نحوه محاسبه ارزش مفهومی



در اینجا مثالی از نحوه استفاده از فرمول نرخ رشد فروش را بررسی می کنیم. شرکت Serial Juice یک شرکت نوپا (استارتاپ) است که آبمیوه و سبزیجات را بصورت سفارشی به مشتریان خود تحویل می‌دهد. تیم فروش این شرکت قصد دارد میزان رشد فروش یکساله خود را از 30 آوریل 2020 تا 30 آوریل 2020 اندازه‌گیری کند. برحسب گزارش فروش، در سال مالی منتهی به 30 آوریل 2021، نحوه محاسبه ارزش مفهومی این شرکت 750،000 دلار فروش داشته و سال بعد، میزان فروش آنها به 1.000.000 دلار رسیده است. حال با استفاده از این ارقام می خواهیم نرخ رشد فروش را بدست آوریم.

استهلاک دارایی ثابت و روش های محاسبه آن

دارایی‌های مشهود هر مجموعه، دارای طول عمر محدود هستند که با گذشت زمان دچار استهلاک شده و ارزش آن‌ها به مرور زمان کم می‌شود که باید طی دوره ای که مورد استفاده قرار می‌گیرند مستهلک شوند. استهلاک به معنی تخصیص نظام‌مند (سیستماتیک) مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی طی عمر مفید آن است. هر ساله قبل از بستن حساب‌ها و انتقال به دوره مالی جدید، باید استهلاک مربوط به دارایی‌ها را محاسبه و هزینه استهلاک دارایی ثابت شناسایی شده را ثبت نمایید.
بعد از آشنایی با مفهوم استهلاک و هزینه استهلاک، در ادامه این مقاله آموزشی ابتدا به تعریف حساب استهلاک انباشته دارایی و ارزش دفتری پرداخته‌ایم و سپس روش‌های محاسبه استهلاک دارایی ثابت به تفصیل توضیح داده می‌شود.
حساب استهلاک انباشته دارایی چیست؟
بعد از تعیین استهلاک سالیانه دارایی، این هزینه در حساب «استهلاک انباشته دارایی» ذخیره می‌شود. حساب استهلاک انباشته دارایی یک نوع حساب دارایی با ماهیت بستانکار و کاهنده حساب آن دارایی است. حساب استهلاک انباشته در ترازنامه برای مشخص شدن خالص دارایی استفاده می‌گردد.
ارزش دفتری چیست؟
تفاوت بهای تمام شده دارایی و استهلاک انباشته آن، ارزش دفتری گفته می‌شود.
روش‌های محاسبه استهلاک دارایی ثابت
محاسبه استهلاک دارایی طبق ماده ۱۴۹ قانون مالیات های مستقیم به سه روش به شرح زیر انجام می‌شود که در ادامه هر روش به تفصیل توضیح داده می‌شود.
۱- روش خط مستقیم
۲- روش مانده نزولی
۳- روش تعداد تولید

۱- محاسبه استهلاک دارایی به روش خط مستقیم

در این روش، مبلغ استهلاک پذیر دارایی طی دوره عمر مفید تعیین شده در جدول استهلاکات به طور مساوی در هر سال مستهلک می‌گردد. در واقع در این روش با گذشت زمان یک مبلغ ثابت از ارزش دارایی به صورت سالیانه کسر می‌گردد. برای محاسبه هزینه استهلاک دارایی به روش خط مستقیم می‌توانید به صورت زیر اقدام نمایید.

عمر مفید / (ارزش اسقاط – بهای تمام شده دارایی) = هزینه استهلاک به روش خط مستقیم

به عنوان مثال فرض کنید بهای تمام شده دارایی ثابت مجموعه‌ای که در ابتدای سال ۱۳۹۶ خریداری شده، مبلغ ۵۵۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال با عمر مفید ۱۰ سال است و ارزش اسقاط دارایی مبلغ ۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال است. بنابراین چنانچه این مجموعه از روش خط مستقیم استفاده نماید هزینه استهلاک سالیانه به شرح زیر است:

۵۵۰۰۰۰۰۰ = ۱۰ / (۵۰۰۰۰۰۰ – ۵۵۵۰۰۰۰۰۰) = هزینه استهلاک دارایی

در روش محاسبه هزینه استهلاک دارایی به روش خط مستقیم هزینه استهلاک دارایی برای هر سال معادل ۵۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال می‌باشد که تا پایان ۱۰ سال به ارزش اسقاط خود یعنی ۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال می‌رسد.

در جدول زیر استهلاک سالیانه دارایی ثابت مجموعه، به همراه استهلاک انباشته و ارزش دفتری دارایی به روش خط مستقیم نمایش داده شده است.


۲- محاسبه استهلاک به روش مانده نزولی

در این روش، میزان استهلاک هر سال با اعمال نرخ تعیین شده در جدول استهلاکات نسبت به مانده ارزش دفتری دارایی محاسبه می‌گردد و هنگامی که مانده ارزش دفتری دارایی به کمتر از ۵ درصد بهای تمام شده دارایی برسد، کل مانده ارزش دفتری در سال بعد یکجا قابل استهلاک است. برای محاسبه هزینه استهلاک دارایی به روش مانده نزولی می‌توانید به صورت زیر اقدام نمایید.

نرخ استهلاک * (استهلاک انباشته دارایی – بهای تمام شده دارایی) = هزینه استهلاک به روش مانده نزولی

به عنوان مثال فرض کنید بهای تمام شده دارایی مجموعه‌ای که در ابتدای سال ۱۳۹۷ خریداری شده، مبلغ ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال با نرخ استهلاک ۱۰ درصد است. بنابراین چنانچه این مجموعه از روش مانده نزولی استفاده نماید هزینه استهلاک سالیانه به شرح زیر است:

۵۰۰۰۰۰۰ = ۱۰% * (۰ – ۵۰۰۰۰۰۰۰) = هزینه استهلاک دارایی سال اول

۴۵۰۰۰۰۰ = ۱۰% * (۵۰۰۰۰۰۰ – ۵۰۰۰۰۰۰۰) = هزینه استهلاک دارایی سال دوم

۴۰۵۰۰۰۰ = ۱۰% * (۹۵۰۰۰۰۰ – ۵۰۰۰۰۰۰۰) = هزینه استهلاک دارایی سال سوم


۳- محاسبه استهلاک به روش تعداد تولید

در این روش، استهلاک هر سال بر مبنای میزان محصول تولیدی نسبت به کل ظرفیت تولید دارایی محاسبه می‌شود. در واقع در این روش، استهلاک به ازای هر واحد تولید یا کارکرد ثابت است. برای محاسبه هزینه استهلاک دارایی به روش تعداد تولید می‌توانید به صورت زیر اقدام نمایید.

