تیک پرافیت (Take profit) چیست؟
تیک پرافیت (Take profit) یا همان حد سود، بخشی از استراتژی خروج از معاملات است. استراتژی خروج نقش مهمیدر سودآوری معامله گران دارد. بسیاری از معامله گران موفق تیک پرافیت دارند. و بقیه را نیز به داشتن حد سود تشویق میکنند. در این نوشته مزایای داشتن حد سود و انواع حد سود را بررسی میکنیم.
مفهوم تیک پرافیت (Take profit) چیست؟
تیک پرافیت Take Profit یا همان حد سود در معاملات یک دستور از پیش تعیین شده روی یک قیمت خاص از نمودار است. وقتی نمودار قیمت به آن برسد موقعیت معاملاتی، به صورت اتوماتیک بسته میشود و سود حاصل از معامله، برداشت و به حساب معامله گر اضافه میشود. این اتفاقی است که در بازارهایِ با نقدینگی بالا مانند فارکس یا کریپتوکارنسی برای معاملاتِ حد سود دار رخ میدهد. در بازارهای که نقدینگی کمتری دارند مثلا انواع بازار سهام و… حد سود، ممکن است نتواند در لحظه موقعیت معاملاتی را ببندد اما یک اردر فروش صادر میکند که در صورت وجود خریدار در آن قیمت خاص، سبب بسته شده معامله میشود و معامله گر میتواند سود خود را برداشت کند. برای درک بهتر مفهوم حد سود، باید ابتدا با ضرورت داشتن پلن معاملاتی و استراتژی خروج از معاملات، آشنا شوید.
پلن معاملاتی چیست و چرا باید پلن معاملاتی داشته باشیم؟
هر معامله گرِ مبتدی، ابتدا باید آموزشهای ضروری برای ورود به بازارهای مالی را یاد بگیرد. در صورتی که آموزش، منسجم و به صورت دوره آموزشی انجام شوند. آخرین مرحله، نوشتن پلن معاملاتی خواهد بود. زیرا اغلب مدرسینِ دورههای مالی یا نویسندگان کتابهای آموزشی، شیوه عملیِ کار با مطالب آموزشی را نیز بیان میکنند. پلن معاملاتی مجموعه ای از دستورالعمل از پیش تعیین شده برای کار کردنِ عملی با مطالب آموزشی در هنگام اتفاقات لایوِ بازار است. هر معامله گر برای کسب سود پایدار از بازار، باید یک پلن معاملاتی مکتوب داشته باشد. در غیر این صورت نمیتواند به موقع در برخورد با اتفاقات بازار تصمیم درست بگیرد و سرمایه خود را در خطر قرار خواهد داد.
اجزای هر پلن معاملاتی
در هر پلن معاملاتی یک سری قوانین عمومی وجود دارد از جمله اینکه معامله گر، تابع چه سبکی از معامله است؟ در چه ساعاتی ترید میکند؟ مجاز به خرید و فروش چه مواردی است؟ و… این موارد، چهارچوب کلی و خط مشی معامله گر را تعیین میکنند. اما داستان معامله گری به این مفاهیم کلی ختم نمیشوند بلکه فرد باید روشهایی برای انجام عملی هر معامله، داشته باشد. این روشها همان استراتژیهای معاملاتی هستند.
استراتژیهای معاملاتی
به طور کلی دو استراتژی عمده در هر پلن معاملاتی وجود دارند که بدون آنها پلن یا برنامه معامله گر، ناقص خواهد بود. این دو مورد عبارت اند از:
1-استراتژی ورود به معاملات
استراتژی ورود به معاملات، شامل تمامی دلایلی است که یک معامله گر با استناد به آنها وارد یک موقعیت معاملاتیِ خاص میشود. مثلا فرض کنید پلن معاملاتی یک معامله گر بر پایۀ کار با میانگینهای متحرک 100 و 50 دوره ای (SMA50، SMA100) در تایم روزانه، نوشته شده است.
در مثال بالا ممکن است استراتژی شخص برای ورود به معاملات، قطع شدن نمودار SMA 100، توسط نمودار SMA 50 باشد. شخصی دیگر بر پایه بسته شدن یک کندل خاص تصمیم به ورود به معاملات میگیرد. همه این موارد استراتژیهای ورود هستند که باید از قبل قوانین آنها به صورت کاملا شفاف در پلن نوشته شده باشد. در غیر این صورت فرد به خود اجازه خواهد داد در هر کجا وارد بازار شود و در نهایت با شکست روبرو خواهد شد.
2-استراتژی خروج از معاملات
مهمترین بخش معامله گری از اینجا به بعد تعریف پلن شخصی معامله گری شروع میشود. یعنی داشتن برنامه ای از پیش تعیین شده برای خروج از معاملات. تمام اقدامات قبلیِ معامله گر بدون داشتن استراتژی برای خروج از معاملات، تنها یک تحلیل خشک و خالی یا بدتر از آن، یک گمانه زنی است. استراتژی خروج به ما میگوید کِی، کجا و چگونه از معاملاتی که بر پایه این تحلیل انجام داده ایم خارج شویم.
مفهوم ساده تیک پرافیت
استراتژی خروج از معاملات در شکل ساده و ابتدایی خود، در دو چیز خلاصه میشود: داشتن حد ضرر (STOP LOSS) و حد سود (Take Profit). در این مفهوم ساده، حد زیان به معنی اُردری قیمتی است.
که با یک ضرر مشخص، معاملات ما را میبندد تا از زیان بیشتر جلوگیری کند. تیک پرافیت نیز اردری قیمتی است که با مقدار مشخصی از سود، معاملات را میبندد تا به ما کمک کند سود خود را برداشت کنیم.
چرا توصیه میشود معامله گران Take Profit داشته باشند؟
1- بانک ها و موسسات بزرگ، Take Profit دارند؟
اولین دلیل برای مفید بودن حد سود این است که بسیاری از موسسات و بانکهایی که در قالب پول هوشمند در بازار عمل میکنند حد سود دارند. این موضوع را زمانی میفهمید که بازار نوسانات سریع دارد مثلا به فرض، در بازار فارکس یا ارز دیجیتال فعالیت میکنید. اگر به رفتار نمودار قیمت دقت کنید متوجه میشوید نمودار قیمت بعد از رسیدن به اعدادی خاص به سرعت واکنش نشان میدهد و حرکات بزرگی انجام میدهد. این حرکات به دلیل سفارشات بزرگی است که بر روی آن اعداد خاص قرار داده شده اند. بخش بزرگی از این سفارشات به صورت تیک پرافیت هستند. یعنی سبب خروج سریع حجم بزرگی از نقدینگی از بازار میشوند به همین دلیل است که بازار گاها در یک روند، به سرعت برمیگردد.
