشید. (جیمز آلن)
- اثر مرکب هشتمین اعجاب طبیعی جهان و قدرتمندترین چیزی است که تاکنون با آن روبهرو شدهام. (آلبرت اینیشتین)
نکوداشتهایی از کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری:
- «کتابچه راهنمای پول» کتابی کاربردی، پرمحتوا، مفید و مختصر است. (دکتر حسین شیر محمدی، نویسنده و برگزار کننده سمینارهای موفقیت)
- کتاب حاضر کتابی عالی و تأثیرگذار است و بنده با استفاده از بعضی از اصول آن توانستهام به ثروت میلیاردی برسم. (استاد محمد شیری، نویسنده و مدرس زبان انگلیسی)
(فایل کتاب در تاریخ 1399/10/02 جایگزین شده است.)
در بخشی از کتابچه راهنمای پول: 10 راز شگفت انگیز پس انداز و سرمایه گذاری میخوانیم:
متوسط هزینه دلاری فرآیندی است که سرمایهگذار طبق یک زمان بندی خاص با وجود پایین آمدن قیمت سهام مبلغ ثابتی را به خرید آن اختصاص میدهد. اگر قیمت سهام پایین آمده باشد سرمایهگذار قادر به خرید تعداد بیشتری سهام خواهد شد و در حالت عکس، تعداد کمتری خواهد خرید و در نتیجه انجام این کار قیمت تمام شده هر سهام، کمتر از قیمت میانگین تمامی خریدها خواهد بود. چون در قیمتهای پایینتر، سرمایهگذار تعداد زیادی از سهام را خریده است. روش متوسط هزینه دلاری باعث کاهش ریسک نسبت به زمانی خواهد شد که مبلغ کلانی در یکزمان نادرست به سرمایهگذاری اختصاص داده شود.
متوسط هزینه دلاری استفاده از نوسانات بازار به نفع خودتان است.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
فصل اول: درک شناختی پول
فصل دوم: مهمترین تصمیم زندگی
فصل سوم: تمرکز بر پول
فصل چهارم: جادوی اثر مرکب
فصل پنجم: قانون 101» 20» 50
فصل ششم: مهمترین تصمیم سرمایهگذاری زندگی
فصل هفتم: پول و معنویت
فصل هشتم: راز زندگی؟
فصل نهم: راز ثروت؟
فصل دهم: چهار اصل بنیادین ثروت
منابع استفاده شده در این کتاب
اقتصاد دیجیتال (Digital Economy) چیست؟
انقلاب دیجیتال کلیهی شئونات زندگی بشر را دچار تحول نموده است. پدیدهای که آن را با عنوان تحول دیجیتال میشناسیم. یکی از مهمترین شئون این تحول را میتوانیم در قالب اقتصاد دیجیتال مشاهده نماییم. توسعه اقتصاد دیجیتال بهطور عمده مدیون موج چهارم انقلاب صنعتی میباشد؛ جایی که کلاوس شوآب، بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد، برای اولین بار انقلاب صنعتی چهارم را به دنیا معرفی نمود.
اولین بار که دن تپسکات در سال ۱۹۹۵ از مفهومی بهنام اقتصاد دیجیتالی در کتابی با همین عنوان رونمایی کرد، شاید در ذهنش هم نمیگنجید که در آینده نه چندان دور این مفهوم به یکی از اصلیترین مفاهیم در دنیای کسب و کار تبدیل شود. از اواخر قرن بیستم دنیا با پدیدهای مواجه شد که به سرعت ابعاد مختلف جوامع را متحول ساخت و آن پارادایم دیجیتالیسازی بود. شاید بتوانیم ادعا کنیم که بیش از ابعادی همچون فرهنگ و سیاست، این اقتصاد بود که تحت تاثیر این پارادایم قرار گرفت و خود پیشران دیگر ابعاد شد. طبق تعریف صندوق جهانی پول، دیجیتالیسازی اقتصاد به معنی بهره بردن از فناوریهای دیجیتال به منظور بازطراحی ابعاد مختلف اقتصاد از جمله فرایندهای تولیدی، دولتها، خانوار و جریانهای مالی است.