میزان تولید / (ارزش اسقاط – بهای تمام شده دارایی) = هزینه استهلاک هر واحد تولید

به عنوان مثال فرض کنید ماشین آلاتی در ابتدای سال ۱۳۹۸ خریداری می‌شود، که مبلغ آن ۱۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال و ارزش اسقاط آن ۲۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال برآورد می‌شود که در طول عمر مفید خود می‌تواند ۲۰۰۰۰ واحد کالا تولید نماید. چنانچه در سال ۱۳۹۸ تعداد ۱۰۰۰ عدد کالا و در سال ۱۳۹۹ تعداد ۲۰۰۰ عدد کالا تولید شود. نحوه محاسبه استهلاک دارایی به روش تعداد تولید به شرح زیر است:

۵۰۰۰ = ۲۰۰۰۰ / (۲۰۰۰۰۰۰۰ – ۱۲۰۰۰۰۰۰۰) = هزینه استهلاک هر واحد تولید

با نرم افزار حسابداری اموال شرکت شایگان سیستم بعد از تعیین روش محاسبه، هزینه استهلاک مربوط به هر دارایی محاسبه سپس سند حسابداری مرتبط با آن به صورت اتوماتیک صادر می‌گردد و امکان ارسال سند صادر شده به نرم افزار حسابداری حسابگر فراهم آمده است.
بعد از مشخص شدن هزینه استهلاک سالیانه دارایی همانطور که گفته شد این هزینه در حساب ذخیره استهلاک نگهداری می‌شود. به عنوان مثال فرض کنید هزینه استهلاک ساختمان برای سال ۱۳۹۹ مبلغ ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال است برای ثبت سند مرتبط با هزینه استهلاک دارایی باید به صورت زیر اقدام نمایید:

نرخ مالیات ارزش افزوده

نرخ مالیات ارزش افزوده

هر کالایی که در بازار فروخته می شود، در فرآیند تولید توسط چندین تولید کننده به تدریج ساخته شده است و قیمت آن در روند تولید، افزایش می یابد. این افزایش قیمت، حاصل زحمت تولید کنندگان مختلف از ابتدا تا انتها است که به این ارزش اضافی ایجاد شده در روند تولید کالای مورد نظر، ارزش افزوده گفته می شود.

مفهوم مالیات بر ارزش افزوده:

نوعی مالیات بر مصرف طراحی شده که در حال حاضر، در بیش از 140 کشور جهان تحت عنوان مالیات بر ارزش افزوده، اجرا می شود. کشور های فرانسه و آلمان از جمله اجرا کنندگان اولیه این مالیات بودند و در کشور های عضو اتحادیه اروپا نیز این مالیات را پذیرفته و به اجرا گذاشته اند.

تمام کشور های نامزد عضویت در اتحادیه اروپا نیز، به پذیرش و اجرای این نوع مالیات التزام دارند. مالیات بر ارزش افزوده در واقع نوعی مالیات بر فروش کالا و خدمات چند مرحله ای است که در طی مراحل زنجیره واردات، تولید، توزیع، مصرف با نرخ مالیاتی ثابت (غیر تصاعدی) اعمال می شود ولی در نهایت، مصرف کنندگان نهایی، پرداخت کننده واقعی آن هستند.

محاسبه ارزش افزوده اشخاص حقیقی و حقوقی:

فرض کنید طی یک دوره سه ماه در یک سال، شرکت مبلغ X را به صورت قانونی و طبق قوانین اعلام شده توسط سازمان امور مالیاتی خریداری می کند، در حین خرید 9 درصد مبلغ X را اضافه بر مبلغ کالا به فروشنده به عنوان مالیات بر ارزش افزوده پرداخت می کند.

از طرف دیگر، شرکت مبلغ Y را به صورت قانونی و طبق قوانین اعلام شده توسط سازمان مالیاتی به فروش می رساند، در این راستا، فروش 9 درصد Y را اضافه بر مبلغ کالا از خریدار به عنوان مالیات بر ارزش افزوده دریافت می کند.

در پایان مهلت سه ماه مالیات اخذ شده در مقابل مالیات پرداخت شده قرار می گیرد و مازاد آن به اداره ارزش افزوده طی فیش مالیاتی پرداخت می گردد و اگر مقدار مالیات پرداخت شده بیشتر باشد می توان آن را از دولت استرداد نمود یا به دوره بعد موکول کرد.

نرخ مالیات ارزش افزوده:

ارزش افزوده از سال 87 با نرخ 3 درصد آغاز شد و به مرور زمان این درصد افزایش پیدا کرد تا به امروز که نرخ مالیات ارزش افزوده به 9 درصد رسیده است. از این نرخ 6 درصد به عنوان مالیات ارزش افزوده و 3 درصد به عنوان عوارض ارزش افزوده تقسیم می شود.

موسسه مشاوران مطالعه مقاله برگ تشخیص مالیات را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده

نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده

نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده:

نمایندگان مجلس شورای اسلامی ساز و کار نرخ و نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده را تعیین کردند.

بر اساس ماده 8 لایحه مالیات بر ارزش افزوده، مالیات و عوارضی که مودیان برای خرید کالا ها و خدمات مورد نیاز برای انجام فعالیت های اقتصادی خود پرداخت می کنند به عنوان اعتبار مالیاتی آنان منظور شده و از مالیات فروش آنها کسر می شود.

نکته: در صورتی که جمع اعتبار مالیاتی مودی در هر دوره مالیاتی، بیشتر از مالیات فروش وی باشد سازمان موظف است مبلغ مازاد را به دوره و یا دوره های بعد منتقل نماید.

در صورتی که مودی درخواست کند که مازاد مزبور به وی مسترد گردد سازمان موظف است حداکثر ظرف مدت یک ماه از تاریخ ثبت درخواست نسبت به استرداد مابه التفاوت مذکور از محل وصولی های جاری اقدام نماید.

در غیر این صورت مشمول خسارتی به میزان دو درصد در ماه از تاریخ ثبت درخواست نسبت به مبلغ قابل استرداد و مدت تاخیر می باشد که توسط سازمان و از محل وصولی های جاری پرداخت می گردد.

متخلفان از اجرای این حکم با درخواست مودی و رای هیئت رسیدگی به تخلفات اداری به مجازات بند (د) ماده ۹ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۷/ ۹/ ۱۳۷۲ محکوم می شود.

تبصره ۱:

مالیات و عوارض خرید نهاده های مربوط به طرح های تملک دارایی های سرمایه ای دولت قابل استرداد نیست و جز بهای تمام شده دارایی های مزبور منظور می گردد.

تبصره ۲:

در صورتی که مودی فقط به عرضه کالا ها و ارائه خدمات معاف اشتغال داشته باشد و یا طبق مقررات این قانون کالا و خدمات وی مشمول مالیات و عوارض نباشد مالیات و عوارض پرداختی بابت خرید نهاده های آنها قابل تهاتر یا استرداد نمی باشد.

تبصره ۳:

در صورتی که مودی به عرضه توام کالا ها و خدمات مشمول و معاف اشتغال داشته باشد صرفا مالیات و عوارضی که بابت خرید نهاده های مورد نیاز برای تولید کالا ها و خدمات مشمول پرداخت کرده است حسب مورد قابل کسر، تهاتر یا استرداد است.