2-محاسبه ریسک به ریوارد نیازمند Take Profit است
اکثر معامله گران دو شاخص عمده برای سنجش میزان موفقیت خود دارند. این دو شاخص وین ریت (WIN RATE) و ریسک به ریوارد (RISK TO REWARD) هستند. وین ریت به ما میگوید که در چند درصد معاملات خود سود میکنیم و ریسک به ریوارد نیز اندازه نسبی زیان را در برابر سود، تعیین میکند.
وجود یک تعادل درست بین این دو شاخص، سبب سودآوری یا زیان دهیِ نهایی یک معامله گر در طولزمان میشود. اگر حد سود نداشته باشیم. هیچ داده خام درستی برای به دست آوردن شاخص ریسک به ریوارد نخواهیم داشت در نتیجه نمیتوانیم ضعف یا قوت کار خود را تشخیص دهیم. در صورت وجود ضعف در پلن معاملاتی، نمیتوانیم راهکاری برای آن پیدا کنیم. هر معامله گر باید به صورت دوره ای در پلن خود بازنگری کند و اصلاحاتی انجام دهد. در غیر این صورت، نقصهای احتمالی در پلن سبب شکست وی خواهند شد. تنظیم ریسک به ریوارد نیاز به STOP LOSS و Take Profit دارد.
3- Take Profit سبب حفظ سودهای معامله گر میشود
هر روند یا سوینگ از مجموعه ای از صعودها و نزولها تشکیل شده است. پس بعد از هر صعود، یک نزول احتمالی در راه است. اگر سهام یا ارزی دیجیتال خریده اید و در سود است باید بدانید که در نهایت در نقطه از نمودار، روند سوددهی تمام میشود. و بازار تمام یا بخشی از مسیر رفته را تعریف پلن شخصی معامله گری باز میگردد. پس اگر میخواهید بازار سودهای شما را پس نگیرد باید یک حد سود برای خود تعریف کنید.
4- حد سود به عنوان راهی برای کاهش احتمالی زیان
اگر چه حد سود، بیشتر به عنوان ابزاری برای برداشت سود از بازار شناخته شده است. اما در بسیاری از موارد به عنوان حد زیان نیز میتوان از آن استفاده کرد. مثلا فرض کنید در بازار فارکس جفت ارز یورو به دلار خریدهاید و موقعیت معاملاتی شما در زیان است. در فاصله این که قیمت به حد زیان شما برخورد کند این احتمال نیز وجود دارد که قیمت به نقطه اولیه ورود به معامله، برگشتی داشته باشد.
در این حالت اگر قبل از این برگشت، حد سود خود را به نقطه ورود منتقل کنید معامله شما به صورت سر به سر بسته خواهد شد. و هیچ زیانی نخواهید کرد. در نتیجه میتوانید به تیک پرافیت به عنوان ابزاری برای کاهش زیانهای احتمالی نیز نگاه کنید.
انواع تیک پرافیت Take Profit
1-تیک پرافیت Take Profi واحد یا تکی:
در بسیاری از موارد، معامله گران حجم مشخصی از دارایی را در قیمتهای مختلف خریداری میکنند مثلا فرض کنید شخصی، ارز دیجیتال ترون را در یک روند صعودی خریداری کرده است.اما در چند نوبت و در قیمتهای مختلف. پس بخشی از توکنها نسبت به قیمت اولیه، سود بیشتری کرده اند اما برخی در سود کمتر یا حتی در قیمتی پایین تر از قیمت خرید اولیه هستند.
معامله گر میتواند تمام داراییِ ترون خود را در یک قیمت مشخص بفروشد. و در این حالت گفته میشود که وی، تیک پرافیت واحدی برای تمام دارایی خود داشته است. اگر نسبت توکنهایِ در سود او بیشتر از توکنهای در زیان باشد، در مجموع سود کرده است.
2-تیک پرافیت TAKE PROFIT پله ای:
در مثال بالا، فرد میتواند دارایی ترون خود را در قیمتهای مختلف بفروشد تا همه توکنها به یک اندازه سود کنند در این حالت، باید بخشی از توکنهای خود را بفروشد اما بخشی دیگر را همچنان نگه دارد تا به قیمتهای ایده آل برسند. در این شرایط میتوان گفت که این معامله گر در معاملات ارز دیجیتال ترون، تیک پرافیت پله ای داشته است.
3-تیک پرافیت TAKE PROFIT متحرک :
همانطور که میتوان تیک پرافیت را به جای استاپ لاس استفاده کرد برعکس این قضیه نیز صادق است یعنی گاها استاپ لاس، میتواند نقش یک تیک پرافیت متحرک را در معاملات ایفا کند. اگر اهل معامله در بازارهای مالی باشید حتما اصطلاح تریل کردن استاپ را شنیده اید این اصطلاح به معنی حرکت دادن استاپ لاس، پشت سر قیمت است تا از سود ما در حرکات شارپ یا روندهای بازار محافظت کند. بنابراین یک استاپ لاس تریل شده دقیقا همان کاری را میکند که از یک تیک پرافیت انتظار میرود.
جایگزینهای تیک پرافیت Take Profit
تریل کردن استاپ:
اگرچه موسسات و بانکهای زیادی هستند که از تیک پرافیت ثابت استفاده میکنند. اما بسیاری از تریدرهای حرفه ای با تیک پرافیت ثابت، مخالف اند. یکی از رازهای موفقیت این معامله گران این است که جلوی رشد بیشتر سودهای خود را نمیگیرند. آنها عقیده دارند که تیک پرافیت ثابت، معامله گر را مجبور به خروج از معامله با یک سود مشخص میکند اما شاید بازار، چندین برابر پتانسیل سوددهیِ بیشتر داشته باشد. پس افراد حرفه ای به جای تیک پرافیت ثابت از تریل کردن استاپ استفاده میکنند. با این کار، علاوه بر اینکه جلوی زیان احتمالی خود را میگیرند از سود خود نیز محافظت میکنند.
اما معامله گران تازه کار، معمولا از تیک پرافیت ثابت استفاده میکنند. به همین دلیل، یا با سودهای کوچک از معاملات خود خارج میشوند یا بازار به تیک پرافیتهای بزرگ آنها نمیرسد. و در برگشت قیمت،علاوه بر از دست دادن سودها ممکن است استاپ هم بخورند.
بازی کردن با حجم معاملات:
برخی از معامله گران به هیچ وجه از استاپ و تیک پرافیت استفاده نمیکنند. به جای این دو با حجم معاملات بازی میکنند. در بسیاری از بازارهای مالی در معاملات پرپشوال این امکان وجود دارد. معاملات پرپشوال یعنی معاملات که داراییها به صورت جفتی خرید و فروش میشوند. در این عرصه میتوان، هم موقعیتهای معاملاتی مخالف یکدیگر باز کرد و هم حجم موقعیتهای مخالف را از هم کسر کرد. مثلا میتوان همزمان، هم یورو دلار بخرید و هم آن را به صورت استقراضی بفروشید این همان هج کردن است که در برخی از سبکهای معاملاتی، رایج است. در این سبکها افراد به صورت همزمان موقعیتهای مخالف را نگه میدارند. برخی از معامله گران به جای استفاده از تیک پرافیت ثابت، بخشی از حجم معاملات را میبندند.
