تحلیل مالی چیست؟


تحلیل مالی شرکتی چیست؟

تحلیلگری مالی شرکتی با ساختار سرمایه یک شرکت سر و کار دارد، به مواردی همچون روش‌های استفاده شده در موارد لزوم به تأمین مالی و اقداماتی که مدیریت برای افزایش ارزش شرکت انجام می‌دهد ساختار سرمایه شرکت گفته می‌شود. تحلیل مالی شرکتی همچنین شامل ابزارها و تحلیل‌های مورد استفاده برای اولویت‌بندی و توزیع منابع مالی است.

هدف نهایی تحلیل مالی شرکتی، شناختن روش‌های به حداکثر رساندن ارزش یک کسب و کار از طریق برنامه‌ریزی و استفاده بهینه از منابع و در عین حال متعادل کردن ریسک و سودآوری است.

فعالیت‌های مهم و تأثیرگذار بر تحلیل مالی شرکتی چیست؟

سه فعالیت مهم بر تحلیل مالی شرکتی تأثیرگذار است، مورد اول آن تحلیل سرمایه‌گذاری و بودجه‌بندی سرمایه‌ای است. سرمایه گذاری و بودجه بندی (بودجه ریزی) سرمایه شامل برنامه‌ریزی برای قراردادن دارایی‌های سرمایه‌ای بلندمدت شرکت به منظور ایجاد بالاترین بازده تعدیل شده با ریسک است که عمدتاً شامل تصمیم‌گیری در مورد این موضوع می‌شود که آیا فرصت سرمایه‌گذاری را دنبال کنید یا نه. تحلیل سرمایه‌گذاری و بودجه‌بندی سرمایه‌ای از طریق تجزیه و تحلیل مالی گسترده انجام می‌شود.

با استفاده از ابزار حسابداری مالی، یک شرکت مخارج سرمایه‌ای را شناسایی می‌کند، جریان‌های نقدی پروژه‌های سرمایه‌ای پیشنهادی را تخمین می‌زند، سرمایه‌گذاری‌های برنامه‌ریزی شده را با درآمد پیش‌بینی شده مقایسه می‌کند و تصمیم می‌گیرد که کدام پروژه‌ها را در بودجه سرمایه‌ای خود در نظر بگیرد.

مدلسازی مالی برای برآورد تأثیر اقتصادی یک فرصت سرمایه‌گذاری و مقایسه پروژه‌های جایگزین استفاده می‌شود. یک تحلیلگر اغلب از نرخ بازده داخلی (IRR) در ارتباط با ارزش فعلی خالص (NPV) برای مقایسه پروژه‌ها و انتخاب بهینه یک پروژه استفاده می‌کند.

تأثیر روش تأمین مالی سرمایه

مورد دوم تأثیرگذار بر تحلیل مالی شرکتی، روش تأمین مالی سرمایه است. این فعالیت اصلی شامل تصمیم‌گیری در مورد چگونگی تأمین مالی بهینه سرمایه‌گذاری‌های مذکور است که از طریق حقوق صاحبان سهام، بدهی یا ترکیبی از هر دو می‌باشد. منابع مالی بلندمدت برای مخارج یا سرمایه‌گذاری‌های عمده، ممکن است از فروش سهام شرکت یا انتشار اوراق بدهی در بازار از طریق بانک‌ها به دست آید.

ایجاد تعادل بین دو منبع تأمین مالی (حقوق صاحبان سهام و بدهی) باید به دقت مدیریت شود، زیرا داشتن بدهی بیش از حد، ممکن است خطر نکول در بازپرداخت را افزایش دهد در حالی­که وابستگی بیش از حد به حقوق صاحبان سهام ممکن است سود و ارزش را برای سرمایه‌گذاران اصلی پایین بیاورد.

در نهایت، این وظیفه متخصصان تحلیل مالی شرکتی است که ساختار سرمایه شرکت را با میانگین موزون هزینۀ سرمایه (WACC) تا حد امکان بهینه کنند.

تأثیر سود سهام و بازگشت سرمایه

مورد سوم تأثیرگذار بر تحلیل مالی شرکتی، سود سهام و بازگشت سرمایه است. این از مسئولیت‌های مدیران شرکت است تا تصمیم بگیرند که آیا سود مازاد کسب‌ وکار را برای سرمایه‌گذاری‌های آتی و الزامات عملیاتی حفظ کنند یا اینکه سود را در قالب سود سهام یا انواع دیگر قابل تقسیم بین سهامداران توزیع کنند.