تبصره ۴:

صرف نظر از آن که مودی به عرضه کالا ها و خدمات معاف یا مشمول اشتغال داشته باشد، مالیات و عوارض خرید مربوط به ماشین آلات خطوط تولید وی قابل کسر، تهاتر و استرداد می باشد.

تبصره ۵:

آن قسمت از مالیات و عوارض پرداختی مودیان که طبق مقررات این قانون قابل تهاتر یا استرداد نیست به عنوان هزینه های قابل قبول موضوع قانون مالیات های مستقیم محسوب می شود.

تبصره ۶:

سازمان مکلف است با رعایت تبصره ۲ و ۴ این ماده مالیات و عوارض پرداختی واحد های تولیدی یا معدنی دارای مجوز تاسیس را که در دوره های قبل از بهره برداری جهت خرید کالا ها و خدمات مورد نیاز برای تاسیس و راه اندازی واحد مورد نظر پرداخت کرده اند مسترد نماید.

تبصره ۷:

مالیات ها و عوارضی که در موقع خرید کالا ها و خدمات توسط شهرداری ها و دهیاری ها برای انجام وظایف و خدمات قانونی پرداخت می گردد، طبق مقررات این قانون قابل تهاتر یا استرداد است.

تبصره ۸:

مالیات و عوارض پرداخت شده توسط سفارت خانه ها، ماموریت های دیپلماتیک، پست های کنسولی، ماموران دیپلماتیک و کارکنان اداری و فنی آنها که تبعه دولت جمهوری اسلامی ایران نمی باشند به شرط عمل متقابل و همچنین مالیات و عوارض پرداخت شده توسط دفاتر سازمان های بین المللی و اعضای آنان که مقیم ایران می باشند (اتباع غیر ایرانی) با ارائه اسناد و مدارک مثبته قابل استرداد است.

نحوه استرداد به موجب دستور العملی است که توسط وزارت خانه های امور خارجه و امور اقتصادی و دارایی تصویب و ابلاغ می شود.

سال ضریب کل درصد مالیات درصد عوارض
۱۳۸۷ ۳٫۰۰% ۱٫۵۰% ۱٫۵۰%
۱۳۸۸ ۳٫۰۰% ۱٫۵۰% ۱٫۵۰%
۱۳۸۹ ۳٫۰۰% ۱٫۵۰% ۱٫۵۰%
۱۳۹۰ ۴٫۰۰% ۲٫۲۰% ۱٫۸۰%
۱۳۹۱ ۵٫۰۰% ۲٫۹۰% ۲٫۱۰%
۱۳۹۲ ۶٫۰۰% ۳٫۶۰% ۲٫۴۰%
۱۳۹۳ ۸٫۰۰% ۵٫۳۰% ۲٫۷۰%
۱۳۹۴ ۹٫۰۰% ۶٫۰۰% ۳٫۰۰%
۱۳۹۵ ۹٫۰۰% ۶٫۰۰% ۳٫۰۰%
۱۳۹۶ ۹٫۰۰% ۶٫۰۰% ۳٫۰۰%
۱۳۹۷ ۹٫۰۰% ۶٫۰۰% ۳٫۰۰%

پرسش و پاسخ متداول در مورد نرخ مالیات ارزش افزوده:

ارزش افزوده به چه معنا می باشد؟

کلیه کالاهایی که در بازار فروخته می شوند، به وسیله چند تولید کننده تولید می شود و قیمت آن کالا در این روند افرایش پیدا می کند. افزایش قیمت هم به جهت زحمت تولید کنندگان می باشد و به این ارزش اضافی روند تولید کالای مورد نظر ارزش افزوده می گویند.

مفهوم مالیات بر ارزش افزوده چیست؟

مالیات بر ارزش افزوده، در واقع مالیات بر فروش کالا و خدمات چند مرحله ای می باشد که در مراحل واردات، تولید، توزیع و مصرف با نرخ مالیاتی ثابت اجرا می شود و مصرف کننده نهایی مشمول پرداخت آن می باشد.

نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده چگونه است؟

این مالیات و عوارض ارزش افزوده مودیان که برای کالا و خدمات مودر نیاز خود برای فعالیت های اقتصادی پرداخت می کنند، برای آن ها مانند اعتبار می باشد و از مالیات فروش آن ها کسر می گردد.

مازاد مالیات بر ارزش افزوده چیست؟

اگر چنانچه در هر دوره مالیاتی، مجموع اعتبار مالیاتی مودی بیشتر از مالیات فروش وی باشد، سازمان مبلغ مازاد را به دوره و یا دوره های بعد منتقل می کند.

اگر چنانچه مودی خواهان بازگشت مازاد مالیات باشد، سازمان به چه صورت عمل می کند؟

در صورتی که مودی درخواست مالیات وازاد را داشته باشد، سازمان می بایست تا حداکثر ظرف مدت یک ماه از تاریخ ثبت، نسبت به درخواست استرداد مابه تفاوت مالیات مودی اقدام نماید. در غیر اینصورت هم سازمان می بایست خسارتی معادل دو درصد در ماه ار تاریخ ثبت از وصولی های جاری پرداخت کند.

اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله حسابرسی مالیاتی را به شما پیشنهاد می کنیم.

ارزش بازار (Market Cap) چیست و چه ارتباطی با قیمت دارد؟

ارزش بازار (Market Cap) چیست و چه ارتباطی با قیمت دارد؟

شاید برای شما هم این سؤال پیش‌ آمده باشد که منظور از «ارزش بازار» یا همان «Market Capitalization» چیست؟ در این مقاله به زبان ساده و با مثال‌های کاربردی به توضیح این مفهوم مهم در بازارهای سرمایه می‌پردازیم.

تعریف ارزش بازار

ارزش بازار برابر است با تعداد واحدهای یک سهام یا دارایی، ضرب در قیمت هر واحد از سهام یا دارایی.

به عنوان مثال اگر قیمت هر واحد بیت کوین ۱۰,۰۰۰ دلار باشد و تعداد بیت کوین‌های در گردش ۱۷,۰۰۰,۰۰۰ میلیون باشد، ارزش بازار بیت کوین برابر است با ۱۰,۰۰۰ ضربدر ۱۷,۰۰۰,۰۰۰ که مساوی است با ۱۷۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار یا به عبارتی ۱۷۰ میلیارد دلار.

در مورد سهام و دارایی‌های دیگر هم همین رابطه وجود دارد. به عنوان مثال اگر قیمت سهام یک شرکت ۱۰۰ تومان باشد و ۱ میلیون برگه سهم منتشر کرده باشد، مارکت کپ آن، برابر با ۱۰۰ میلیون تومان خواهد بود.

ارزش کل بازار یا همان مارکت کپ، تکنیکی ریاضی برای تعیین ارزش یک بازار است. برخلاف عقیده بسیاری از مردم که فکر می‌کنند قیمت نمایانگر ارزش است، حقیقت چیز دیگری است.