در روش دیگر، معاملات مخالف از هم کسر میشوند و با هم نگه داشته نمیشوند. خود تیک پرافیت بر اساس همین مکانیزم کسر کردن استوار است یعنی اردری است. دقیقا هم حجم با اردر اولیه که در یک قیمت خاص،از آن کسر میشود و چون هر دو اردر، حجم یکسانی دارند کل معامله بسته میشود.
اگر حجم اُردرِ تیک پرافیت، کوچک تر از موقعیت اولیۀ ما باشد تنها بخشی از حجم آن را میبندد. با این کار علاوه بر اینکه بخشی از سود، اصطلاحا سیو شده است بخشی از معامله نیز برای رشد بیشتر، باز مانده است. این کار نوعی بازی کردن با حجم معاملات است که در صورت یادگیری دست آن، فواید زیادی برای معاملهگر خواهد داشت. مثلا یک معامله گر ماهر میتواند با کم کردن حجم معاملاتِ زیان ده یا افزودن به حجم معاملاتِ در سود خود،میزان زیان را کاهش دهد و سود نهایی خود را چند برابر کند.
کلام آخر
در کل، داشتن تیک پرافیت مانند استاپ لاس یک شرط اساسی در موفقیت معامله گران است اما الزاما منظور از تیک پرافیت، یک حد قیمتی ثابت در معاملات نیست و میتوان نگاهی منعطف تر به مفهوم تیک پرافیت داشت زیرا همان طور که گفتیم علی رغم تمام مزایایی که تیک پرافیت دارد. استفاده نادرست از آن میتواند سبب کوچک کردن سودهای معامله گر شود و حتی ممکن است در مجموع، موجب زیان وی شود زیرا سود معامله گران برایندی از سودها و زیانهای آنهاست. هر ابزاری که سبب محدود کردن حجم سودها شود میتواند کفه ترازو را به سمت زیان دهیِ معامله گر، سنگین کند.
چرا هر سرمایه گذاری باید استراتژی معاملاتی خاص خود را داشته باشد
استراتژی معاملاتی به عنوان یک نیاز برای سرمایه گذار
در بخش های قبل در خصوص طراحی سیستم معاملاتی در بازار صحبت کردیم و گفتیم هر سرمایه گذاری قبل از اینکه وارد یک موقعیت خرید شود باید چند نکته را رعایت کند و در نهایت 6 گام را طراحی سیستم معاملاتی عنوان کردیم. در این بخش قصد داریم در خصوص استراتژی معاملاتی هر سرمایه گذار در بازار سرمایه صحبت کنیم.
تعریف استراتژی معاملاتی
استراتژی معاملاتی مجموعه قوانینی می باشد که یک سرمایه گذار باید برای خود داشته باشد تا بتواند در بازار سرمایه موفق عمل کند و مهم تر از داشتن استراتژی معاملاتی؛ پایبندی به آن می باشد یعنی سرمایه گذار باید بتواند به استراتژی تدوین شده پایبند باشد و هیچگاه با توجه به شرایط پیش از آمده از آن تخطی نکند. یعنی ابتدا برنامه ریزی لازم برای تدوین یک استراتژی معاملاتی را انجام داده و سپس بر اساس آن عمل کند. پس میتوان به این نتیجه رسید که داشتن استراتژی در معاملات شرط لازم برای موفقیت می باشد ولی شرط کافی نیست و شرط کافی پایبندی به استراتژی و اجرای درست آن می باشد .
داشتن استراتژی در دنیای معامله گری
قبل از شروع صحبت در خصوص این موضوع بهتر است سوالی را مطرح کنیم. چرا همواره سرمایه گذاران در تلاش هستند تا از استراتژی معاملاتی دیگران تقلید کنند و از آن در معاملات خود استفاده کنند و آیا این درست است که از استراتژی معاملاتی دیگران در بازار استفاده کنیم؟
هر سرمایه گذاری با یک روش معاملاتی منحصر به فرد در بازار معامله می کند که با توجه به تجربه، تحقیق و روانشناسی فردی آن را بدست آورده و از آن استفاده میکند؛ بنابراین تقلید کردن از استراتژی معاملاتی دیگر سرمایه گذاران در بازار اشتباه محض می باشد ولی این موضوعی است که به وفور در بازار سرمایه شاهد آن هستیم. پس این سوال باقی می ماند که چرا بیشتر سرمایه گذاران به دنبال کپی کردن استراتژی معاملاتی سرمایه گذاران موفق در بازار هستند؟؟ اگر قرار باشد همه استراتژی های معاملاتی به موفقیت منجر شود چرا درصد بیشتری از بازار بازنده هستند و تنها درصد کمی برنده؟؟
برای داشتن معاملات موفق در بازار سرمایه باید یک سیستم معاملاتی مناسب داشت که در بخش زیر مراحل آن را تشریح میکنیم
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید.
مرحله سوم: نسبت ریسک و ریوارد خود را تعیین کنید:
مرحله چهارم: مقدار سرمایه ای که قصد ورود به سهم را دارید تعیین کنید:
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.
مرحله ششم: از سیستم استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید.
با بررسی موضوعات بالا میتوان به این نتیجه رسید که استراتژی معاملاتی هر شخصی منحصر به فرد است و نمی توان از استراتژی معاملاتی دیگران تقلید کرد و در معاملات آن را به کار برد. از طرفی هر سرمایه گذاری باید بداند که استراتژی معاملاتی منحصر به فرد به سادگی و راحتی به دست نمی آید و نیازمند کسب تجربه در بازارهای مالی است. معمولا ممکن است سرمایه گذار در ابتدای تدوین یک استراتژی با شکست مواجه شود ولی باید این شکست را مبنای کار قرار داد و به سادگی دلسرد نشد و با تلاش بیشتر ضعفها را برطرف کرد.
سیو سود در بازار مالی چیست؟ تعریف صحیح Take Profit
سود و زیان بهعنوان اصول اجتنابناپذیر در بازارهای مالی مورد قبول همه معاملهگران است. همانطور که هر بازی برد و باخت دارد، هر معاملهای در بازار مالی نیز با سود یا زیان همراه است. یک معاملهگر خوب کسی است که در زمان سود زیاد بیش از حد سرمست نمیشود و در هنگام زیان نیز افسردگی و ناراحتی تمام افکار او را احاطه نمیکند؛ چراکه او از قبل خود را برای یک از این دو حالت آماده است و بهخوبی میداند که اگر یک روز در معامله زیان میکند، روزی نیز میرسد که بازار آغوش خود را به روی او میگشاید و سودهای کلانی را عایدش میکند. هنر معاملهگر این است که مفهوم سیو سود در بازار مالی را بهخوبی بشناسد و بداند که چه زمانی باید برای سیو سود اقدام کند.
