بیشتر بدانید:نرم افزار مالی چیست و چه کمکی به رشد کسب و کارها میکند؟
نسبتهای مالی چیست؟
هر ارتباطی که بتوان بین اقلام موجود در صورت مالی برقرار نمود و به صورت نسبی آن را بیان کرد نسبت های مالی گفته میشود.
برای بررسی آینده مالی یک شرکت راه پرپیچوخم و دقیقی فراسوی آنها است. تعداد بالای ارقام و داده که به کمک صورت مالی در یکجا و بهطور واحد جمعآوری میشوند بهتنهایی نمیتوانند پاسخگوی نیازهای یک شرکت باشند مقایسه و ایجاد ارتباط و یافتن معنایی پایدار که بتواند دیدگاه دوراندیشانهای را با بررسی وضعیت کنونی شرکت در اختیار بگذارد کار سخت و زمان بری است.
آنچه در اینجا به کمک شرکتها میآیند نسبت های مالی هستند که با نسبت دادن ارقام موجود در صورتهای مالی و ایجاد ارتباطی سازمانیافته افراد را قادر به تحلیل اوضاع مینمایند.
نکتۀ قابلتوجه این است که هر نسبت مالی جزئی از کل است و نمی توان آن را بهصورت یک سیگنال جداگانه موردبررسی قرارداد.
بلکه باید تمام موارد در یک دورۀ مالی خاص گزارشگیری نمود و نتایج را بررسی کرد.
ازاینرو میتوان نسبتهای مالی را به ۵ دسته تقسیم نمود: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد
فهرست نسبت های مالی
معرفی نسبت های مالی بهصورت فهرست در درک بهتر آنها شمارا یاری کرده و ماهیت هر یک را بهطور کامل بیان میکند.
نسبت های سودآوری
این نسبت توان شرکت را در دریافت سود موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار میدهد و بهصورت های مختلف به نمایش میگذارد.
نسبت سود ناخالص =سود ناخالص/ فروش خالص
هر یک ریال فروش میتواند سودی را به شرکت برحسب در صد وارد نماید نسبت سود ناخالص کمک میکند تا شرکتها قادر باشند بهای تمامشده برای تولید کالاهایشان را به نسبت کسب درآمد و رابطۀ بین فروش و هزینههای تولید کالا را بررسی کنند.
بازده فروش=درآمد خالص/فروش خالص
میزان تأثیر هزینههای تأمین مالی برای رسیدن به سود خالصی که شرکتها از فروش به دست خواهند آورد را مشخص کرده و درواقع مشخصکنندۀ میزان سودآوری شرکت است
بازده دارایی= درآمد خالص/ میانگین کل دارایی
کارایی مدیریت و کفایت وی در ادامۀ راه را مشخص نموده و میتواند سود شرکت و روشهای حصول به آن را از داراییها بررسی کرد.
بازده حقوق صاحبان سهام =درآمد خالص /میانگین کل داراییها
درصدی را بیان میکند که میزان درآمد از حقوق صاحبان سهام را نشان میدهد، سرمایهگذاری صاحبان سهمها نتیجهای جز بازدۀ حقوق برای آنها ندارد.
مزایای سنجش نسبتهای سودآوری
- جلبتوجه سرمایهگذاران
- مشخص نمودن شرایط شرکت ازنظر سرمایهگذاری
- انتخاب محل مناسب برای سرمایهگذاری
- یافتن درک صحیح از وضعیت مالی شرکت
- تبدیل قالب ریالی به قالب با توان تجزیهوتحلیل گزارش مالی
نسبتهای نقدینگی
نشاندهندۀ قدرت شرکتها در پرداخت بدهیهایشان و تعهدات مالی کوتاهمدتشان است، بالا بودن این نسبت میتواند امنیت بالا را برای شرکتها فراهم نماید.
نسبت جاری= داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت جاری توان شرکت در بازپرداخت بدهیهای خود را نشان داده و اطلاع دهندۀ وضعیت شرکت به سهامداران خود است، اگر این نسبت کمتر از ۱ باشد توان شرکت نیز کم و اگر بیشتر از ۱ باشد توان شرکت درباز پرداخت بدهیها بالا است.
نسبت آنی =دارای های آنی/ بدهیهای جاری
این نسبت میتواند آیندهای محتاطانهتر را برای شرکتها رقمزده و داراییهایی را موردبررسی قرار میدهند که بهسرعت و آنی قابلیت تبدیل به پول نقد را دارند، نسبت آنی موجودی مواد و سود ناخالص و گردش مالی کالاهایی است که قابلیت نقد شوندگی بسیار بالایی دارند.
جالبتوجه است که نسبت آنی و نسبت جاری در شرکتها بهصورت جداگانه بررسی نمیشوند و همیشه در کنار هم برای نشان دادن اوضاع شرکت مفید هستند زیرا اختلاف فاحش بین این دو به معنی کاهش بهرهوری سازمان و کاهش اختلاف بین این دو به معنای رونق شرکت است.