به عنوان نمونه، در زمان نگارش این مقاله، قیمت هر واحد ریپل فقط ۰.۳۲ دلار است، اما قیمت هر واحد لایت کوین به حدود ۱۰۰ دلار می‌رسد. از آنجایی که تعداد واحدهای در گردش ریپل (XRP) بیش از ۴۲ میلیارد واحد است و لایت کوین فقط حدود ۶۲ میلیون واحد در گردش دارد، مارکت کپ ریپل بزرگتر است و در نتیجه ریپل در رده بالاتری نسبت به لایت کوین قرار می‌گیرد.

ریپل و لایت کوین

اگر یک سرمایه‌گذار تازه‌کار ارزش کل بازار را درک نکند، ممکن است فکر کند که لایت کوین بازار بزرگتری نسبت به ریپل دارد زیرا قیمت آن بیشتر است. اما همانطور که در عکس فوق می‌بینید، عرضه ریپل بسیار زیاد است و با توجه به این حجم از عرضه، طبیعتا نسبت به لایت کوین قیمت پایین‌تری دارد. پس قیمت یک دارایی نمی‌تواند معیاری در جهت تشخیص اعتبار و بزرگی بازار باشد.

هم‌اکنون ارزهای دیجیتال زیادی وجود دارند که به قیمت بیش از ۱۵۰۰ دلار می‌رسند اما نسبت به ارزی مثل لایت کوین که قیمتش فقط ۱۰۰ دلار است، در جایگاه‌ بسیار پایینی قرار دارند. بنابراین مارکت کپ معیاری مهم در اعتبار و بزرگی یک بازار است و قیمت به تنهایی تعیین کننده نخواهد بود.

ارزش بازار چه چیزهایی را نشان می‌دهد؟

اگر چه شاید ارزش بازار فقط یک رقم معمولی به نظر برسد اما در خود اطلاعاتی را جای داده است که به سرمایه‌گذاران کمک شایانی می‌کند. مهمترین نکاتی که از ارزش بازار به دست می‌آید عبارتند از:

ریسک سرمایه‌گذاری

به طور کلی و از نظر‌ تئوری، ارزش بازار با ریسک سرمایه‌گذاری رابطه معکوس دارد، یعنی هر چقدر که ارزش کل بازار یک دارایی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری در آن خطر کمتری را برای سرمایه‌گذاران به دنبال خواهد داشت.

در بازار بورس، سهام‌ شرکت‌ها به سه دسته «کم ارزش»، «ارزش متوسط»، و «پر ارزش»، تقسیم می‌شوند.

در بحث سهام شرکت‌های با ارزش، سرمایه‌گذاران با خطرات کمتری در سرمایه‌گذاری مواجه‌اند. از طرف دیگر شرکت‌های کم ارزش، خطرات بیشتری را متوجه سرمایه‌گذاران می‌کند، چرا که احتمال شکست چنین شرکت‌هایی بالاست. از طرف دیگر این شرکت‌ها با اعطای مزایا و پاداش‌های بیشتر، سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری تشویق می‌کنند.

در بحث ارزهای دیجیتال هم همین موضوع صدق می‌کند. سرمایه‌گذاری در بیت کوین از نظر تئوری ریسک کمتر در مقابل سرمایه‌گذاری در یک ارز دیجیتال گمنام دارد.

از سوی دیگر، پایین بودن ارزش کل یک سهام یا یک ارز دیجیتال به این معناست که آن دارایی برای افزایش قیمت به اندازه مثلا ۵۰% به حجم سرمایه کمتری در مقایسه با یک دارایی که حجم بازار بیشتری دارد، نیاز دارد.

به طور کلی می‌توان گفت که هر چقدر مارکت کپ یک دارایی پایین‌تر باشد، ریسک بالاتری دارد اما در صورت صعودی شدن، معمولا سودآوری خیلی خوبی خواهد داشت. یادمان نرود که هر چقدر ریسک کمتر شود، پاداش هم کمتر خواهد شد.

ریسک بازار

توانایی دست‌کاری در بازار

یکی از جنبه‌های ارزش کل بازار، دست‌کاری های موجود در بازار است. بازارهای کم‌ ارزش معمولاً بیشتر خود را در معرض دست‌کاری بازار قرار می‌دهند. فعالان سودجو ممکن است بتوانند با در اختیار گرفتن تعداد کافی از یک ارز، بازار آن را دست‌کاری نمایند. بر اساس کتابی نوشته «ادوین لفرور» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، در سال‌های ابتدایی بازارهای سهام، بسیاری از کسانی که در بازار فعالیت می‌کردند، توانستند از این کار، سود بسیار زیادی کسب کنند.

بررسی میزان اهمیت یک فناوری در بازار

می‌توان پروژه‌هایی با کاربردها و اهداف و تکنولوژی‌های مشابه را پیدا کرده و با جمع کردن مقدار مارکت کپ آنها و مقایسه آن با کل سرمایه موجود در بازار، میزان اهمیت و سهم یک نوع تکنولوژی در این بازار را سنجید.

مثلا می‌توان در بازار بورس، ارزش تمام شرکت‌های فناوری موجود در بازار بورس را محاسبه کرد و میزان اهمیت این موضوع در بازار را درک کرد.

در بازار ارزهای دیجیتال هم مثلا می‌توان با جمع‌آوری ارزش بازار ارزهای دیجیتالِ حریم‌خصوصی محور یا همان پرایوسی کوین‌ها (مانند مورنو، دش، زی کش و ..)، کل حجم سرمایه موجود در این حوزه را بدست آورد و آن را با کل سرمایه موجود در بازار ارزهای دیجیتال مقایسه کرد و دید کلی نسبت به جایگاه و اهمیت پرایوسی کوین‌ها کسب کرد.

سکه‌های مرده در ارزهای دیجیتال

واحدهای گم شده بیت کوین

در حوزه ارزهای دیجیتال، سکه‌های مرده یکی از فاکتورهای تعیین‌کننده در محاسبه ارزش کل بازار است. برخی از افراد کیف پول خود را گم می‌کنند و برخی نمی‌توانند کیف پول‌های نابودشده خود را بازیابی کنند. اشکالات سیستمی از دیگر عواملی هستند که باعث از بین رفتن سرمایه‌های یک فرد می‌شوند. از طرف دیگر هکرهای ممکن است اقدام به دزدیدن سرمایه‌های فعالان بازار کنند.

درواقع فرمول دقیق‌تر محاسبه مارکت کپ به شکل زیر است:

ارزش بازار = (تمام سکه‌های در گردش – سکه‌های مرده) * قیمت فعلی

متأسفانه روش کارآمدی برای محاسبه و تعیین میزان سکه‌های مرده وجود ندارد.

سخن پایانی

ابزارهای بسیاری در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دارد که می‌توانند برای دستیابی به اطلاعات از آنها بهره گیرند. ارزش بازار نیز یکی از همین ابزارهاست. این ابزار دورنمایی بلند مدت از این ارزها را برای سرمایه‌گذار روشن می‌کند. همانطور که گفتیم، مارکت کپ یکی از معیارهای اصلی در تعیین بزرگی و اعتبار یک بازار و دارایی است و نمی‌توان فقط به قیمت اتکا کرد. با بررسی این معیار می‌توان تصمیمات بهتری برای سرمایه‌گذاری گرفت.