اقتصاد دیجیتال ( Digital Economy ) مفهومی نیست که یکباره خلق شده باشد، بلکه یک روند تکاملی آن را شکل داده است. اقتصاد دیجیتال ( Digital Economy ) را میتوان سیر تکامل یافته اقتصاد اطلاعات در دهه ۱۹۷۰، اقتصاد دانشبنیان در دهه ۱۹۸۰، اقتصاد نوین در دهه ۱۹۹۰ و اقتصاد شبکه و اینترنت در دهه اول۲۰۰۰ معرفی کنیم. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، ریشه آن چیزی که امروز اقتصاد دیجیتال نامیده میشود را در اقتصاد دانشبنیان میداند. این مجموعه، اقتصاد دانشبنیان را اقتصادی بر مبنای تولید، توزیع و کاربرد دانش تعریف میکند که در آن بر خلاف اقتصاد کلاسیک، مبنا بر کمیابی منابع نیست و در آن دانش بر خلاف سایر منابع کلاسیک که هنگام مصرف مستهلک میشوند، میتواند بارها و بارها مصرف شود و هر بار رشد بیشتری داشته باشد.
با اینکه تپسکات در سال ۱۹۹۵ ظهور اقتصاد دیجیتال را زودتر از دیگران پیشبینی کرد و از این عنوان استفاده نمود، اما در مورد چارچوب و مفهوم آن، تعریف دقیقی ارائه نکرد. بعد از گذر از حباب دات کام که اقتصادی بر پایه اینترنت معرفی شده بود، تامپسون در سال ۲۰۰۴ از ورود به اقتصاد جدیدی درک هرچه بهتر مفهوم پول بهنام اقتصاد دیجیتالی ( Digital Economy ) سخن گفت. او این اقتصاد نوین را فراتر از اینترنت در نظر گرفت و تاکید کرد که در آن فناوریهای دیجیتال بر کل بخشهای تولیدی و خدمات تاثیر میگذارند. او ویژگیهای اقتصاد دیجیتال را تاثیرگذاری بیش از پیش سرمایههای دانشی و فناوری معرفی کرد. به مرور، مفهومسازی اقتصاد دیجیتال به یک چالش برای فعالان این حوزه تبدیل شد. با بررسی مبانی نظری این حوزه میتوان دریافت که برخی بهصورت محدود و برخی هم بهصورت گسترده به مفهومسازی اقتصاد دیجیتال پرداختهاند.
گماها و جمالالدین (۲۰۰۶) با نگاهی محدود، اقتصاد دیجیتال را استفاده از فناوری اطلاعات برای مجموعهای از فرآیندهای اصلی اقتصادی مانند برنامهریزی، مدیریت و بازاریابی تعریف میکنند. در مقابل اتکینسون و مکی (۲۰۰۷) با نگاهی گسترده، اقتصاد دیجیتال را، کاربرد فراگیر فناوری اطلاعات در تمامی ابعاد اقتصادی شامل کارکرد درونی سازمانها، مبادلات میان آنها و مبادلات میان افراد معرفی مینمایند.
اما در سال ۲۰۱۶ کلاس شوآب در کتاب “انقلاب صنعتی چهارم” نگاه عمیقتری به اقتصاد دیجیتال کرد. او در کتابش پس از تشریح سه انقلاب صنعتی، اقتصاد دیجیتال یا را انقلاب صنعتی چهارم نامید. به اعتقاد او انقلاب صنعتی اول در قرنهای هجدهم و نوزدهم با ساخت راه آهن و اختراع موتور بخار شکل گرفت و نیروی مکانیکی به کمک انسان آمد. پس از آن موج دوم انقلاب صنعتی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وجود آمد. در این انقلاب صنعتی، اختراع برق و روش تولید انبوه، کارخانههای امروزی را به وجود آوردند. انقلاب صنعتی سوم با اختراع نیمهرساناها و کامپیوترها شکل گرفت و با معرفی اینترنت و تلفن همراه توسعه یافت. موج چهارم انقلاب صنعتی که شوآب درک هرچه بهتر مفهوم پول آن را اقتصاد دیجیتال نامید، با توسعه فناوریهای دیجیتال آغاز شد.