نسبت نقدی=(وجه نقد+ اوراق بهدار قابلتبدیل)/ بدهیهای جاری
جانمایی گردش نقدی بهجای داراییهای جاری بهمنظور پویاتر جلوه نمودن نسبت جاری در تفاوت دریافتها و پرداختهای نقدی را نسبت نقدی مینامند.
سرمایه در گردش خالص=داراییهای جاری – بدهیهای جاری
امکان نقدپذیری برای یک کسبوکار را نشان داده ازاینرو به داراییهای جاری سرمایه در گردش نیز اطلاق میگردد.
نسبتهای فعالیت
این نسبت به مقدار کارایی که میتوان از داراییهای در اختیار مدیران انتظار داشت پرداخته و در یککلام کارایی مدیر مجموعه را نقد خواهد نمود.
گردش مطالبات =فروش نسیۀ خالص/ میانگین حسابهای دریافتی
مطالبات شرکت به مجموعۀ دریافتها گفته میشود و نسبت دورۀ وصول آنها را به دورهای بین آغاز فروش تا دریافت وجوه اختصاص میدهند.
میانگین دورهی وصول مطالبات =۳۶۰ روز/ گردش مطالبات
این میانگین یکی از نسبتهای فعالیت است که معلوم میدارد چه مدتزمان طول خواهد کشید که وجوه خود را از مشتریان دریافت کرده و مطالباتتان را درخواست نمایید.
گردش موجودی= هزینۀ فروش / میانگین موجودی
گردش موجودی بیانگر این واقعیت است که هر شرکت چگونه سطح موجودی خود را کنترل کرده و از افت آن جلوگیری مینماید و فروش کالاها و خدمات خود را متعادل نگه میدارد یا از انبار بیرویۀ آن و ذخیرۀ غیراصولی جلوگیری میکندد، گردش موجودی فاصلۀ زمانی بین دریافت مواد اولیه و تبدیل آن به کالای قابلفروش است.
میانگین دورۀ موجودی =۳۶۰ روز/ گردش موجودی
در بررسی نسبت های مالی ، گردش موجودی یک مقدار نسبی است و از مقایسۀ میزان قیمت کالاهای فروش رفته و میانگین موجودی کالا در انبار به کارایی مدیریت موجودی، پی میبرند.
گردش حسابهای پرداختی= خریدهای نسیۀ خالص/میانگین حسابهای قابل پرداخت
نسبت نقدینگی که امکان دفعات پرداخت شرکت به بستانکاران خود را سنجیده و موردبررسی قرار میدهد.
میانگین دورۀ پرداختی=۳۶۰ روز/ گردش حسابهای پرداختی
هدف اصلی این نسبت نشان دادن این موضوع است که بهطور میانگین چقدر طول میکشد تا بعد از خرید مواد اولیه شرکتها بتوانند اقدام به تسویۀ حساب نموده و بدهیهای خود را پرداخت نمایند.
دورۀ گردش عملیات= دورۀ تولید و گردش کالا+ دورۀ وصول مطالبات
در هر دورهای که شرکت پس از خرید مواد اولیه به تولید کالایی پرداخته و سپس به مشتریان خود میرساند و در آخر فعالیت نیز وجوه آن کالا را دریافت میکند دورۀ گردش عملیات گفته میشود، درواقع دورۀ گردش عملیات با جمع تمام مطالبات در یک دوره خاص و گردش موجودی کالا برابر است.
چرخۀ تبدیل وجه نقد= چرخۀ عملیاتی –میانگین دورۀ پرداختی
در بررسی نسبت های مالی ، ایجاد هرگونه توازن بین نقدینگی موجود و نیازهای نقدی را چرخۀ تبدیل وجه نقد مینامند، شرکتها مایلاند سطحی بالا از وجه نقد را در حسابهای خود نگهداری کرده تا در زمانهایی تورم، قدرت خرید بالایی را از خود حفظ کرده و بهصورت کاملاً سازگار و بهینه در عرصۀ تجارت باقی بمانند.
گردش کل دارایی= فروش خالص/ میانگین کل داراییها
به مقدار فروشی که به ازای هر واحد پول میتوان انتظار داشت از ارزش داراییها حاصل گردد و میزان آن نیز از فروش خالص بر میانگین کل داراییها به دست میآید و بهعبارتدیگر میزان درآمدزایی داراییهای یک شرکت را نشان میدهد و بالاتر بودن این نسبت بالا بودن بهرهوری سازمانی را نمایان میکند.
نسبتهای اهرمی
در بررسی نسبت های مالی ، این نسبتها کل بدهیهای شرکت را موردسنجش قرار داده و توان مجموعه را برای عمل به تعهداتش منعکس میسازد.
نسبت بدهی= کل بدهی /کل دارایی
نسبت بدهی یعنی هر شرکت مجبور است نرخ سود بالاتری را به جهت درخواست قرض داشته باشد، کم بودن نسبت بدهی مشخصکننده وضعیت بهتر مالی شرکت است و ایمنی بیشتری را فراهم میکند.
نسبت سرمایه =کل سرمایه / کل دارایی
جمع تمام سرمایهها که به داراییهای شرکت منتهی شدهاند، از تقسیم کل داراییها بر کل سرمایه میتوان به ضریب فزاینده سرمایه رسید.