ناو (NAV) سهم چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

ناو سهم چیست

برای محاسبه ارزش سهام شرکت‌های سرمایه گذاری فاکتوری وجود دارد به اسم ناو (NAV) یا Net Asset Value که بیانگر ارزش خالص دارایی‌های شرکت است و میتوان به وسیله آن، ارزش ذاتی سهام یک شرکت سرمایه گذاری را مشخص کرد. مفهوم ارزش برای سرمایه‌گذاران و فعالان بازار سرمایه اهمیت ویژه‌ای دارد. برای تعیین ارزش سهام یک شرکت روش‌های مختلفی وجود دارد که با توجه به نوع شرکت هر کدام از این روش‌ها اهمیت و کاربرد خاص خود را دارند. برخی از روش‌های تعیین ارزش سهام بر پایه سودآوری شرکت و برخی دیگر بر دارایی‌های شرکت تأکید دارند.

روش‌های ارزش اسمی، ارزش دفتری و ارزش خالص دارایی‌ها از جمله روش‌هایی است که براساس دارایی‌های شرکت تعیین و محاسبه می‌شوند. در این مطلب به بررسی چگونگی محاسبه ناو شرکت‌های سرمایه گذاری خواهیم پرداخت و به زبان ساده روش این کار را به شما آموزش خواهیم داد. بعد از مطالعه دقیق این مقاله، شما قادر خواهید بود ناو انواع شرکت های بورسی را بررسی کنید و دید بهتری در سرمایه گذاری خود بدست آورید. با ما همراه باشید.

توجه: مرحله نهایی محاسبه ناو در این مقاله آورده نشده است و باید برای مطالعه ادامه این بحث ایبوک آموزش تحلیل بنیادی گام به گام را خریداری کنید.

محاسبه ناو چه فایده‌ای دارد؟

اصولا هر چیزی در این جهان یک ارزش ذاتی دارد. این ارزش با قیمت بازار (قیمتی که عرضه و تقاضا مشخص میکند) متفاوت است. برای درک این موضوع به مثال زیر توجه کنید.

فرض کنید شما یک کارخانه تولید خودرو با تمامی تجهیزات و ماشین آلات دارید و میخواهید آنرا بفروشید. به نظر شما قیمت این کارخانه چگونه تعیین میشود؟ فرض کنید یک مشتری برای آن پیدا میشود و 100 میلیارد میخواد آن را بخرد و شما قبول میکنید ان را به این قیمت بفروشید. در این صورت قیمت بازار که عرضه و تقاضا آن را مشخص کرده است برای این کارخانه 100 میلیارد است. اما این قیمت احتمالا کمتر از ارزش ذاتی این کارخانه است. فرض کنید اگر تجهیزات کارخانه، ماشین آلات، سازه و زمین ان را به طور جدا گانه قیمت گذاری کنیم، ارزش ذاتی کارخانه 200 میلیارد باشد. بنابراین شما 50% ارزش ذاتی کارخانه، آن را به فروش رسانده اید.

این تفاوت در قیمت و ارزش ذاتی، در بازار سهام بسیار زیاد دیده میشود. اما علت این امر چیست؟ علت این است که شما با خریدن یک یا 1000 یا 1 میلیون سهم از یک شرکت، صاحب شرکت نخواهید شد و تنها به یکی از هزاران سهامدار شرکت تبدیل خواهید شد. بنابراین قیمت بازار هر سهم، قیمت بخش کوچکی از یم شرکت است نه همه آن. اگر شما بخواهید همه سهم های موجود در بازار را بخرید تا صاحب کل شرکت شوید، به علت تقاضای بالا قیمت آن به چندین برابر قیمت فعلی خواهد رسید. بنابراین قیمت سهم یک شرکت تنها قیمت تعداد کمی از سهام یک شرکت بورسی است. بنابراین معمولا در بورس قیمتی که سهام یک شرکت در بازار دارد بسیار کمتر از ارزش ذاتی آن شرکت است. قیمت ذاتی سهام نحوه محاسبه ارزش مفهومی یعنی ارزش ذاتی شرکت تقسیم بر تعداد کل سهام شرکت.

رابطه قیمت سهم و ناو آن

قیمت سهم اصولا رابطه ای با ناو سهم ندارد! به این معنی که هیچ رابطه ریاضی بین این دو قیمت وجود ندارد. اما به هر حال نمیتوان متصور بود که ناو یک سهم دو برابر شود و قیمت آن تغییر نکند. قانون نانوشته ای در بورس وجود دارد که قیمت یک سهم باید تقریبا 70% ناو آن سهم باشد. محاسبه ناو جایگاه مهمی در تحلیل بنیادی سهام شرکت های سرمایه گذاری دارد.

به طور کلی در تحلیل بنیادی محاسبه ناو سهم از اهمیت زیادی برخوردار است. اما چرا؟ اهمیت محاسبه ناو در این است که شما علاوه بر ارزیابی ریسک خرید سهم، میتوانید سهم‌های جامانده از بازار را پیدا کنید. سهم‌هایی که به واسطه رشد پرتفوی بورسی خود ارزشمند شده‌اند، اما کسی هنوز آنها را ندیده است.

ناو NAV چیست؟ فرمول محاسبه ناو

جدا از بحث سود سازی یک شرکت، محاسبه ارزش روز دارایی‌های یک شرکت میتواند ارزش ذاتی شرکت را برای ما مشخص کنید. نام NAV یا ارزش خالص دارایی یک شرکت شامل محاسبه ارزش تمامی دارایی های یک شرکت به ازای هر سهم میباشد. فرمول محاسبه ناو به صورت زیر است:

فرمول محاسبه ناو

فرمول کلی محاسبه ناو

در واقع ناو یک شرکت مشخص کننده ارزش ذاتی سهام یک شرکت در لحظه است. ناو شرکت های مختلف باتوجه به سرمایه گذاری های آنها دائما در حال نوسان است.

ناو شرکت‌های سرمایه گذاری

برای انجام یک سرمایه‌گذاری موفق در بازار سهام همواره می‌بایست به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی سهام پرداخت و در صورتی که قیمت روز سهام کمتر از ارزش ذاتی سهام بود، آنگاه می‌توان اقدام به خرید سهام نمود. البته این تنها یکی از استراتژی های معامله در بازار بورس است.

یکی از انواع شرکت‌های موجود در بازار سرمایه ایران شرکت‌های سرمایه‌گذاری می‌باشند. از آنجایی که عمده دارایی‌های شرکت‌های سرمایه‌گذاری، سهام و دارایی‌های مالی است می‌توان از محاسبه ناو جهت محاسبه ارزش ذاتی این سهام استفاده نماییم. بنابراین محاسبه ناو برای شرکت‌های هولدینگ و سرمایه گذاری مفهومی کاربردی تر است. با توجه به اینکه سرمایه گذاران زیادی به خصوص تازه واردهای عرصه بورس به دنبال روش های تحلیل بنیادی هستند، ما به محاسبه ناو NAV در شرکت‌های سرمایه‌گذاری می‌پردازیم تا از این دریچه بتوانیم درک مفاهیم حاکم در تحلیل بنیادی در این دست از شرکت‌های سرمایه‌گذاری را بررسی کنیم.