در این انقلاب صنعتی، توسعه دسترسی به فناوری از یک حوزهی جغرافیایی یا یک طبقه اجتماعی خاص فراتر رفته و به جزء جدایی ناپذیر زندگی تبدیل شده است و در آن یادگیری ماشین و هوش مصنوعی با زندگی بشر پیوند خورده و رو به توسعه میباشد. به اعتقاد شوآب در اقتصاد دیجیتال، فناوری دیگر ابزاری برای خلق سیستم نیست و خود، خالق سیستم های جدید است و در آن کسب و کار و فناوری، لازم و ملزوم یکدیگرند و وابستگی بشر به فناوری به بالاترین حد رسیده است. در این اقتصاد محصولات و خدمات تحت تاثیر سونامی دیجیتالی شدن قرار دارند. دیجیتالی شدنی که نه تنها به معنی ظهور کالاها و خدمات جدید دیجیتالی است؛ بلکه غالب کالاها و خدمات سنتی که پیش از این غیردیجیتالی ارائه میشد نیز در این اقتصاد به مرور تحت تاثیر فناوریها قرار خواهند گرفت.
این نکته را نیز باید افزود که در اوایل سال ۲۰۲۱ در اروپا مفهوم انقلاب صنعتی پنجم متولد شد. ریشه شکلگیری انقلاب صنعتی پنجم را میتوان در کاستی انقلاب صنعتی چهارم جستوجو کرد. جاییکه توجه به فناوری موجب کمتوجهی بشر به شان و جایگاه انسان، تابآوری اجتماعی و مسائل زیستمحیطی گردید. در این موج جدید انقلاب صنعتی، سه مفهوم پایداری، انسانمحوری و تابآوری مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این مطلب از آن جهت ذکر شد که امروز میبایست علاوه بر توجه به مبانی موج چهارم انقلاب صنعتی در طراحی نظامهای اقتصادی و اجتماعی، به توصیههای موج پنجم نیز توجه گردد.
اقتصاد دیجیتال دارای سه لایه میباشد:
- لایه هسته: این لایه مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات میباشد که نقش زیرساختی برای اقتصاد دیجیتال دارد.
- لایه دیجیتالزادها: این لایه اشاره به کارآفرینان فناوری و غولهای دیجیتالی دارد که تولدشان در عصر دیجیتال رخ داده است و با منطق این عصر تشکیل شده و مشغول ارائه خدمات هستند. این شرکتها عمدتا از جنس پلتفرمی و منطبق بر مفاهیم اقتصاد اشتراکی میباشد.
- لایه سنتیهای صنعت: این گروه شرکتهایی هستند که قبل از عصر دیجیتال نیز وجود داشتند و میخواهند به عنوان مهاجران دیجیتال از قابلیتهای تحول دیجیتال در راستای ارتقا بهرهوری و نوآوری بهره گیرند.
با جمعبندی آنچه بیان شد میتوان اقتصاد دیجیتال را اقتصادی معرفی کردکه ایجاد ارزش در آن مبتنی بر فناوریهای دیجیتال میباشد و ستون فقرات آن، ارتباطاتی به منظور ساخت اکوسیستمی بین مردم، سازمانها و زیرساختهای فناورانه است.
برای درک بهتر مفهوم اقتصاد دیجیتالی نگاهی به پنج شرکت برتر لیست فورچون در سال ۲۰۱۸ بیندازیم.