نسبت بدهی – سرمایه = کل بدهی / کل سرمایه
بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است حقوق صاحبان سهام کمتر از سهم بدهی است و معیاری برای پرداخت بدهیها است.
توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینۀ بهره
نشانگر این موضوع است که هزینۀ بهره را چند بار به کمک سود بانکی میتوان پرداخت نمود و میزان تحمل شرکت نسبت به کاهش سود را نشان میدهد.
بیشتر بدانید:
نرم افزار مالی چیست و چه کمکی به رشد کسب و کارها میکند؟
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
در بررسی نسبت های مالی ، توان واقعی یک شرکت را برای حضوری فعالانه درزمینهٔ های سرمایهگذاری و رسیدن به یک پله طرقی را بیان میکند.
سود هر سهم (درآمد خالص- سود سهم ممتاز)/میانگین سهام عادی معوقه
از تقسیم سود خالص سهامداران عادی بر تعداد سهام عادی، میزانی به دست میآید مشخص میکند که به ازای هر سهم چه قدر عایدی بهدستآمده و هرچقدر این نسبت بیشتر باشد گویی شرکت دررسیدن به اهداف خود موفقتر حاضرشده است.
نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم /سود هر سهم
میزان ارزشمندی یک سهام را نشان داده وبیان میکند آیا یک سهم به نسبت قیمتی که دارد سود برابری نیز خواهد داشت یا میزان این سود از قیمت بسیار پایینتر است.
نسبت پرداخت سود سهام= سود نقدی هر سهم/ سود هر سهم
جدا نمودن میزان درآمدی که متعلق به مالکان است از بقیۀ درآمد کل سازمان بهعنوان درآمد خالص نسبت پرداخت سود سهام مینامند.
نسبت بازده سود سهام =سود نقدی هر سهم /قیمت بازار هر سهم
در اینجا آنچه ملاک است سود نقدی است و هرچه این پرداخت بیشتر باشد سهامداران در هنگام پرداخت قیمت سهام را راضیتر میکند.
ارزش دفتری هر سهم=حقوق صاحبان سهام عادی/میانگین سهام عادی
از تقسیم میانگین سهام عادی بر حقوق صاحبان سهام، ارزش سهام بر پایۀ هزینهای که در تاریخ مشخصی نمودهاند نشان داده میشود
نتیجهگیری
نسبت های مالی شرایط مالی شرکتها را بررسی کرده و به مالکان، سهامداران و ذینفعان در قالب یک تحلیل بنیادی اوضاع مالی شرکتها را مشخص کرده و میزان ریسکپذیری را برای سرمایهگذاری موردسنجش قرار میدهد، هرچه این نسبت های مالی ارائهشده دقیقتر و مناسبتر باشد افراد بیشتری را جذب سرمایهگذاری در آن مجموعه خواهد کرد.
نرم افزار یکپارچه سانیران با قابلیت های بی نظیر بهترین انتخاب را به شما می دهد.
جریان نقدینگی چیست؟ (همراه با نمونهای از گزارش جریان نقدینگی)
جریان نقدینگی یکی از بخشهای مهم در سرپا نگه داشتن هر کسبوکاری است. حسابداران و سایر کارشناسان اقتصادی باید نظارت دقیقی بر گردش پول داشتهباشند تا منافع شرکت حفظ شود. یادگیری درمورد جریان نقدینگی به شما کمک خواهد کرد تا درک بهتری از عملکرد کسبوکار داشتهباشید. در این مطلب، توضیح خواهیم داد که جریان نقدینگی چیست، انواع مختلف آن را شرح میدهیم و مثالی از گزارش جریان نقدینگی ارائه میکنیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
جریان نقدینگی چیست؟
جریان نقدینگی به معنای وارد کردن یا خارج کردن پول به کسبوکار است. سازمانها از جریان نقدینگی برای تحلیل موقعیت مالی خود و آمادگی برای آینده استفاده میکنند؛ به طور کل، میتوان گفت که نوعی برقراری تعادل است.
سپردهای دارید یا پولی به حساب شما واریز شدهاست، همچنین برداشتهایی از حساب داشتهاید یا پولی از حسابتان خارج شدهاست. برای افراد و شرکتها جریان نقدینگی مثبت به این معناست که بدون اینکه نیازی به برداشت اضافه از حساب خود داشتهباشند، برای پوشش هزینهها یا پرداخت وامها پول کافی دارند.
چرا جریان نقدینگی مهم است؟
جریان نقدینگی نهتنها شرکت را سرپا نگاه میدارد، بلکه کمک میکند که سازمان برای هزینهها و تغییرات موقعیتهای اقتصادی آماده باشد. گزارش جریان نقدینگی در تصمیمگیری فعالیتهای آینده، مانند خرید کسبوکار دیگر، استخدام کارمند یا مزایای اضافی برای شرکت، به سازمان کمک میکند.
انواع جریان نقدینگی
جریان نقدینگی بخشی از گزارش مالی شرکت است.