سود انباشته‌ای که بین سهامداران توزیع نمی‌شود ممکن است برای تأمین مالی توسعه یک کسب و کار استفاده شود. این اغلب می‌تواند بهترین منبع مالی باشد، زیرا بدهی اضافی را متحمل نمی‌شود و با انتشار سهام بیشتر ارزش سهام را کاهش نمی‌دهد. اگر مدیران شرکت معتقدند که می‌توانند نرخ بازدهی سرمایه‌گذاری سرمایه‌ای بیشتری از هزینه سرمایه شرکت به دست آورند، باید به دنبال انجام آن باشند، در غیر این صورت، آنها باید سرمایه مازاد را از طریق سود سهام یا بازخرید سهام به سهامداران برگردانند.

ساختار سرمایه یک شرکت در تحلیل مالی شرکتی چقدر مهم است؟

ساختار سرمایه یک شرکت برای به حداکثر رساندن ارزش کسب و کار بسیار مهم است. ساختار سرمایه شرکت می‌تواند ترکیبی از بدهی بلندمدت و کوتاه‌مدت و یا سهام مشترک و ترجیحی باشد. نسبت بین بدهی یک شرکت و حقوق صاحبان سهام آن اغلب مبنایی برای تعیین میزان متعادل یا مخاطره‌آمیز بودن روش تأمین مالی سرمایه شرکت است.

شرکتی که به شدت از طریق بدهی تأمین مالی می‌شود، ساختار سرمایه تهاجمی‌تری دارد و بنابراین ریسک بیشتری برای سهامداران خواهد داشت. با این حال، پذیرش این ریسک اغلب دلیل اصلی رشد و موفقیت یک شرکت نیز خواهد بود.

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل می‌کند، شما نمی‌توانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده­ هاست که منجر به اقدامات شما می­ شود.

اما وقتی از تحلیل صحبت می‌کنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق می‌کنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا می‌کند.

درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:

۱- تجزیه و تحلیل

۲- پیش بینی

۳- اجرا

چرا تحلیل می کنیم؟

هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانسته‌های ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل می‌کنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن می‌کند.

فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان می‌بریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی می‌کنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه می‌کنید؟

  • چشم خود را می‌بندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت می‌کنید؟
  • گزارشات قبلی شرکت را می‌خوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟
  • از کسی می‌خواهید توضیحاتی به شما بدهد؟

اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را می‌خواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین می‌آوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .

در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، می­‌توانید آینده شرکت را ترسیم کنید.

فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمی‌شود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.

مثالی که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها می‌کنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.

بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه می‌کنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.

این مرحله ای است که آن را خلق کردن می‌دانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری می‌دهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .

تحلیلگر کیست؟

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارت‌های روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمی­‌آید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم­ گیری استفاده می‌کنند.

بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی می‌کنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.

انواع تحلیل

دو نوع کلی از تحلیل‌های رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی می‌کنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی می‌گردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته می‌کنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.

در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها می‌پردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:

۱- تحلیل بنیادی

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش می‌برید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور می‌کنیم:

  • بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکت
  • بررسی فرآیندهای عملیاتی شرکت
  • بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت
  • بررسی شرایط صنعت مربوطه
  • بررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…
  • بررسی ریسک های فعلی و اتی
  • بررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت است
  • بررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانی
  • بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…

تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق داده‌های مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی می‌گنجد.

اینکه پولی که مانند خون در رگ‌های شرکت در جریان است چه مسیری را طی می‌کند، در بررسی این مسیر شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.

بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمی‌خرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.

در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسی‌های خود را در قالب این مفهوم خلاصه می‌کنند، ارزش نشان دهنده آینده است.

درواقع مفهومی آتی را به امروز بر می‌گرداند، آینده را تخمین می‌زند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه می‌دهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را می‌خرید و در غیر این صورت خیر.

به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روش‌های ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده می‌کنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.

درواقع جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی می‌کنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سال‌های آتی تحقق پیدا می‌کند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر می‌گیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا می‌کند.