واقعیت این است که تا زمانی که از معامله خارج نشوید، نمیتوانید بگویید که سود کردهاید یا ضرر؛ این دو مفهوم زمانی معنی پیدا میکند که از تمام یا بخشی از سرمایه خود را از معامله خارج کنید. همانطور که برای خرید یک سهم در بازار مالی، تحلیل تکنیکال و بنیادی را مورد استفاده قرار میدهید، برای خارج شدن از معامله نیز باید استراتژی سیو سود را به کار ببندید. در ادامه با ما همراه باشید تا در تعریف پلن شخصی معامله گری خصوص استراتژیهای سیو سود در بازار مالی بیشتر به بحث و بررسی بپردازیم.
مفهوم سیو سود در بازار مالی چیست؟
حضور و فعالیت در بازار بازار مالی همواره با ریسک همراه است. بخشی از این ریسک ذات بازار است و کاملاً از کنترل معاملهگران خارج است؛ اما بخشی دیگر از این ریسک تا حدودی قابل مدیریت است و میتوان با اتخاذ تصمیمهای صحیح در موعد مقرر، ریسک معاملات را تا حدودی کاهش داد. استراتژی سیو سود در بازار مالی دقیقاً ناظر به بخش دوم یعنی فاکتورهای قابل کنترل در بازار بازار مالی است؛ چراکه این معاملهگر است که میتواند تصمیم بگیرد چه زمانی از معامله خارج شود.
تصور کنید شما یک سهم را در قیمت 1000 تومان تهیه میکنید. همه اساتید تکنیکال و بنیادی توصیه میکنند که با توجه به شواهدی که در دست دارید، حد سود خود را قبل از خرید یک سهم تعیین کنید. هر سهم در مسیر رشد قیمتی به نقطهای میرسد که شاید رشد قیمتش ادامه پیدا کند؛ اما ریسک ادامه مسیر بسیار زیاد است و شواهد نشان میدهد که بهزودی روند قیمت دستخوش تغییر میشود و سیر نزولی آغاز میشود.
بدیهی است که فروش یک سهم در زمانی که در مسیر صعودی قرار دارد، کار بسیار راحتی است و مشتریان دست به نقد زیادی برای خرید در صف حاضر میشوند. اما زمانی که یک سهم در سراشیبی افت قیمت قرار بگیرد، علاوه بر شما سایر دارندگان سهم نیز وارد فاز فروش میشوند. در عین حال کمتر کسی نیز حاضر میشود که یک سهم که بهتازگی در مدار نزولی قرار گرفته است را بخرد. بهاینترتیب اگر استراتژی سیو سود در بازار مالی را جدی نگیرید، عملاً ممکن است تمام سود خود در یک معامله را به طور کامل از دست بدهد.
آیا سیو سود به معنای خارج شدن از یک معامله است؟
وقتی صحبت از سیو سود در معامله میشود، برخی گمان میکنند که یعنی کل سرمایه را از یک سهم بیرون بکشیم. اما واقعیت این است که سیو سود در بازار مالی در حالت کلی به سه روش امکانپذیر است که عبارتاند از:
1- تمام سرمایه از معامله خارج شود.
2- سودی که از زمان خرید سهم حاصل شده است، خارج شود و اصل پول در سهم باقی بماند.
3- اصل پولی که در هنگام خرید سهام پرداخت شده است، خارج شود و سود در معامله حفظ شود.
انتخاب هر یک از این سه حالت برای سیو سود در بازار مالی کاملاً مبتنی بر استراتژی شخصی معاملهگر صورت میپذیرد.
چه استراتژیهایی برای سیو سود در بازار مالی میتوان اتخاذ نمود؟
معاملهگری در بازار مالی مبتنی بر استراتژیهای فردی بنا میشود و هر کس باید پلن معاملاتی شخصی خودش را با توجه به عوامل مختلف تعریف کند. در این راستا از منظر زمانی سه استراتژی برای سیو سود در بازار مالی مطرح میشود که عبارتاند از:
1- استراتژی کوتاهمدت سیو سود در بازار مالی
در استراتژی کوتاهمدت نگاه معاملهگر در تحلیل سهام روی بازه زمانی کوتاهی متمرکز میشود. البته وقتی صحبت از استراتژیهای کوتاهمدت میشود، برخی بهاشتباه گمان میکنند که باید بازه زمانی چندروزه را در نظر بگیرند. اما واقعیت این است که بازار مالی جای شعبدهبازی نیست که یک معاملهگر بتواند ظرف چند روز دستاوردهای خیرهکنندهای را برای خود به ارمغان بیاورد. استراتژی کوتاهمدت سیو سود در بازار مالی بین سه هفته تا سه ماه را شامل میشود. با توجه به شرایطی که یک سهم در کوتاهمدت دارد، میتوان نقاط مقاومت آن را روی نمودار قیمت تا حدودی مشخص نمود. بر این مبنا فرد میتوان با رسیدن سهم به حد مقاومت، سیو سود کند.
2- استراتژی میانمدت سیو سود
در استراتژی میانمدت برای سیو سود، بازه زمانی بین 2 تا 6 ماه مدنظر معاملهگر قرار میگیرد. دست معاملهگر در این استراتژی برای اتخاذ تصمیمهای مختلف کمی بازتر است. البته تصمیمگیری در زمینه سیو سود تابع مستقیمی از میزان ریسکپذیری معاملهگر است. واقعیت این است که در استراتژی میانمدت معمولاً معاملهگران بسته به میزان ریسکپذیری از تلفیق سه روش سیو سود که در بالا اشاره کردیم، استفاده میکنند. گاهی اوقات افراد پس از یک دوره زمانی سود سهام را از معامله خارج میکنند و با اصل پول خود در معامله باقی میمانند. در برخی مواقع نیز افرادی که ریسکپذیری کمتری دارند، اصل پول خود را از معامله خارج میکنند و با سود کسب شده ادامه میدهند.
3- استراتژی بلندمدت سیو سود
در استراتژی بلندمدت برای سیو سود، مسئله تحلیل بنیادی بهطورجدی دخالت داده میشود. حداقل بازه زمانی که برای این استراتژی مدنظر قرار میگیرد، 6 ماه است. در این استراتژی فرد مبتنی بر مؤلفههای کلان اقتصادی و همچنین بررسی ارزش بنیادی دارایی اقدام به نگهداری اصل سرمایه به همراه سود آن برای مدتزمان مشخصی میکند تا قیمت سهم طبق برآورد معاملهگر به ارز ذاتی آن مبتنی بر تحلیل بنیادی دست پیدا کند. این استراتژی مختص معاملهگران صبوری است که بهخوبی میتوانند چشم خود را روی نوسانات مقطعی بازار ببندند و به انتظار بنشینند تا هدف تعیین شده برای سیو سود در بازار مالی محقق شود.