در ادامه، انواع جریان نقدینگی مشاهدهشده در گزارش مالی را خواهیم دید:
- ارزش فعلی خالص: ارزش یک کسبوکار با استفاده از تنزیل جریان نقدی (discounted cash flow).
- نقدینگی فعلی: برای تعیین وضعیت شرکت در پرداخت تعهدات مالی خود است.
- جریان نقدینگیدر هر سهام: درآمد شما پس از کسر مالیات، تقسیم بر سهام موجود میشود.
- نرخ تبدیل پول نقد: این مورد فاصله زمانی پرداخت هزینهی اقلام توسط شرکت و دریافت آن از مشتری را مشخص میکند.
- جریان نقدینگیفعالیتهای اجرایی: هزینهی بهدستآمده از فعالیتهای اصلی شرکت است و شامل درآمد سرمایهگذاری نمیشود.
- کسری بودجه: مقداری را مشخص میکند که شرکت برای جبران کسری نیاز دارد.
- پرداخت سود سهام: نوعی از جریان نقدینگی که برای پرداخت سود سهام به سرمایهداران استفاده میشود.
- هزینههای سرمایهگذاری: گردش مالی موردنیاز برای سرمایهگذاری مجدد روی کسبوکار خود را مشخص میکند.
- جریان نقدینگیمستقل سرمایهداری: تفاوت گردش مالی فعالیتهای اجرایی و هزینههای سرمایهگذاری است.
- جریان نقدینگی مستقل شرکت: این پارامتر فرض میکند شرکت هیچ وامی ندارد و برای ارزشگذاری شرکت استفاده میشود.
- تغییرات نقدینگی خالص: تفاوت گردش مالی در یک دورهی حسابداری و دورهی دیگر را تعیین میکند.
نمونهای از گزارش جریان نقدینگی
در زیر نمونهای از گزارش جریان نقدینگی و همچنین چگونگی استفاده از آن برای گزارش مالی کلی را بیان کردهایم:
شرح | هزینه (دلار) |
جریان نقدی حاصل از فعالیتها | ۷۰۰ |
فروش | ۱۰۰۰ |
مالیات | (۳۰۰) |
جمع کل | |
جریان نقدی حاصل از سرمایهگذاریها | (سود ناخالص و گردش مالی ۲۰۰) |
سرمایهی خریداریشده | (۲۰۰) |
جریان نقدینگی کارهای مالی | ۱۵۰۰ |
وام (خروجی) | (۵۰۰) |
وام (ورودی) | (۲۰۰۰) |
کل | ۲۰۰۰ |
در ادامه، توضیحات اضافیِ مربوط به گزارش جریان نقدینگی که در ۳ بخش خلاصه میشود را آوردیم:
۱. توضیحات گزارش جریان نقدینگی: فعالیتهای اجرایی
این نوع فعالیتها هستهی اصلی فعالیتهای کسبوکار هستند؛ برای مثال، اگر شما محصولی را میفروشید، تولید، فروش و تحویل محصول به عنوان فعالیتهای اجرایی در نظر گرفته میشوند؛ همچنین، شامل پرداخت مشتری، خرید اقلام، حسابهای پرداختی و صورتپرداخت شرکت نیز میشود. سایر موارد شامل استهلاک تجهیزات یا داراییهای مشهود دیگر، استهلاک داراییهای نامشهود و مالیات معوقه هستند.
۲. توضیحات گزارش جریان نقدینگی: فعالیتهای سرمایهگذاری
این نوع از جریان نقدینگی شامل خرید و فروش سرمایههایی مانند زمین، ساختمان، تجهیزات یا اوراق بهادار قابلفروش است؛ همچنین، میتواند مواردی مانند وام به تأمینکنندگان یا دریافتی از مشتریان و پرداختی ادغامشدهها یا تملکات را نیز شامل شود.
۳. توضیحات گزارش جریان نقدینگی: فعالیتهای مالی
شامل وجه نقد سرمایهگذاران و وجه نقد سهامداران به صورت سود سهام است؛ همچنین، میتواند فعالیتهایی مانند فروش یا خرید مجدد سهام شرکت را شامل شود که بر بدهیها و حقوق صاحبان سهام بلندمدت یک سازمان تأثیر بگذارد.
سؤالات متداول درمورد جریان نقدینگی
بعضی از سؤالاتی که به طور مکرر بیان میشوند:
- تفاوت بین جریان نقدینگی و درآمد خالص چیست؟
- فرمول تبدیل سود به جریان نقدینگی چیست؟
- چه راههایی برای حفظ جریان نقدینگی وجود دارند؟
- آیا لازم است بدانم جریان نقدینگی آیندهام چقدر است؟
- جریان نقدینگی مثبت و منفی چیست؟
- مثالی از نمونههای معادل نقدی بزنید.
تفاوت بین جریان نقدینگی و درآمد خالص چیست؟
درآمد خالص، کسر هزینههای یک دورهی حسابداری از درآمد ناخالص است. جریان نقدینگی به تفاوت بین موجودی نقدی از این بازه تا بازهی بعدی اشاره دارد.