عوامل مهم در محاسبه ناو یک شرکت سرمایه گذاری

همانطور که در فرمول بالا مشاهده میکنید، برای محاسبه ناو باید ارزش روز دارایی ها و بدهی های یک شرکت مورد بررسی قرار بگیرد. برای این منظور باید به صورت مالی و ترازنامه شرکت مراجعه کنید. در ترازنامه شرکت اطلاعاتی مثل ارزش سهامی که شرکت در بورس سرمایه گذاری کرده و همچنین سرمایه گذاری های خارج از بورس شرکت و تمامی دارایی ها، وام ها، سود و زیان و بدهی های شرکت وجود دارد.

آموزش محاسبه ناو NAV به صورت گام به گام

در این قسمت به آموزش گام به گام محاسبه ناو یک شرکت بورسی خواهیم پرداخت. در این آموزش برای مثال از صورت مالی نماد تاصیکو در آذر ماه 98 استفاده کرده ایم. با مطالعه دقیق این مراحل، شما قادر خواهید بود بدون داشتن دانش حسابداری و امور مالی، ناو سهام های هولدینگ و سرمایه گذاری در بورس را محاسبه کنید.

مرحله اول: مراجعه به سایت کدال

برای محاسبه ناو یک شرکت باید به صورت های مالی و ترازنامه شرکت دسترسی پیدا کنید. برای این منظور ابتدا باید به سایت کدال مراجعه کنید. در این سایت همه شرکت های بورسی گزارش های خود را در ان منتشر میکنند. فرض کنید میخواهیم ناو شرکت تاصیکو را محاسبه کنیم. برای این منظور به سایت کدال codal.ir رفته و نماد مورد نظر را در قسمت جستجوی اطلاعیه ها جستجو کنید.

جستجوی نماد در کدال

مرحله دوم: پیدا کردن اطلاعیه ها

وقتی نمادی را در کدال جستجو کنید، همه اطلاعیه‌های منتشر شده‌ی آن شرکت بر حسب تاریخ برای شما نمایش داده میشود. شما برای محاسبه ناو نیاز به دو اطلاعیه دارید:

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

  • آخرین گزارش فعالیت ماهانه دوره 1 ماهه
  • آخرین وضعیت اطلاعات و صورت های میان دوره ای 3 ماهه یا 6 ماهه

در شکل زیر این اطلاعیه ها را برای نماد تاصیکو مشاهده میکنید.

اطلاعیه ها در کدال

مرحله سوم: دریافت اطلاعات

این اطلاعیه را باز کنید. با تصیور زیر رو برو میشوید. در سمت راست بالای صفحه، میتوانید صورت وضعیت پرتفوی شرکت را بر اساس موارد مختلفی تنظیم کنید، آنرا روی همان “صورت خلاصه سرمایه گذاری‌ها به تفکیک صنعت” قرار دهید (به صورت پیش فرض روی همین گزینه است). در اطلاعیه ماهانه دوره ای 1 ماهه با اطلاعاتی مواجه میشود که شامل موارد زیادی است که توضیح هر کدام از آنها شما را گیج خواهد کرد. بنابراین اجازه بدهید به آن اطلاعاتی که نیاز داریم بپردازیم. در تصویر زیر شما میتوانید سرمایه ثبت شده شرکت، میزان سرمایه ثبت شده در بورس و سرمایه گذاری خارج از بورس شرکت تاصیکو را مشاهده کنید.

شما برای محاسبه ناو سهم، در این اطلاعیه تنها به همین سه عدد نیاز دارید:

1- سرمایه ثبت شده

سرمایه ثبت شده تاصیکو 20،000،000،000،000 معادل 20 هزار میلیارد ریال (2 هزار میلیارد تومان) است. هر عددی که در تصویر می بینید به میلیون ریال درج شده است یعنی باید 6 تا صفر جلوش بزارید.

اما سرمایه ثبت شده شرکت را اگر تقسیم بر 1000 کنید (قیمت اسمی هر سهم 1000 ریال است) تعداد کل سهام شرکت مشخص میشود. بنابراین تاصیکو دارای 20 میلیارد سهم است.

2- ارزش سرمایه گذاری بورسی

این عدد که در تصویر مشخص شده است، نشانگر کل ارزش میزان سرمایه گذاری تاصیکو در بورس است. در واقع کل سرمایه تاصیکو در بورس این مقدار است.

3- ارزش سرمایه گذاری خارج بورسی

این عدد که در تصویر هم مشخص شده است، نشانگر کل ارزش میزان سرمایه گذاری تاصیکو در شرکت های خارج از بورس است. شرکت هایی که هنوز وارد بورس نشده اند.

حال نگاهی به اطلاعیه آخرین وضعیت اطلاعات و صورت های میان دوره ای 3 ماهه یا 6 ماهه تاصیکو بیاندازید.

در این اطلاعیه تنها به یک عدد نیاز دارید و آن “جمع حقوق صاحبان سهم” است که در پایین صفحه وجود دارد. این عدد نشان دهنده‌ی تفاضل دارایی نحوه محاسبه ارزش مفهومی ها و جمع بدهی های شرکت است.

مرحله چهارم: محاسبه ناو

با استفاده از این اطلاعات میتوانید ناو تاصیکو را محاسبه کنید. برای این منظور باید هر سه عدد بالا را جمع و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنید. برای آگاهی از چگونگی این امر میتوانید کتاب الکترونکی تحلیل بنیادی سهم شناس را تهیه کنید.

متن این مقاله بخشی از کتاب انتخاب یک سهم بر اساس تحلیل بنیادی سهم شناس بود که در بالا بنر مربوط به این کتاب را مشاهده کردید. در این کتاب، ما 2 روش انتخاب یک سهم را برای دو گروه بزرگ بورسی (سرمایه گذاری و تولیدی-خدماتی) بر اساس تحلیل بنیادی آموزش داده‌ایم. همانطور که در بالا مشاهده کردید، آموزش به صورت گام به گام و کاربردی می‌باشد. برای مطالعه ادامه این مطلب و آموزش روش دوم (برای انتخاب سهم از میان شرکت‌های تولیدی-خدماتی) پیشنهاد می‌کنیم کتاب تحلیل بنیادی سهم شناس را تهیه بفرمایید. برای تهیه این کتاب همچنین میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:

نتیجه گیری:

محاسبه ناو میتواند علاوه بر مشخص کردن ارزش ذاتی سهم، سهم‌های جامانده را برای ما مشخص کند. پیدا کردن ناو یک سهم چندان ساده نیست. اما لزومی به محاسبه خیلی دقیق ناو وجود ندارد. در این مقاله ما یک روش گام به گام را توضیح داده ایم که میتوانید خیلی سریع ناو یک شرکت سرمایه گذاری پیدا کنید.