نکات مهمی که در خصوص سیو سود در بازار مالی باید بدانید
رعایت چند نکته در زمینه سیو سود در بازار مالی میتواند به اتخاذ تصمیمهای صحیحتر منتهی شود که عبارتاند از:
– هیچگاه اسیر طمع نشوید. بسیاری از سودهای کلان بهخاطر عدم پایبندی معاملهگران به استراتژیهای خود از بین میرود. زمانی که یک سهم به اهداف قیمتی که قبل از خرید تعیین کردید، دست پیدا کرد اقدام به فروش آن کنید.
– اگر بازیگران حقیقی و حقوقی سهام به دنبال عرضههای شدید برای ایجاد افت قیمت سنگین هستند، سعی کنید حتماً سیو سود را در دستور کار قرار دهید. حتی اگر کل دارایی خود را خارج نمیکنید، سود حاصل را ذخیره نمایید.
– نیازی به سیو سود بهصورت یکدفعه نیست. بلکه میتوانید سیو سود را به پلهای انجام دهید تا از صحت تصمیم خود در روزهای آتی نیز اطمینان حاصل کنید.
– خروج نقدینگی از بازار بهعنوان یک سیگنال بسیار جدی برای فکرکردن در خصوص سیو سود در بازار مالی به شمار میرود.
کلام پایانی
در این مقاله سعی کردیم تا شما را با مفهوم بسیار مهم سیو سود در بازار مالی آشنا کنیم. سیو سود یک از ارکان موفقیت هر معاملهگری در بازار به شمار میرود؛ چراکه بهنوعی نتیجه تمام زحمات یک سرمایهگذار در بازار وابسته تصمیم درست او در خصوص سیو سود است. سعی کنید حتماً قبل از ورود به سهام، نقطه خروج خود از آن را تعیین کنید تا در ادامه بتوانید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید.
فینوتیپس قصد ندارد که کلاس آموزشی باشد؛ بلکه به دنبال آن است تا محملی برای رشد همگانی مردم ایران در بازارهای مالی ایجاد کند. در همین راستا جلسات متعددی در کلابهاوس فینوتیپس برگزار میگردد تا با هم به گفتگو بنشینیم و از این طریق سواد مالی خود را برای موفقیت در بازار مالی، فارکس و بازار ارزهای دیجیتال افزایش دهیم. منتظر شما در کلابهاوس هستیم.
معاملهگر و تحلیلگر چه فرقی با هم دارند؟
تحلیلگر یا معاملهگر ؟ اگر در بازارهای مالی فعال هستید حتما این دو واژه به گوشتان خورده است.برای موفقیت در بازارهای مالی باید معامله گر باشیم یا تحلیلگر؟ اصلا این دو با هم فرق دارند؟ در این مقاله آموزشی چیزهایی را متوجه می شوید که خیلی از افرادی که در این حوزه فعال هستند فراموش کرده اند و به تعریف پلن شخصی معامله گری آن توجهی نمی کنند.
تفاوت تحلیل گر و تریدر
به زبان ساده، تحلیل گر کسی است که فرضا بیان می کند تا تابستان ۹۹ قیمت دلار بالا خواهد رفت، ولی تریدر، از همین الان به فکر نوسان گیری از بازار است و روی پول خود با معاملات روزانه ریسک می کند و سود می گیرد.
در واقع، یک تحلیل گر روی خط و خطوط و پیش بینی های خود سود می کند، ولی یک تریدر، روی پول خود ریسک می کند. (تحلیل گر حرف می زند ولی تریدر عمل می کند)
برای آن که یک معامله گر و سرمایه گذار موفق در بازار سرمایه باشیم، باید یک تحلیل گر و تریدر مؤفق باشیم!
چطور یک تحلیل گر مؤفق باشیم؟
برای آن که بتوانیم یک تحلیل گر مؤفق در بازار سرمایه باشیم، لازم است ۳ بعد بازار را بشناسیم.
با یک مثال توضیح می دهیم:
فرض کنید یک تحلیل گر، با اطمینان و اعتماد به نفس، به شما می گوید سهم ذوب ۱۰۰ درصد سود خواهد داد. او از حرف خود مطمئن است.
ولی نکته ی قابل توجه این جاست که سود موردنظر از سهم ذوب، طی چه مدت عاید خریدار آن خواهد شد؟ دو ماه؟ یک سال؟ دو سال؟
بنابراین همواره این بُعد را درک کرده و آن را در معاملات خود در نظر بگیرید.
قیمت، بُعد دیگر را چطور می توانیم شناسایی کنیم؟
بر اساس ۳ سطح می توانیم قیمت را در بازار شناسایی کنیم:
یک: سطوح حمایت و مقاومت استاتیک
دو: سطوح حمایت و مقاومت داینامیک (و یا همان خطوط روند)
سه: سطوح فیبوناچی
الگوها
الگوها ۳ نوع اصلی دارند:
یک: الگوهای کلاسیک مانند الگوهای ادامه دهنده (مثل الگوی پرچم و مستطیل) و بازگشتی (مثل الگوی سر و شانه، دو کف، سه سقف)
دو: الگوهای هارمونیک، همانطور که قبلا گفته شد، بازار با هارمونی (هماهنگی) خاصی جلو می رود و در نظم خاصی گیر می افتد. بعنوان مثال می توانید عملکرد سهم بترانس را در سال ۹۸ بررسی کنید.
سه: امواج الیوت، در واقع امواج شگفت انگیز الیوت، که نیازی به معرفی ندارند!
پس از یادگیری الگوهای هارمونیک ، شما می توانید prz ها و trz ها را محاسبه کنید. در این مقاله قصد نداریم این دو اصطلاح را کامل شرح دهیم، در همین حد کافی است بدانیم که منظور از آن ها “محتمل ترین محدوده بازگشت بازار بر اساس قیمت و زمان” می باشد.
یک سوال مهم
چرا بعد زمان بسیار اهمیت بسیار بالایی دارد؟
برای درک این بحث، لازم است با مفهومی به نام، هزینه فرصت آشنا شویم.
فرض کنید شما در ابتدای سال ۹۸، با یک میلیارد تومان سرمایه مازاد خود، یک خانه یک میلیارد تومانی می خریدید و در پایان سال، ارزش آن با ۲۰ درصد سود، ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان شده بود.
اگر همین پول را برای مثال در بورس می گذاشتید، در مدت مشابه می توانستید، یک میلیارد تومان را به ۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان تبدیل کنید و بنابراین، می توانستید سود بیشتری کنید.
شما در واقع ۳۰۰ میلیون تومان در سرمایه گذاری خود روی ملک موردنظر، نسبت به بازار بورس، هزینه فرصت داشته اید.