فرمول تبدیل سود به جریان نقدینگی چیست؟
سود خالص + استهلاک - حسابهای دریافتی - افزایش موجودی کالا + حسابهای دریافتی - کاهش وامهای بانکی/ مالی = نقدینگی خالص
چه راههایی برای حفظ جریان نقدینگی وجود دارند؟
این موارد بهترین نکاتی هستند که برای حفظ نقدینگی وجود دارند:
- بیشتر از آنچه خرج کردهاید، محصول یا سرویس بفروشید.
- اطمینان حاصل کنید که تعادل را برقرار کردهاید.
- راههایی را برای صرفهجویی در هزینهها از طریق خردهفروشی، فروش تجهیزات منسوخ و دیگر داراییها پیدا کنید تا بتوانید ذخیره کنید.
آیا لازم است بدانم جریان نقدینگی آیندهام چقدر است؟
دانستن جریان نقدینگی آیندهتان به شما کمک میکند که از سودمندی کسبوکار خود اطمینان حاصل کنید. با تعیین هزینهها و درآمدهای آتی میتوانید بفهمید که فعالیتهای آیندهتان چقدر ماندگار هستند یا برای افراط نکردن چه هزینههایی را باید بپردازید.
تحلیلگران مالی از این ۴ گام برای تحلیل جریان نقدینگی استفاده میکنند:
۱. فرضیاتی را مانند افزایش قیمت برای کسبوکارها و همچنین فروشندگان و تأمینکنندگان محاسبه میکنند. آنها فروشهای آینده، چرخههای فروش، افزایش پرداختی و دیگر هزینههای عمومی را نیز پیشبینی میکنند.
۲. فروشهای آینده را با نگاهی به فروش سالهای گذشته و ترند پیشبینیشده در صنعت تعیین میکنند.
۳. هزینههای آتی شامل پرداختیها، هزینهی انجام کسبوکار و سرمایهگذاریهای مالی را مشخص میکنند.
۴. اطلاعات را تحلیل میکنند تا متوجه شوند که کجا به کاهش هزینه یا سرمایهگذاریهای جدید نیاز دارند تا از رشد کسبوکار خود مطمئن شوند.
جریان نقدینگی مثبت و منفی چیست؟
جریان نقدینگی مثبت به معنای این است که کسبوکار برای ادامهی انجام فعالیت و پرداخت وامها پول کافی دارد. جریان نقدینگی منفی به معنی این است که شما بیش از فروش خرج میکنید و حتی ممکن است برای پرداخت وام خود نیاز داشتهباشید که قرض کنید.
مثالی از معادل نقد بزنید
معادلِ نقد سرمایهگذاریهای کوتاهمدتی هستند که نقدینگی بالایی دارند و از زمان خرید سررسید سهماهه یا کمتر دارند. برخی از این نمونهها شامل سند خزانهی کوتاهمدت ایالات متحده، حساب سپردههای سودآور، اوراق تجاری یا اوراق قرضه کوتاهمدت دولت است.
در این مطلب سعی کردیم تا مفهوم جریان نقدینگی را بهخوبی توضیح دهیم و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. لطفا شما هم اگر پیشنهادی برای تکمیل این مطلب دارید با ما بهاشتراک بگذارید.
صورت حساب سود و زیان
صورت حساب سود و زیان یا Profit and Lost Statement یکی از صورتهای مالی پرکاربرد در تحلیل های بنیادی است. با بررسی صورت سود و زیان میتوان از عملکرد و انعطافپذیری مالی واحد تجاری با خبر شد. صورت حساب سود و زیان یکی از سه صورت مالی مهمی است که برای گزارش عملکرد مالی یک شرکت در طی یک دوره حسابداری خاص استفاده می شود. این گزارش بر درآمد و هزینههای شرکت در طی یک دوره خاص متمرکز است. در این صورت، هزینههای تولید، فروش و اداری و سایر هزینهها همچنین سود ناخالص شرکت، انواع درآمدها، مالیاتهای پرداخت شده و سود خالص شرکت به شیوه ای منسجم و منطقی نمایش داده میشود. گزارش سود و زیان بر خلاف ترازنامه که به طور معمول در انتهای سال مالی تهیه میشود، در هر دورهای قابل تهیه است. صورت حساب سود و زیان همان تراز نامه است؟ خیر ، گاهی اوقات تراز نامه و صورت حساب سود و زیان اشتباه گرفته می شوند، اما در حقیقت ترازنامه تصویری لحظه ای از عملکرد کسب و کار ارائه می کند به این معنی که وضعیت مالی یک بنگاه اقتصادی را در یک لحظه مشخص می کند و فقط در همان تاریخ نشان می دهد. در ترازنامه ستونی با نام تاریخ وجود دارد که نشان دهنده تاریخ وقوع یک رویداد مشخص است؛ اما صورت سود و زیان وضعیت مالی بنگاه اقتصادی را در یک بازه زمانی یا دوره مالی نشان می دهد. در واقع صورت سود و زیان تمام وقایع منتهی به دوره مالی را گزارش می کند.