اگر با مفاهیم تحلیل بنیادی آشنا نیستید میتوانید مقالات زیر را مطالعه کنید:

نرخ رشد فروش Sales Growth چیست ؟ | فرمول محاسبه (درس ۱۳ از KPI های بازاریابی و فروش)

نرخ رشد فروش- شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد

یکی از شاخص های کلیدی بازاریابی نرخ رشد فروش Sales Growth است که در درس ۱۳ به طور کامل آن را بررسی می‌کنیم.

توسط تیم تولید محتوای دیدار -

به روزرسانی شده در ۲۵ تیر ۱۴۰۱ -

زمان مطالعه 5 دقیقه


یکی از شاخص های کلیدی بازاریابی نرخ رشد فروش Sales Growth است که در درس 13 به طور کامل آن را بررسی می‌کنیم. اگرچه ردیابی معیارهای فروش لزوماً محبوب‌ترین قسمت کار در فروش نیست، اما داشتن درک کامل از چگونگی تأثیر معاملات بسته شده، در خط تولید شرکت و رشد آینده آن، بخش مهمی از کار تیم فروش است. برای شرکت‌هایی که روی رشد و توسعه تمرکز دارند، معیار اساسی برای حفظ این رشد و توسعه این است که چهار چشمی مراقب نرخ رشد فروش خود باشند.

نرخ رشد فروش Sales Growth چیست

نرخ رشد فروش، پارامتری است برای اندازه‌گیری کارآیی تیم فروش یک شرکت که به منظور افزایش درآمد حاصل از فروش در یک بازه زمانی مشخص شده است. درک میزان و نرخ رشد فروش معیار مهمی است که به وسیله آن شرکت‌ها می‌توانند بر مبنای داده‌های ورودی تصمیم‌گیری کنند. اگر نرخ رشد فروش Sales Growth در مقایسه با دوره‌های قبلی کاهش یابد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که تیم فروش باید روش دیگری را برای رشد درآمدی خود در پیش بگیرد. عکس این موضوع نیز صادق است، یعنی نرخ رشد بالای فروش غالباً نشانه خوبی برای سهامداران شرکت تلقی می‌شود.

نحوه محاسبه نرخ رشد فروش

حال که متوجه شدیم نرخ رشد فروش چیست، در اینجا به بررسی نحوه محاسبه آن می‌پردازیم. تحلیل رشد فروش بخش اصلی هر استراتژی تجاری است که به شما امکان می‌دهد تا اهداف درآمدزایی واقعی را تعیین کنید. برای محاسبه نرخ رشد فروش، باید ارزش خالص فروش ابتدای دوره و ارزش خالص فروش در دوره فعلی بیزینس خود را بدانید. این مقادیر را می‌توانید در صورتحساب درآمد خود مشاهده کنید. پس از داشتن این مقادیر، می‌توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

فرمول محاسبه نرخ رشد فروش


در اینجا مثالی از نحوه استفاده از فرمول نرخ رشد فروش را بررسی می کنیم. شرکت Serial Juice یک شرکت نوپا (استارتاپ) است که آبمیوه و سبزیجات را بصورت سفارشی به مشتریان خود تحویل می‌دهد. تیم فروش این شرکت قصد دارد میزان رشد فروش یکساله خود را از 30 آوریل 2020 تا 30 آوریل 2020 اندازه‌گیری کند. برحسب گزارش فروش، در سال مالی منتهی به 30 آوریل 2021، این شرکت 750،000 دلار فروش داشته و سال بعد، میزان فروش آنها به 1.000.000 دلار رسیده است. حال با استفاده از این ارقام می خواهیم نرخ رشد فروش را بدست آوریم.

33٪ = 100 * (750000 / (1000000-750000))= نرخ رشد

این بدان معناست که شرکت Serial Juice در این بازه زمانی 33 درصد رشد فروش داشته است.

رشد فروش مقیاس و شاخص KPI برای سنجش توانایی تیم فروش در افزایش درآمد در یک دوره زمانی ثابت است. به این ترتیب کسب‌وکارهایی که رشد درآمدی نداشته باشند ممکن است در خطر شکست خوردن از رقبا و رکود قرار گیرند. رشد فروش یک شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد استراتژیک است که برای تصمیم‌گیری مدیران اجرایی و مدیران ارشد به کار می‌رود و بر شکل‌گیری و عملکرد استراتژی‌ها تاثیرگذار است.

چرا باید نرخ رشد فروش را اندازه بگیریم؟

نمی‌توان از اهمیت مقیاس رشد فروش صرف‌نظر کرد چون ارتباط مستقیمی با درآمد و سودرسانی‌ دارد. در واقع درآمد ریتمی است که هر سازمانی براساس آن رژه می‌رود. وقتی شرایطی به وجود آید که عملکرد پایین بیاید، به بخش فروش برای جبران کاهش درآمد فشار وارد می‌شود. اما از سوی دیگر درصد بالای فروش باعث خشنودی همه سهامداران و مدیران اجرایی و مدیران و دیگر شرکا می‌شود.

شاخص‌ کلیدی رشد فروش

    نحوه محاسبه ارزش مفهومی
  • درصد مثبت رشد فروش طی یک دوره زمانی مشخص
  • درصد منفی رشد فروش طی یک دوره زمانی مشخص

اصطلاحات کلیدی

  • درآمد فروش فعلی : ارزش مالی کل فروش طی یک دوره زمانی مشخص
  • درآمد فروش دوره قبلی : ارزش مالی کل فروش طی یک دوره زمانی مشخص

متوسط نرخ رشد فروش سالانه

بسیاری از شرکت‌ها هنگام ارزیابی نرخ رشد فروش، میزان فروش خود را طی چند سال اندازه گیری می‌کنند که به آن میانگین رشد سالانه فروش گفته می‌شود. برای اندازه گیری عملکرد رشد فروش شرکت طی چند سال گذشته، بایستی ابتدا با استفاده از فرمول بالا نرخ رشد فروش را در هر سال که می‌خواهید ارزیابی کنید، محاسبه کنید. پس از یافتن این مقادیر می‌توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

متوسط نرخ رشد سالیانه = مجموع نرخ رشد فروش در دوره‌های مختلف تقسیم بر تعداد کل دوره ها

حالا این فرمول را در قالب مثال بیان می‌کنیم. فرض کنید شرکتی مایل است میانگین نرخ رشد سالانه فروش خود را در چهار سال گذشته اندازه‌گیری کند. در جدول زیر، ارزش فروش سالانه و نرخ رشد سال به سال این شرکت آورده شده است:

سال درآمد (دلار) نرخ رشد (درصد)
2015 $950,000
2016 $1,000,000 5.26
2017 $1,125,000 12.5
2018 $1,200,000 6.67
2019 $1,400,000 16.7

سپس این مقادیر را در فرمول رشد متوسط سالانه اعمال کنید

8.62٪ = 4/ (5.26+12.5+6.67+16.7) = نرخ رشد متوسط سالانه

از سال 2015 تا 2019، نرخ رشد فروش سالانه این شرکت برابر با 8.62 درصد بوده است.