تحلیل زمانی و درک بعد زمان به ما کمک می کند که هزینه فرصت کمتری متحمل شویم!
معامله گر کیست؟
تریدر یا معاملهگر کسی است که اقدام به خرید و فروش داراییها در کوتاه مدت میکند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام میدهد، پس میتوان گفت که ذات عمل معاملهگری در بلندمدت نیست.
برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایهگذاری پی ببریم، باید به نکته زیر دقت کنیم:
بهعنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان میخرید، احساس برنده بودن میکنید. چون میدانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه داراییهایتان در آینده و بهرهبرداری از منافع آن این اقدام را انجام دادهاید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟
کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی شما خانهای میخرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را میخرید چیست؟ آیا با این دید میخرید که هفته بعد آن را بفروشید؟
اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. بهعبارت دیگر شاید کمتر باشد که ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را میتوانیم در دسته سرمایهگذاریها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک میخرند، سرمایه گذاری میکنند.
تبدیل تحلیل گر به معامله گر
چه چیزی باعث می شود یک تحلیل گر نتواند به خوبی تحلیل بازار ، تحلیل خود را به کار بگیرد و معامله کند. ؟
دلایل متعددی وجود دارد که در دوره روانشناسی به توصیف یک به یک آنها خواهیم پرداخت اما ۳ دلیل عمده موفقیت معامله گران را برایتان توضیح می دهیم:
- منضبط بودن : تحلیل گر موفقی که قصد دارد به یک معامله گر موفق تبدیل شود، با انضباط است و دارای پلان و استراتژی ترید است.
- متمرکز: شرط تبدیل تحلیل گر به معامله گر موفق این است که متمرکز باشد و بر اساس پلان شخصی خودش معامله کند و در روند کلی معاملات خود از سایتهای خبری تاثیر نگیرد.
- اعتماد به نفس: یک معامله گر موفق شخصی است که حتی با وجود ضرر و علی رغم معاملات ضرر ده اعتماد به نفس خود را از دست نداده و مطابق پلان از پیش تعریف شده عمل می کند.
برخی از ویژگی ها
معاملهگر و تحلیلگر توانایی همکاری تعریف پلن شخصی معامله گری با یکدیگر را دارند، اما قطعاً نقش آنها متفاوت است. یک معاملهگر پول به بازار تزریق میکند و عملکرد خود را بهسادگی اندازهگیری میکند؛ اما هدف اصلی یک تحلیلگر درک و کشف آن چیزی است که ممکن است در بازارها رخ دهد. او حقایق را اندازهگیری میکند.
● یک تحلیلگر قضاوت اشتباه خود را «ضعف بازار» مینامد.
● یک معاملهگر هنگام اشتباه، معاملۀ خود را میبندد و به سمت فرصت معاملاتی بعدی حرکت میکند. امیدوارم آسیب کمی دیده باشد!! اشتباه، فرض اساسی برای یک معاملهگر است. یک معاملهگر زمانی که اشتباه میکند و از بازار خارج میشود، مایل است بهاشتباه خود اعتراف کند؛ اما تحلیلگر به موقعیت معاملاتی بازکردۀ خود میچسبد تا فقط نشان دهد که درست گفته است.
● یک معاملهگر باید به هر هشداری واکنش نشان دهد و قواعد معاملاتی او میگوید: به اخبار توجه کن. بسیاری از تحلیلگران با بازار همراه میشوند و بهجای تلاش برای کسب سود در تلاشاند تا حرف خود را به اثبات برسانند.< وقت بسیار زیادی را برای یادآوری پیشبینیهای درست خود به دیگران صرف میکند>. به همین دلیل آنها معاملهای زیان ده را برای همیشه نگه میدارند. چراکه خروج آنها از معامله با زیان، آنها را مجبور به اعتراف اشتباهشان میکند.
● تحلیلگران به مطالعۀ صنایع، شرکتها و شرایط اقتصادی میپردازند. معاملهگران (حداقل بیشتر معاملهگران)، به مطالعۀ رفتار قیمتها میپردازند و کمتر به قیمت شرکت اهمیت میدهند.
● هنگامیکه یک تحلیلگر نظر خود را در مورد سهام یا وضعیت کلی بازار تغییر میدهد، آن را «تجدیدنظر در پیشبینی با توجه به تغییر عوامل بنیادی» نام مینهد. وقتیکه یک معاملهگر دیدگاه خود را در مورد دادوستد تغییر میدهد، آن را «انعطافپذیری برای حفظ سرمایه و بقا» خطاب میکند.
نتیجه
با همه گیر شدن شبکه های اجتماعی، بازار خرید و فروش تحلیل ( سیگنال ) برای افراد سود جو خیلی گرم شده است. متاسفانه افراد از ناآگاهی مردم سؤ استفاده می کنند و پول های سنگینی،برای فروش تحلیل سهام از مردم میگیرند.
لطفا و خواهشا به صورت مستقیم، بدون کسب دانش معامله گری، اقدام به معامله نکنید، چون در نهایت سرمایه خود را از دست می دهید.
معامله گری نیاز به زمان و کسب دانش دارد که هر کسی زمان و شرایط آن را ندارد. با سرمایه گذاری غیر مستقیم می توانید چندین برابر بانک و حتی سرمایه گذاری در املاک سود کسب کنید. که اصول خیلی ساده ای دارد و اصلا نیاز نیست برای این نوع از سرمایه گذاری وقت بگذارید. در ضمن استرس سرمایه گذاری مستقیم را هم ندارد.
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی در مسیر یادگیری مهارت های حرفه ای، پیشرفت شغلی، کارآفرینی و توسعه کسب و کار با بهره مندی از دانش و تجربه اساتید متخصص و دارا بودن کادری مجرب در کنار فراهم آوردن محیطی پویا با امکانات روز آموزشی، با افتخار در کنار شما خواهد بود. امیدواریم بتوانیم نقش و سهمی موثر در آینده، جایگاه شغلی و اجتماعی شما مردم کشور عزیزمان ایران داشته باشیم و رسالت اجتماعی خود را به نحو احسن ایفا نماییم.