حتما بخوانید : تفاوت بین ترازنامه و صورت حساب سود و زیان چیست؟
کاربرد صورت حساب سود و زیان چیست؟ عملکرد یک نهاد را در صورت سود و زیان می توان در شرایط زیر ارزیابی نمود به عبارت دیگر کاربرد صورت سود و زیان در موارد زیر می باشد: – تغییر در درآمد فروش در دوره در مقایسه با رشد صنعت – تغییر در حاشیه سود ناخالص، عامل حاشیه سود خالص و ناخالص در طول دوره – افزایش یا کاهش در سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص در دوره – مقایسه سود آوری واحد تجاری با دیگر سازمان های فعال در صنایع صورت حساب سود و زیان چگونه محاسبه می شود؟ گزارش سود و زیان به دو روش یک و دو مرحله ای تهیه می شود. در روش تک مرحله ای ابتدا کلیه درآمد ها و در ادامه کلیه هزینه ها در زیر آن ها آورده می شود و در نهایت از تفاضل آن ها، سود یا زیان قبل از کسر مالیات نمایش داده می شود. در روش دو مرحله ای، ابتدا درآمد های عملیاتی و سپس هزینه های عملیاتی در زیر آن ها آورده می شود سپس از تفاضل این دو سود یا زیان ناویژه به دست می آید. در مرحله بعد درآمد های غیر عملیاتی و هزینه های غیر عملیاتی آورده می شود که نتیجه تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات می رسیم. صورت سود و زیان شامل عناصر اصلی زیر است: ۱- درآمد درآمد حاصل از فعالیت اصلی شرکت در صورت سود و زیان نوشته میشود. سوال اصلی اینجاست که درآمد اصلی و فرعی چیست؟ برای درک بهتر، موضوع را با مثالی ادامه میدهیم؛ صاحب یک پمپ بنزین را فرض کنید، درآمد اصلی حاصل از فروش بنزین به دست میآید، همچنین در کنار جایگاه بنزین یک سوپر مارکت نیز وجود دارد که درآمد حاصل از آن به عنوان درآمد فرعی ثبت میشود. ۲- بهای تمام شده کالای فروش رفته یا هزینه های فروش درواقع این بخش دارای ماهیت هزینه است و قیمت تمام شده کلیه اقلامی است که از موجودی کالای شرکت در طول یک دوره فروخته میشوند. لازم به ذکر است که در این بخش به صورت مجزا هزینه های مواد، سربار و دستمزد کارکنان مستقیم تولید و کارکنان پشتیبانی تولید درج میشود. ۳- سایر درآمد ها سایر درآمدها شامل درآمدی میشود که از فعالیت اصلی موسسه به دست نمیآید به عبارت دیگر فعالیت فرعی موسسه است. (فعالیت اصلی و فرعی در بخش های بالا شرح داده شده است) به طور مثال درآمد سوپر مارکت کنار جایگاه پمپ بنزین.
درآمد حاصل از سود سپرده موسسه در بانک و یا درآمد حاصل از فروش ارزهای خارجی جزو درآمد فرعی است.
۴- هزینه های توزیع و فروش: هزینه های توزیع و فروش شامل هزینه های محتمل شده برای ارائه کالا از محل موسسه به مشتریان است؛ مانند هزینه بازاریابی و نقل و انتقال محصول ۵- هزینه های اداری: به کلیه هزینه هایی که در شرکت یا واحد اداری انجام می شود، هزینه های اداری یا هزینه های عمومی گفته میشود. نمونههایی از هزینه های اداری عبارتند از: هزینه حقوق و دستمزد مدیریت اجرایی هزینه های حقوقی و حرفه ای استهلاک ساختمان اداری اجاره بهای دفاتر مورد استفاده برای مدیریت هزینه قبوض تلفن و … هزینه پست و … هزینه رفت و آمد ، پیک و .. هزینه تنقلات و چایی و پذیرایی ۶- هزینه های مالی: هزینه های مالی معمولا از بهره وام های دریافتی و بهره اوراق قرضه تشکیل می شوند. ۷- سود ناخالص تفاوت بین درآمد و قیمت تمام شده کالای فروخته شده قبل از محاسبه هزینه های عملیاتی، سود ناخالص نامیده میشود. این سود میزان پوشش سایر هزینه ها را نشان میدهد و یک عامل تحلیلی مناسب برای مقایسه با سنوات قبل و شرکت های مشابه است. یادآوری میشود که هرچه موجودی انتهای دوره کمتر گزارش شود، سود ناخالص کمتر خواهد شد.
بیشتر بخوانید : چگونگی تهیه صورت سود و زیان
۸- سود عملیاتی سود عملیاتی قابلیت سوددهی عملیاتی یک واحد تجاری را مشخص میکند، با کسر هزینههای فروش، اداری و عمومی از سود ناخالص میتوان سود عملیاتی را استخراج کرد. بهترین شاخص کارایی عملیاتی مدیرعامل یک شرکت در گزارش سود و زیان، همین سود عملیاتی است. در اصل تمام هزینههایی که برای حفظ فعالیت واحد تجاری ضروری هستند، باید در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته شوند. ۹- سود خالص این سود، حاصل کسر کلیه هزینه ها از درآمدها است و لذا بخشی از سود سود ناخالص و گردش مالی خالص به دست آمده ممکن است به صورت نقد و بخش دیگر آن به صورت حساب های دریافتنی در آینده باشد. ۱۰- سایر هزینه ها شامل هزینه هایی است که در دسته هزینه ها آورده نمیشود.