چرا شاخص KPI رشد فروش مهم است؟

مقیاس‌های کمی به اندازه رشد فروش اهمیت دارند چون همه چشم‌ها به عدد فروش و درآمد ماهیانه، فصلی و سالیانه‌ است. نکته جالب در مورد مقیاس رشد فروش این است که می‌تواند مثل یک فراخوان رالی برای کل تیم شما باشد.

وقتی قصد دستیابی به یک هدف سازمانی مثل رشد درآمد را داشته باشید، می‌توانید سلسله مراتبی از مقیاس‌های مربوطه را برای افراد هر سطح از تیم فروش‌تان ایجاد کنید. مثلا بخش کارمندان فروش و درآمدها می‌بایست اهداف افزایش فروش را تنظیم‌ کنند، اما مدیران باید بر کنترل امور تمرکز کنند. در حالیکه مدیران اجرایی رشد فروش را بررسی می‌کنند و مدیران فروش هم عملکرد هر کارمند را پیگیری می‌کنند. کارمندان هم نرخ معاملات انجام شده خود را پیگیری می‌کنند.

نرخ رشد فروش خوب چیست؟

هیچ مقدار تعریف شده و مشخصی وجود ندارد که نشان دهنده نرخ رشد فروش “خوب” یا “بد” باشد زیرا نرخ رشد برای هر شرکت نسبی است. در اینجا به بیان چند عامل می‌پردازیم که می‌تواند در میزان انتظار شرکت برای مشاهده رشد فروش سالانه تأثیر بگذارد.

اندازه شرکت

یک کسب و کار کوچک ممکن است نرخ رشد فروش بالاتری نسبت به یک بیزینس بزرگ داشته باشد زیرا یک کسب و کار کوچک با ارزش مالی کمتری کار می‌کند، بنابراین با چند فروش جزئی می‌تواند تغییر ایجاد کند. به عنوان مثال، یک شرکت کوچک که طی یکسال درآمدش 500000 دلار است و در سال بعدی 750،000 دلار، نرخ رشد فروش 33 ٪ را تجربه خواهد کرد. یک شرکت بزرگ که طی یکسال 10 میلیون دلار و در سال بعدی 12 میلیون دلار فروش دارد، درصد رشد فروشش 20 درصد است. با وجودی که نرخ رشد واقعی فروش برای شرکت بزرگتر کمتر است، اما این شرکت بایستی درآمد قابل توجهی داشته باشد حتی بیشتر از یک شرکت کوچکتر.

چشم انداز رقابتی

نرخ رشد فروش موفق می‌تواند به عملکرد رقبا و رشد کلی آن صنعت نیز بستگی داشته باشد. در سال 2019، فروش از طریق تجارت الکترونیک در ایالات متحده 14.9 ٪ نسبت به سال قبل و خرده فروشی 3.8 ٪ رشد داشته است. با در نظر گرفتن این ارقام، شرکت‌هایی که به صورت آنلاین محصولات و خدمات خود را می‌فروشند، احتمالاً نرخ رشد فروش بالاتری نسبت به شرکت‌های خرده فروشی داشته اند، زیرا در سطح صنعت، فرصت‌های بیشتری برای رشد کسب و کارهای تجارت الکترونیکی وجود داشته است.

نرخ رشد فروش مناسب چقدر است؟

اهداف فروش

در آخر اینکه، نرخ رشد فروش موفق تا حد زیادی به اهداف ویژه در فروش شرکت بستگی دارد. هر شرکت مجموعه ای از اهداف و استراتژی‌های خاص خود را دارد که تحت تأثیر عوامل فوق و همچنین رهبران شرکت، ذینفعان و نفرات تیم فروش قرار دارد. درک میزان رشد فروش می‌تواند بینشی عمیق و ارزشمند از عملکرد فعلی و آینده شرکت‌ها ارائه دهد.

استفاده از شاخص رشد فروش برای راهنمایی تیم

شاخص KPI رشد فروش مثل این است که به کل کسب‌وکار برای رالی فراخوان بدهید. اما ویژگی‌هایی که نمایندگان پیشرو باید داشته باشند را کم دارد و مدیران مالی هم باید کارشان را بهتر انجام دهند. مقیاس‌های رشد فروش می‌توانند باعث شفافیت و تمرکز بر فعالیت‌های فروش کل تیم شما باشند. چطور تیم خود را با این مقیاس‌ها به بهترین شکل راهنمایی کنید؟ پاسخ این است که مقیاس‌های اجرایی را برای همه تیم خود قابل دیدن کنید. برای این منظور نرم افزار سی ار ام دیدار، گوگل شیتز، پاورپوینت یا اکسل را انتخاب کنید.

نتیجه‌گیری

در این مقاله به معرفی مفهوم شاخص بازاریابی نرخ رشد فروش، اهمیت آن، فرمول محاسبه Sales Growth و عوامل موثر بر رشد فروش پرداختیم. با ما همراه باشید تا در ادامه با اهداف فروش آشنا شوید تا بتوانید رشد فروش بیشتری را تجربه کنید.

 لیست شاخص‌های کلیدی ارزیابی عملکرد KPI

شاخص ‌های کلیدی ارزیابی عملکرد KPI

نرخ تبدیل یا Conversion Rate چیست و چگونه اندازه گیری می شود؟

هزینه جذب سرنخ Cost per Lead چیست و چگونه محاسبه می شود؟

منابع و روش های بازاریابی چیست و چه تفاوتی با هم دارند؟

زمان پاسخ دهی سرنخ Lead Response Time چیست؟

میانگین میزان معامله Average deal-lead size چیست؟ + روش های بهینه سازی

سرعت فروش Pipeline Velocity چیست و چگونه می توانیم آن را بهینه سازی کنیم؟

نرخ قرارداد بستن (Sales Closing Ratio) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

هزینه جذب مشتری Customer Acquisition Cost چیست؟ | فرمول محاسبه

ارزش طول عمر مشتری (CLV) چیست و چگونه ارزیابی می شود؟

نرخ ریزش مشتری Customer churn rate چیست و چگونه آن را کاهش دهیم؟

زمان چرخه فروش Sales cycle length چیست و چگونه اندازه گیری می شود؟

فعالیت به ازای هر فروشنده Activity per rep چیست و چگونه محاسبه می شود؟

نرخ رشد فروش Sales Growth چیست ؟ | فرمول محاسبه

اهداف فروش Sales Target چیست؟ | فرمول دستیابی به اهداف فروش

نرخ نگهداشت مشتری Customer retention rate چیست و چگونه اندازه گیری می شود؟

سوالات متداول

چه سطحی از نرخ رشد فروش خوب است؟

رشد فروش 5 تا 10 درصد معمولاً برای شرکت های با سرمایه بزرگ خوب است، در حالی که برای شرکت‌های با سرمایه متوسط و کوچک، رشد فروش بیش از 10 درصد قابل دستیابی تر است.

رشد فروش را چگونه محاسبه کنیم؟

رای شروع، فروش خالص دوره قبل را از دوره فعلی کم کنید. سپس، نتیجه را بر فروش خالص دوره قبل تقسیم کنید. برای بدست آوردن درصد رشد فروش، نتیجه را در 100 ضرب کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.