تعریف پلن شخصی معامله گری
Wed, 29 Jun 2022 11:48:49 +0000
حتما میدونین که احساسات ما همواره به طور مستقیم میتونه بر عملکرد و میزان سود و زیانمون در بازارهای مالی تاثیر بذاره
بخاطر همین هم ما همیشه در چارتیکال توجه ویژه ای به روانشناسی معامله گری داریم و اون رو به عنوان یک شاه کلید موفقیت و تکمیل کننده ی مهارت معامله گری درنظر میگیریم
و حالا امروز برای اولین بار در جهان چارتیکال با ترکیب علم روانشناسی و تجربیات یک معامله گر مجرب، به دستاوردهای فوق العاده ای در زمینه روانشناسی معامله گری رسیده که به تاییدِ علمیِ معتبر ترین دانشگاه های جهان(دانشگاه منچستر، آکسفورد و …) رسیده
و خبر خوب این که شما با شرکت در جلسات رایگان سایکولوژی و سایکوتراپی میتونین از این علم و نتایج دستاوردها استفاده کنین و در کنار متخصصین این حوزه به رفع مشکلات و توسعه مهارت هاتون در خصوص روانشناسی ترید بپردازین
Thu, 18 Feb 2021 07:37:30 +0000
https://priceactionteam.com/?p=39561
سروتونین و تاثیر فوق العاده آن بر معامله گری موضوع این مقاله است. در این مقاله ابتدا به تعریف این هورمون شادی بخش می تعریف پلن شخصی معامله گری پردازم؛ سپس دلیل اهمیت Serotonin را در بین معامله گران بررسی می کنم؛در انتها به شما یاد میدهم با راهکارهای عملی و رژیم غذایی مناسب این هورمون سرخوشی و لذت را در خودتان بازتولید کنید.
با من همراه باشید.
سروتونین چیست و چه کاری انجام می دهد؟!
سروتونین( Serotonin ) یک انتقال دهنده عصبی در بدن انسان ها است که در دستگاه گوارش و سیستم عصبی یافت می شود.
یعنی از نظر علمی هورمون نیست اما عملکردی مشابه یک هورمون دارد.
سروتونین وظایف مختلفی در دستگاه گوارش ایفا می کند که مورد بحث ما نیست. اما یکی از مهم ترین تاثیرات آن در بدن انسان ها ایجاد حس شادی و رضایت خاطر از طریق تاثیر بر عملکرد سیستم عصبی است.
بلافاصله بعد از ترشح این هورمون در بدن هر گونه استرس و احساس منفی از بین می رود.
علت این اتفاق تاثیر سروتونین بر مغز انسان و تغییر شیوه فکر کردن در کمتر از چند ثانیه است.
آزاد سازی سروتونین در دستگاه عصبی
جالب است بدانید حتی بر خواب شما هم اثر دارد و کمبود آن باعث مشکلات بی خوابی می شود.
اگر دنبال منبع این هورمون شادی بخش هستید کافی است کمی فکر کنید؛
چه کاری شما را بیشتر خوشحال می کند و احساس خوبی به آن کار دارید؟!
هر زمانی آن کار را انجام دهید سروتونین به سرعت خودش را در بدن نشان می دهد و کمترین نشانه آن لبخند بر لب های شماست.
اگر تا الان با هورمون های مثل کورتیزول، دوپامین یا اُکسی توسین آشنا بودید بد نیست سروتونین را هم به این لیست اضافه کنید.
نکته جالب اینکه این هورمون حتی در حیوانات و حشرات هم ترشح می شود و باعث تغییر در عملکرد عادی آن ها می شود.
آشنایی با نحوه عملکرد این هورمون و تاثیر آن بر تصمیمات تان می تواند به شما در روند رشدتان کمک کند.
اهمیت سروتونین در معامله گری بازارهای مالی
شما به عنوان یک معامله گر صرف نظر از تجربه و نوع بازار چه زمانی خوشحال می شوید؟!
بعد از ضرر یا بعد از سود؟
مشخص است که همه انسان ها صرف نظر از سن و نژاد و زبان بعد از سود در هر کسب و کاری به آرامش، رضایت خاطر و خوشحالی می رسند.
چرا که خود را در مسیر حرکت به سمت موفقیت های مالی می بینند.
در لحظاتی که شما بابت شناسایی موقعیت ها و کسب سودهای متوالی به خودتان افتخار می کنید، سروتونین در بدن شما در حال ترشح است.
پس هر معامله موفق شما مثل یک قرص سروتونین عمل می کند که این موضوع ممکن است به شدت خطرناک باشد.
تا الان فهمیدیم هر کاری که باعث شادی و رضایت در انسان ها شود مسبب آن ترشح سروتونین است.
ضرر های تامین سروتونین از بازار
فرض کنید که به تصور خودتان در چرخه شانس قرار گرفته اید و 3 معامله آخرتان با سودهای بزرگ بسته شده است.
هیجان و حس شادی ایجاد شده از این موفقیت شما را به سمت معاملات بیشتر و کسب سود های بیشتر سوق می دهد.
مشکل از جایی شروع می شود که معامله گر همه ی درهای ورود سروتونین به بدن خود را به صورت ناآگاهانه می بندد و تنها راه تامین حس خوشحالی را در سود کردن از بازار می بیند.
مغز برای بقای بدن و جلوگیری از افسردگی به سروتونین نیاز دارد؛ بنابراین بلافاصله بعد از معامله موفق شما را پشت چارت میخ کوب می کند.
شاید در آن لحظه متوجه نشوید اما وقتی این اتفاق بیفتد که ذهنتان تنها راه تامین سروتونین را در انجام معاملات بیشتر ببیند، شما دیگر نه بر اساس پلن معاملاتی تان و نه بر اساس منطقی مالی تان معامله می کنید.
هدف شما فقط یک چیز است:
تامین دوباره سروتونین برای مغز، آن هم از طریق انجام معامله بیشتر
نتیجه اینگونه معاملات آسیب های مالی و روحی شدید است. بعد از حرکت قیمت در محدوده مخالف خواسته شما، سروتونین به کمترین حد می رسد و جای آن را کورتیزول می گیرد و شما دچار هیجان استرس و افسردگی می شوید.
فواید تامین سروتونین در خارج از بازار چیست؟
اجازه دهید به قضیه طور دیگری نگاه کنیم؛
شما معامله گر موفقی هستید و می توانید در بازار درآمد داشته باشید پس تا اینجا همه چیز خوب است .
در کنار آن شما در خارج از بازار تفریحاتی مناسب دارید و همیشه کارهایی که باعث خوشحالی تان می شود انجام می دهید.
مثلا ممکن است آخر هر هفته با اقوام به یک گردش بروید و یا ساعاتی را در روز به کار مورد علاقه تان بپردازید.
چیزی که مهم است شما سروتونین مورد نیاز بدنتان را در خارج از بازار تامین کرده اید بنابراین هنگام معامله گرفتن بر اساس سرنخ های موجود معامله می کنید نه به خاطر ایجاد حس شادی.
کلید رهایی از این دام فقط همین است. شما باید سرشار از حس شادی و مثبت باشید و این حس به خاطر انجام کارهایی که دوست دارید نشات بگیرد.
کارهایی که وقتی در حال انجام شان هستید، ذهن و روحتان در آرامش است و سرشار از حس لذت می شوید؛ به گونه ای که گذر زمان را فراموش می کنید.
نکاتی برای تامین صحیح سروتونین
نکته اول: بیشترین میزان پایداری سروتونین در بدن صبح ها و بیشترین میزان ایجاد آن در شب ها است .