دنیای حسابداری
براي ارزيابي كيفي از اطلاعات كمي و ارائه گزارش به ميزان نياز استفاده كننده گان و طبقه بندي و خلاصه صورتهاي مالي وبيان نسبي اطلاعات مطلق صورتهاي مالي بين ارقام اقلام موجود در اين صورتها رابطه رياضي به صورت نسبت برقرار ميشود
نسبت هاي نقدينگي : جهت ارزيابي توان نقدينگي شركت است كه پشتوانه بازپرداخت بدهيهاي جاري شركت است
الف : نسبت جاري : دارايي جاري/بدهي جاري(رقم بالاتر وضعيت نقدينگي بهتر است و كلا كمتر از 2 مطلوب نمي باشد)
ب : نسبت آني: ( دارايي هاي جاري – دارايي هاي غير سريع (موجودي كالا ))/ بدهي جاري (بهتر است از يك كمتر نباشد )
نسبت جاري – نسبت آني = موجودي كالا/ بدهي جاري
نسبت هاي اهرمي : ميزان استفاده از بدهي را شركت نشان ميدهد كه شاخص ريسك مالي شركت است
الف : نسبت بدهي :كل بدهي / كل دارايي % ( ميزان وجوهي را نشان ميدهد كه بوسيله بدهي تامين شده است )
ب : نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام : كل بدهي / حقوق صاحبان سهام % ( ميزان بالاي اين نسبت نشانگر ريسك بالاي شركت است و وام دهندگان در آتي يا قرض نخواهند داد ويا بهره بالا طلب خواهند كرد)
پ : نسبت پوشش هزينه هاي بهره : سود قبل از كسر بهره و ماليات / هزينه بهره (نماينگر تعداد دفعاتي است كه سود مي تواند بهره را پوشش دهد . نسبت بالا نشانگر توان بالاي پرداخت بهره و پايين بودن ريسك شركت خواهد بود )
نسبت هاي فعاليت (كارايي) : نشانگر كارايي شركت در استفاده از منابع و دارايي ها است
الف : نسبت گردش موجودي كالا : قيمت تمام شده كالاي فروش رفته يا (فروش)/ موجودي كالا
(مرتبه بالا نشاندهنده كارايي بالا در استفاده از موجودي كالا ميباشد – نشانه مديريت كالا مي باشد)
دوره سرمايه گذاري موجودي كالا = 360/ نسبت گردش موجودي كالا
(نشانگر دوره متوسط سرمايه گذاري بر روي موجودي كالا است )
ب : نسبت گردش دارايي هاي ثابت: فروش / دارايي هاي ثابت
(مرتبه بالا نشانگر كارايي بالا در استفاده از دارايي هاي ثابت است)
پ : نسبت گردش مجموعه دارايي ها: فروش / كل دارايي ها
(مهمترين نسبت براي اندازه گيري كارائي كه نشانگر كل منابع در اختيار شركت است )
ت : نسبت گردش حسابهاي دريافتني = فروش (نسيه )/ حسابهاي دريافتني
(نماينگر دفعات وصول مطالبات در سال- مرتبه بالا بهتر است )
نسبت دوره متوسط وصول طلب =360/نسبت گردش حسابهاي دريافتي
(تعداد روزهاي لازم براي دريافت مطالبات هر چه پايينتر باشد بهتر است )
نسبت هاي سودآوري :ارزيابي سودآوري شركت
1- سود آوري بر مبناي فروش : سود شركت در مقابل فروش اندازه گيري مي شود
الف : نسبت حاشيه ناخالص سود :
( فروش- قيمت تمام شده كالاي فروش رفته) / فروش %
(نشاندهنده عملكرد شركت در زمينه هاي قيمت گذاري محصول و كنترل هزينه توليد است )
ب : نسبت حاشيه خالص سود :
سود خالص / فروش % (نشاندهنده عملكرد شركت در زمينه هاي قيمت گذاري محصول و كنترل هزينه هاي توليدي و غير توليدي است بالا بودن آن نشانه سودآوري بالا است )
2- سود آوري بر مبناي سرمايه گذاري ها : نشانگر سود آوري به ازاي هر ريال سرمايه گذاري سهامداران
الف : نسبت بازده سرمايه گذاري ROI يا بازده مجموع دارائي ها ROA
كل داراييها / سود خالص % = (حاشيه خالص سود ) * (نسبت گردش كل دارييها )=(ROI) OR (ROA)
ب : نسبت بازده حقوق صاحبان سهام يا بازده ارزش افزوده ROE (مهمترين نسبت مورد توجه سهامداران كه به ازاي هر يك ريال چقدر بازده دريافت مي كند)
حقوق صاحبان سهام / سود خالص %=ROE
نسبت بدهي - 1 / (حاشيه خالص سود * نسبت گردش كل داراييها )=ROE
3- سود آوري بر مبناي سهام : سودآوري به ازاي هر سهم عادي اندازه گيري مي شود
الف : نسبت سود هر سهم (نشاندهنده مبلغ سود تعلقي به يك سهم در يك دوره )
تعداد سهام عادي/ (سود تقسيمي شركت – سود خالص)=EPS
ب: نسبت پرداخت سود نقدي DPS (نشان دهنده مبلغ سود نقدي است كه در طول يك دوره به هر سهم عادي تعلق مي گيرد)
تعداد سهام عادي / سود تقسيمي شركت =DPS
ج:نسبت پرداخت سود نقدي DPR (نشان دهنده درصدي ازسود سال است كه بطور نقدي بين سهامدارن عادي تقسيم مي شود
DPR=سود هر سهم / سود نقدي هر سهم%
مطالب این وبلاگ خلاصه ای از آموخته ها و سود ناخالص و گردش مالی تجربیات من است که شاید برای همکاران و علاقمندان هم مفید واقع شود
سود ناخالص و گردش مالی
You are using an outdated browser. Please upgrade your browser to improve your experience.