رتبه | نام شرکت | ارزش |
۱ | اپل | ۹۲۱ میلیارد دلار |
۲ | آمازون | ۷۶۵ میلیارد دلار |
۳ | گوگل | ۷۵۰ میلیارد دلار |
۴ | مایکروسافت | ۷۴۶ میلیارد دلار |
۵ | فیسبوک | ۵۳۱ میلیارد دلار |
جالب است! هر پنج شرکت فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند و خبری از غولهای نفتی، خودروسازی، صنعت غذا و بانکداری نیست، در حالی که حدود ۴۰ سال پیش داستان کاملا متفاوت بود. شاید برایتان جالب باشد که سهام شرکت اپل، هماکنون ارزشی چندین برابر ارزش کل بورس برخی کشورها از جمله کشور ما دارد! یک شرکت در مقابل چندین کشور! با همه این اوصاف باید پذیرفت که دنیا وارد اقتصادی جدیدی شده با نام اقتصاد دیجیتال؛ اقتصادی که در آن هسته ارزشآفرینی مبتنی بر فناوریهای دیجیتال است. این اقتصاد ویژگیهایی دارد که آن را با نسلهای قبلیاش متفاوت میسازد.
در شکل زیر ده ویژگی اقتصاد دیجیتالی ( Digital Economy ) دیده میشود.
ثبات پایین و سرعت بالا جز لاینفک افتصاد دیجیتال هستند. در این اقتصاد به کمک فناوریهای دیجیتال، امور با بالاترین سرعت انجام میشوند و رشد کسبوکارهای فناوریمحور در کوتاهترین زمان اتفاق میافتد. در مقابل کسبوکارهای سنتی نیز از ثبات سابق برخوردار نیستند و در صورت عدم چابکی و همراهی با سونامی دیجیتالی شدن، به سرعت مسیر افول را در پیش خواهند گرفت و از صحنه رقابت خارج خواهند شد. سرعت بالای رشد در این اقتصاد باعث کاهش موانع ورود کسبوکارهای جدید به بازار شده و در مقابل، جایگاه شرکتها و سهم بازار سازمانهای سنتی و محافظه کار را بهصورت جدی تهدید میکند.
برای بقا در اقتصاد دیجیتال باید نوآور بود. با توجه به کوتاه بودن چرخه عمر محصولات و خدمات در اقتصاد دیجیتال، نوآوری، استراتژی اصلی کسب و کارهای موفق است. با نگاهی به سازمانهای پیشرو در این اقتصاد هم میتوان دریافت که آنها پیشگامان نوآوری نیز در عصر خود بودهاند.
ویژگی بعدی اقتصاد دیجیتال، جهانی سازی است. در این اقتصاد به لطف فناوریهای دیجیتال و توسعه ارتباطات، کسبوکارهای جهانی با کمترین چالش امکان توسعه دارند. در اقتصاد دیجیتال ارتباطات بين توليدکنندگان و مصرفکنندگان بيشتر و فاصله بين آنها کمتر شده است؛ چرا که فناوریهای دیجیتال مرزهای جغرافيايی را از بين خواهند برد. بیایید برای درک بهتر این موضوع گوشی هوشمند خود را برداریم و بررسی کنیم که چه تعداد از اپلیکیشنهایمان جهانی است؟
یکی از مهمترین ویژگیهای اقتصاد دیجیتال تفکر اکوسیستمی است. مفهوم رقابت در این اقتصاد متفاوت از گذشته است و در آن سازمانها یک تنه و در انزوا موفق نخواهند بود. در اقتصاد دیجیتال، کسبوکارهایی که تا دیروز رقیب محسوب میشدند شاید امروز همکار باشند. در این اقتصاد شبکهای از بازیگران با هم به منظور خلق بالاترین ارزش در کنار یکدیگر همافزایی مینمایند.
دادهمحوری، ویژگی دیگر اقتصاد دیجیتالی است. نقش کلیدی اطلاعات در این اقتصاد باعث شده برخی اقتصاد جدید را با اقتصاد اطلاعات معادل بدانند و از داده به عنوان سوخت عصر دیجیتال یاد کنند. در اقتصاد دیجیتال، مبنای تصمیمگیری بینش حاصل از تحلیل داده است.