در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورت‌های مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمی‌افتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی را داشته باشد.

دیدگاه های تحلیل بنیادی

دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد تحلیل مالی چیست؟ جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت می‌رسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع می‌شود و این مسیر برعکس پیموده می‌شود.

سوالی که مطرح می‌شود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد می‌شود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.

در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکت‌های خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما می‌کند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکت‌هایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.

۲-تحلیل تکنیکال

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمت‌های معاملاتی سهام است، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار تحلیل مالی چیست؟ می‌گیرد.

تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیری‌های خود کافی می‌دانند.

فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیل‌های خود بسیار موثر می‌بینند.

درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر می‌گذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.

یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری

بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازه‌های زمانی بلندمدت استفاده می‌شود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟

به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازه‌های زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمی‌دهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.

اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟

اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روش‌های مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث می‌شود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمی‌کند.

تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.

جمع بندی

اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده می‌کنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار می‌دهند.

شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا می‌برد.

تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن

تحلیل مالی بر اساس صورت‌های مالی معنی می‌شود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب می‌شود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده می‌شود که با عنوان نسبت‌های مالی نیز شناخته می‌شود. برای تحلیل مالی یک سری فرمول‌ها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. فرمول‌های تحلیل مالی بر روی ترازنامه‌ها و میزان سود و زیاد بررسی می‌شوند و در مدیریت مالی نقش ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل‌های آماری نیز وجود دارند که می‌توانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبت‌های مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیه‌ها نیز مدنظر قرار بگیرد.

طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن

تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبت‌های نقدینگی، نسبت‌های اهرمی، نسبت‌های کارایی، نسبت‌های سودآوری و همینطور نسبت‌های ارزش بازار.

اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی می‌شود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبت‌های مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار می‌گیرد. تغییراتی مشخص می‌شود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص می‌کند. در واقع بررسی می‌شود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.

هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار می‌گیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکت‌های هم رده خود بهتر عمل می‌کند یا عملکرد ضعیف‌تری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکت‌های مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص می‌شود که کدام شرکت بر اساس دارایی‌های خود می‌تواند به بیشترین بهره وری دست یابد.

صورت‌های مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار می‌گیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار می‌گیرند.

فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی

بخش اول از فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبت‌های نقدینگی به نسبت‌هایی گفته می‌شود که شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی می‌شود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی می‌شود.

نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهی‌های جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان می‌دهد که می‌بایست برای بدهی‌های کوتاه مدت بررسی شود.

بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری

نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و دارایی‌های جاری بررسی می‌شوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت را نشان می‌دهد که با استفاده از دارایی‌های موجود بررسی می‌کند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.

بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع

نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی می‌کند شرکت در پرداخت بدهی‌ها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی

نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهی‌های جاری در نظر گرفته می‌شود و توسط وجه نقد صورت می‌گیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده می‌شود.

بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های اهرمی

در بخش تحلیل مالی اهرمی ‌تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایه‌ای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبت‌های اهرمی‌ در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازه‌گیری می‌کنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی ‌نسبت‌های بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی می‌شود.

نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهی‌ها تامین شده است، مورد محاسبه قرار می‌دهد.

کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی

نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان می‌شود بخش مهمی‌از این تحلیل مالی را شامل می‌شود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی می‌شود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.

کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه

نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز می‌کند که بتواند از پس پرداخت کل بدهی‌های شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.

کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های کارایی

سومین دسته از فرمول‌های تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبت‌های فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمول‌های مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حساب‌های دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.

نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال می‌شود.

کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش دارایی‌ها

نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش می‌رسد و جایگزین صورت می‌گیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.

میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا

نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حساب‌های دریافتنی و وضعیت خالص از فروش تحلیل مالی چیست؟ نسیه بررسی می‌شود و در واقع بررسی می‌کند که چند دفعه حساب‌های دریافتنی شرکت می‌توانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.

میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی

نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده می‌شود.

نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های سودآوری

در بخش نسبت‌های سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینه‌های عملیاتی، سرمایه، دارایی‌های ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی می‌شود. نسبت‌های معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده دارایی‌ها، نسبت بازده سرمایه است.

نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت می‌گیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته می‌بایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.

فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت بازده دارایی‌ها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی می‌شود که در راستای استفاده از دارایی‌ها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.

کل دارایی‌ها/سود خالص = نسبت بازده دارایی‌ها

نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی می‌شود.

کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های ارزش بازار

در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی می‌شود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.

نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.

تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام

نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار می‌گیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.

قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی

نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه می‌شود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه می‌کند.

نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته می‌شود.

سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد

جمع بندی

در بررسی تحلیل مالی بهتر است روش‌های تحلیل مالی چیست؟ تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روش‌ها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسه‌ای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک می‌تواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسه‌ای، بین اقلام مندرج در صورت حساب‌های چند دوره یک سری مقایسه‌ها در نظر گرفته می‌شود. در تجزیه و تحلیل سرمایه می‌بایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که می‌تواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی ‌از رویکرد تحلیل مالی را در بر تحلیل مالی چیست؟ می‌گیرد.

نسبت‌های بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش دارایی‌های ثابت به ارزش ویژه دنبال می‌شود و بخش مهمی‌ از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده می‌شود که سطح ارزشمندی از شاخص‌های مالی را در بر می‌گیرد.

نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب می‌شود که بر اساس دارایی‌های مدیران سنجیده می‌شود و می‌تواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکت‌های کوچک و بزرگ باشد.

کاروکسب دوره‌های آموزشی متنوعی را در حوزه‌های تحلیل کسب‌وکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار می‌کند. جهت آشنایی با دوره‌های آموزشی کاروکسب از تقویم دوره‌های آموزشی بازدید نمایید.

تحلیل مالی چیست؟

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی صفر تاصد

10ساعت

یکی از شیوه های اصلی تحلیلگران در ارزیابی شرکتها استفاده از صورتهای مالی در آنهاست.تحلیلگران ، صورتهای مالی یک شرکت را میگیرند و با انجام مقایسه اقدام به تجزیه و تحلیل آنها میکنند . با پارسیان حرفه ای بیاموزید ، حرفه ای عمل کنید . مدرس : دکتر امیرابراهیم زاده /حسابـدار مـدیریت خبـره ، دبیر هـیئـت تشخیص صلاحیت حسابدار مدیریت خبره

ارائه برنامه آموزشی

اساتید مجرب وحرفه ای

بالاترین آمار قبولی

آیدی پی

صورتهای مالی چیست ؟

صـورتهای مالی به مجموعه ای از داده های مالی گفته میشود که حاوی اطلاعاتی در مورد درآمـد ، تـرازنامه، سـود و جریانهای نقدی است .

صورتـهای مالی یک گزارش درون سازمانی یا برون سازمانی است که توسط شرکتـهای خصوصی یا نیمه خصوصی ارائه میشود که دربـر دارندۀ جـزئیات فعـالیت اقـتصادی سازمان و یا واحـد اقـتصادی مانند سود و زیان ، هــزینه ها ، حـقوق صاحبان سهام و از این دست میباشد. صورتهای مالی گزارشهای استانداردی از وضعیت مالی شرکت در یـک دورۀ مشخص است .

هدف صورتهای مالی چیست ؟

هــدف صـورتهای مالی یا گــزارشهای مالی یا گـزارشگری مالی عبارت از بازنـمایی اطلاعـات خلاصه شده و طبقه بندی شده دربارۀ وضعیت مالی ،عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری به گونه ای که برای دامنۀ گـسترده ای از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی سودمند واقع شود .

چرا صورتهای مالی را تجزیه و تحلیل میکنیم ؟

یکی از شیـوه های اصلی تحـلیلگران مالی در ارزیابی شـرکتها اسـتفاده از صـورتـهای مالی آنها است . تحـلیـلگران صورتهای مالی یک شرکت را میگیرند و با اقدامات مقایسه اقدام به تجزیه و تحلیل آنها میکنند . در تجزیه و تحـلیل شرکتها سعی میشود وضعیت سود آوری ، ریسک مالی ، وضعیت تولید و فـروش ، وضعیت بـدهی و حـاشـیۀ سـود شرکت به صورت کامل بررسی گردد.