- سه شنبه 30 مرداد 1397
- 1078 بازیدکننده
تحلیل نسبت های مالی با مقایسهی دو قلم در صورتهای مالی انجام میشود. نسبت نهایی میتواند به شیوهای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکانپذیر نیست. نسبت های مالی را میتوان براساس آنچه که اندازهگیری میکند؛ دستهبندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند.
فهرست نسبت های مالی
در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی میشود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبتها را میتوان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی میشود.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیفها و اندوختهها) منهای هزینهی فروش است.
۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص
این نسبت به عنوان «حاشیهی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
۳. بازده داراییها = درآمد خالص / میانگین کل داراییها
در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام
درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای نقدینگی
این نسبتها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهیهای کوتاه مدت نشان میدهد.
۱. نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از داراییهای جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتیهای جاری، موجودی و پیشپرداختها) ارزیابی میکند.
۲. نسبت آنی = داراییهای آنی / بدهیهای جاری
این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از انواع نقدیتری از داراییهای جاری یا «داراییهای آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حسابهای دریافتنی) میسنجد.
۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهیهایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه میگیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاهمدتی هستند که به اندازهی وجه نقد ارزش دارند.
۴. سرمایهی در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
تعیین میکند که آیا یک شرکت میتواند با داراییهای جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.
نسبتهای فعالیت
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
۱. گردش مطالبات = فروش نسیهی خالص / میانگین حسابهای دریافتنی
کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
۲. میانگین دورهی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات
این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دورهی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
۳. گردش موجودی =هزینهی فروش / میانگین موجودی
نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
۴. میانگین دورهی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی
به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
۵. گردش حسابهای پرداختنی = خریدهای نسیهی خالص / میانگین حسابهای قابل پرداخت
تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
۶. میانگین دورهی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حسابهای پرداختنی
این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز» یا «دورهی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد. برخلاف میانگین دورهی وصول مطالبات و میانگین دورهی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).
۷. دورهی گردش عملیات = دورهی تولید و گردش کالا+ دورهی وصول مطالبات
تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
۸. چرخهی تبدیل وجه نقد = چرخهی عملیاتی – میانگین دورهی پرداختنی
این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل داراییها
کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبتهای اهرمی
ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی
۱. نسبت بدهی = کل بدهیها / کل داراییها
نسبت داراییهای شرکت را که با بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایهگذاری شده است، میسنجد. نسبت بدهی همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.
۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل داراییها
نسبت کل داراییهایی که توسط سرمایه بهدست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین میکند. نسبت سرمایه همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، بهدست آید.
معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزایندهی سرمایه نیز شناخته میشود که برابر با کل داراییها تقسیم بر کل سرمایه است.
۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهیها / کل سرمایه
ساختار سرمایهی یک شرکت را ارزیابی میکند. نسبت بدهی-سرمایهی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظهکار است.
۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینهی بهره
تعداد دفعاتی را که هزینهی بهره به درآمد تبدیل شده است، میسنجد و مشخص میکند که آیا شرکت میتواند هزینهی بهرهاش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
این نسبتها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.
۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)/ میانگین سهام عادی معوقه
این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان میدهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم میشود تا عوایدی در دسترس برای سهامداران عادی مشخص شود.
۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم
برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده میشود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین میتواند نشاندهندهی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایهگذاران از شرکتهایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.
۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم
نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق میگیرد را تعیین میکند. همهی درآمد تعلق نمیگیرد، چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته میشود.
۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم
درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه میگیرد. بازده بالا برای سرمایهگذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایهی طولانیمدت، به دنبال سود نقدی هستند.
۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی
نشاندهندهی ارزش سهام بر پایهی هزینهی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم میشود.
نتیجهگیری
یک توصیهی مهم این است که در زمان محاسبهی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه میشود، حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دورهی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکسکنندهی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب میکنیم.
دیدگاه شما