نکته دوم: دوش گرفتن باعث کاهش محسوس سروتونین در بدن می شود.
نکته سوم: ازدواج و انجام روابط عاشقانه و زیبا سطح سروتونین در بدن را به بالاترین حد ممکن خود می رساند.
نکته چهارم: به طور کل غذاهایی که سروتونین دارند بیشتر در سبد غذایی تان قرار دهید مثلا انواع حبوبات، آجیل، موز، تخم مرغ، انواع لبنیات و گوشت ماهی.
همیشه به یاد داشته باشید که 80 درصد موفقیت در بازار وابسته به مسائل حوزه روانشناسی معامله گری از جمله همین سروتونین است.
سخن پایانی
در این مقاله به طور کامل با یک هورمون شادی بخش آشنا شدیم و سپس اهمیت آن را برای شغل معامله گری بررسی کردیم. همچنین خطرات تامین اشتباه سروتونین از بازار را ذکر کردیم و با راهکاری عملی این تهدید را به یک فرصت ایده آل برای شاد بودن تبدیل کردیم.
حتما مقالات بعدی روانشناسی و عصب شناسی معامله گری را هم مطالعه کنید.
در پایان از شما دعوت می کنم ویدیو آموزشی این جلسه را مشاهده کنید.
هر نظر یا سوالی در مورد این موضوع دارید همین حالا بپرسید.
Tue, 16 Feb 2021 07:50:36 +0000
https://priceactionteam.com/?p=38220
چگونگی ایجاد اشتیاق برای درآمدزایی یکی از چالش هایی است که معامله گران بعد از مدتی فعالیت در بازار با آن مواجه می شوند.
این موضوع از آن جهت خطرناک است که معامله گر هیچ انگیزه ای برای استفاده از دانش معامله گری در جهت کسب سود ندارد.
یعنی معامله گر اصلا اشتیاق و انگیزه ای برای معامله گرفتن و کسب سود ندارد.
در این مقاله علت ایجاد این موضوع را بررسی می کنیم و با راهکارهای عملی آن را برطرف می کنیم.
قبل از هر چیزی لازم است بدانیم اشتیاق به چه معناست؟!
تعریف اشتیاق و انگیزه
آیا برای شما اتفاق افتاده که برنامه ریزی کنید هفته ای یک کتاب بخوانید اما موفق نشوید؟!
اگر برنامه ریزی شما اصولی و صحیح بوده پس مشکل از چیست؟
پاسخ در یک کلمه خلاصه می شود: “اشتیاق و انگیزه“
به زبان ساده تا زمانی شما اشتیاق و انگیزه انجام کاری را نداشته باشید محال ممکن است به طور منظم آن را انجام دهید.
پس اشتیاق را می توان اینگونه تعریف کرد:
اشتیاق و انگیزه یعنی چیزی که برای شما آنقدر مهم باشد تا هر کاری برای به دست آوردن آن انجام دهید.
در مثال قبل اگر اشتیاق کتاب خواندن در شما وجود داشت، شاید در یک هفته فراتر از انتظار خودتان حتی چند کتاب را می خواندید.
با توجه به این موضوع؛ تعریف اشتیاق درآمد زایی هم مشخص می شود.
یعنی شما به قدری به موفقیت مالی و کسب درآمد اهمیت دهید که برای پیشرفت های کوچک قدمهای بزرگ بردارید.
اما چرا اشتیاق روز اول بعد از مدتی در انسان ها خاموش می شود؟!
بررسی علت از بین رفتن اشتیاق و انگیزه
1.شرایط محیطی معامله گر
اغلب معامله گرانی که به این مشکل دچار می شوند، با خود بازار هیچ مشکلی ندارند بلکه اتفاقات گذشته یا حال بر ذهن شان تاثیر می گذارد.
این اتفاقات می تواند در ناراحتی ها و مشغله های فعلی یا سختی های گذشته زندگی باشد.
در هر دو صورت بعد از مدتی معامله با شور و شوق معامله گر دیگر حتی هفته ای یک بار هم به چارت نگاه نمی کند.
مثلا شخصی را در نظر بگیرید که در گذشته دچار ورشکستگی در کسب و کار خود شده و هر چند تصور می کند که این قضیه را فراموش کرده اما در ناخودآگاهش آن اتفاق زنده است و تک تک معاملاتش با نوعی ترس از تکرار ورشکستگی انجام می شود.
2.نداشتن هدف برای آینده
در شغل معامله گری هم دقیقا داستان همین است و اصلا به نوع بازار یا میزان سرمایه شما ارتباطی ندارد.
معامله گری که هدف ندارد، اشتیاقی هم برای انجام معامله ندارد و دائما با ناامیدی به نمودار نگاه می کند.
آیا با این شرایط می توان از بازار انتظار معجزه و سودهای آنچنانی داشت؟!!
یک راهکار ساده و سریع برای افزایش اشتیاق
یک کاغذ و خودکار بردارید و هدف خود را از فعالیت در شغل معامله گری به همراه دلایل قوی بنویسید.
هر چقدر که بتوانید دلایل قوی تر و منطقی تری را بنویسید به همان اندازه سطح انگیزه و اشتیاق شما هم بالاتر می رود.
اجازه دهید یک مثال از قدرت دلایل و ارتباط مستقیم آن با سطح انگیزه و اشتیاق بزنم.
فرض کنید یک تخته چوب به عرض نیم متر و طول 10 متر روی زمین قرار دارد.
آیا شما حاضر هستید که در ازای گرفتن 100 دلار از روی این تخته چوب عبور کنید؟ مسلما بله. چرا؟
چون انگیزه شما به خاطر دلیلی مشخص یعنی دریافت 100 دلار بالا رفته است و می خواهید که این کار را انجام دهید.
حالا اگر همین تخته چوب را بین دو ساختمان 40 طبقه قرار بدهند، چطور؟ آیا حاضر هستید در ازای دریافت 100 دلار باز هم از روی تخته چوب عبور کنید؟
اگر یکی از ساختمان ها آتش گرفته باشد و تنها راه نجات عبور از روی همین تخته چوب و رفتن به ساختمان بعدی، باشد چطور؟
مسلما در این لحظه بدون دریافت پول حاضر هستید از روی همان تخته چوب عبور کنید تا خود را نجات دهید.
در این مثال به راحتی می توانید درک کنید که سطح انگیزه چقدر ارتباط مستقیم به دلایل شما دارد.
پس اگر در مورد کاری که می خواهید انجام دهید انگیزه و اشتیاق ندارید، به دلایل خود نگاهی بیندازید.
حتما مقاله زیر که مرتبط با ترس از دست دادن در معامله گران است را بخوانید.
در پایان شما را به تماشای ویدیو توضیحات آقای جبل عاملی در مورد چگونگی ایجاد اشتیاق برای درآمدزایی دعوت می کنم.
دیدگاه شما