ویژگی بعدی اقتصاد دیجیتال عدم تمرکز است. با توسعه فناوریهای دیجیتال و ارتباطات بیسیم، امکان رشد کسب وکارها در اقصی نقاط جهان فراهم شده است. این موضوع باعث توزیع قدرت و ثروت در این اقتصاد شده است. عدم تمرکز یکی از ویژگیهای اصلی اقتصاد دیجیتال است که جامعه را به سمت دموکراسی و شفافیت بیشتر سوق میدهد.
در این اقتصاد ماهیت بازارها هم تغییر کرده است و در آن فعالیتهای اقتصادی متفاوتتر از گذشته با رویکرد پلتفرمی انجام میشود. شرکتهای پیشرو در اقتصاد دیجیتال امروز، آنهایی هستند که با ارائه یک پلتفرم دیجیتال، امکان تعامل آنلاین تعداد قابل توجهی تولیدکننده یا ارائهدهنده خدمات را با تعداد زیادی از مشتریان و مصرف کنندهها به سادهترین شکل ممکن فراهم میکنند و از محل ارزش افزوده ایجاد شده و تسهیل ارتباط بین آنها به کسب درآمد میپردازند. این شرکتها با به خدمت گرفتن مفاهیم و ابزارهای دادهکاوی و تحلیل کلاندادهها به کشف سلایق و ترجیحات دو طرف پرداخته و عملا میتوانند با پیشبینی دقیق روندها نبض هر بازاری را در اختیار داشته و هرچه بیشتر محصولات و خدمات اختصاصی را برای مشتریان طراحی و بازاریابی کنند.
اثرات شبکهای ویژگی دیگر اقتصاد دیجیتال است. در این اقتصاد ارزش بسیاری از محصولات و خدمات به تعداد کاربران آنها بستگی دارد. امروز میتوانیم اثرات شبکهای را بیش از هرجای دیگر در کسبوکارهای پلتفرمی ببینیم. فرض کنید که شما تنها عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام بودید، آیا در این حالت، این شبکه اجتماعی ارزشی خواهد داشت؟ ارزش بسیاری از این دست کسبوکارها وابسته به اثرات شبکهای حاصل از حضور تعداد بالای کاربران است.
عامل اصلی ایجاد ثروت در اقتصاد دیجیتال، سرمایههای فکری و غیرملموس است. در اقتصادی که تولید و بهرهبرداری از دانش یکی از معیارهای مهم برای رقابت بین سازمانهاست، بدیهی است اطلاعات و دانش در هستهی همهی فعالیتها قرار بگیرد. بنابراین اقتصاد دیجیتال ذاتا اقتصادی دانشمحور است، به طوری که در آن به میزان قابل توجهی از ارزشآفرینی، مرهون سرمایههای فکری و غیرفیزیکی است.
و در نهایت سرعت بالای رشد و انتشار فناوریها یکی از ویژگیهای اقتصاد دیجیتالی یا اقتصاد هوشمند است. چرخه حیات فناوری در این اقتصاد کم است. فناوریها در این اقتصاد بهسرعت رشد میکنند و با بلوغ رسیدن به عنوان یک فناوری تحولآفرین، نقشآفرینی مینمایند. بهعنوان مثال بلاکچین که زمان زیادی از معرفی و توسعه آن نمیگذرد، امروز از آن به عنوان یکی از فناوریهای تحولآفرین یاد میشود. برای پیشگامی در اقتصاد دیجیتال باید همواره روندهای فناوری را دنبال نمود و با رویکردی چابک به استقبال فناوریهای تحولآفرین رفت.
همه این موارد ویژگیهای اقتصاد جدیدی هستند که برای موفقیت در این عصر باید آنها به درستی درک کرد. اقتصادی که در آن فناوریهای دیجیتال، اصلیترین عامل ایجاد ارزش برای افراد، سازمانها و جامعه است.
دیدگاه شما