چرا باید تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را بیاموزیم ؟

یادگیری صـورتهای مالی سبب میشود تا بتوانیم وضـعیت مالی هر شرکت را در یک دورۀ خـاص ارزیابی کنیم و با اطلاعات مالی مورد نیاز مثل سودآوری ، نقدینگی و بازده عملیاتی را برای تجزیه و تحلیل مقایسه با شرکتهای دیگر به دست آوریم.

در واقع تجزیه و تحلیل مالی بر این فرض استوار است که گذشته زمینه ساز آینده است .

با یادگیری تجزیه و تحلیل صورتهای مالی میتوانیم :

به جزئیات صورتهای مالی در جهت تصمیم گیری برای سودآوری سازمان پی ببریم

از نحوۀ درآمد زایی شرکت ها و نحوۀ استفاده از منابع شرکت مطلع شویم

نتایج مالی در یک روند سود آور ترازنامه را ردیابی کنیم

به طورکلی مهارت تجزیه و تحلیل صورتهای مالی برای خواندن ، مقایسه و تفسیر اطلاعات مالی برای تعیین سلامت و ثبات یک واحد تجاری بسیار مهم است . تجـزیه و تحـلیل صـورتهای مالی با تعیین نقـاط ضـعف و قوت شرکت به چگونگی به کارگیری منابع و تصمیم گیری تجاری کمک میکند .

این دوره برای چه کسانی مناسب است ؟

دورۀ تجزیه و تحلیل صورتهای مالی برای افرادی که رشته تحصیلی آنها حسابداری یا مرتبط با حسابداری است و دارای سابقه کار کافی میباشند مناسب است

""" با پارسیان حرفه ای بیاموزید ، حرفه ای عمل کنید """

تفاوت درآمد و سود در حسابداری و تحلیل مالی چیست؟

بسیاری از صاحبان مشاغل درک درستی از میزان درآمد و سود ندارند و هر چه از مشتری دریافت می‌کنند را به عنوان سود محاسبه می‌کنند. این تصور کاملا اشتباه است و شما باید هزینه هایی که برای ارائه آن کالا/خدمت خرج می‌کنید را نیز در نظر بگیرید. حسابداری و تحلیل مالی در کسب و کارها بسیار مهم است و شما باید بهره وام، مالیات و غیره را در خرجکرد خود در نظر بگیرید.سپس با اعمال همه این موارد درآمد و سود خالص خود را محاسبه کنید.

بعد از محاسبه میزان سود خالص می‌توانید تصمیمات مهمتر را برای دستیابی به اهداف‌تان و به دست آوردن سهم بیشتری از بازار اتخاذ کنید. برای دستیابی به سهم بزرگتر در بازار و رقابت در این عرصه لازم است که 50 درصد از سود را مجددا در کار خود سرمایه گذاری کنید و از باقیمانده سود برداشت داشته باشید. در ادامه یک مثال می‌زنیم تا بتوانید به درک بهتری از مدیریت مالی و اصول اولیه حسابداری برسید.

جایگاه و اهمیت حسابداری در رشد کسب و کار

فرض کنید که درآمد شما تا پایان ما 60 میلیون تومان و قیمت تمام شده برای دستیابی به این درآمد(از جمله هزینه حمل و نقل، خرید کالا و …) 40 میلیون تومان است. وقتی این دو عدد را از هم کم کنیم عدد 20 میلیون به دست میاید. هزینه های نگهداری مجموعه از جمله هزینه حقوق، برق، تلفن، لوازم اداری، بنزین و … را از این عدد کسر می‌کنیم.

اگر این هزینه ها مثلا 10 میلیون باشد، باقیمانده 10 میلیون تومان است که به آن سود عملیاتی می‌گویند. حال هزینه کارمزد بانک(اگر وامی داشته باشیم) و مالیات را کم می‌کنیم. عددی که باقی می‌ماند(مثلا 5 میلیون تومان) سود خالص شماست. شما اجازه دارید که از این مبلغ 50 درصد را برداشت کنید. یعنی فقط میتوانید مبلغ دو میلیون و 500 هزار تومان از آن برداشت کنید و باقیمانده را باید مجددا روی کسب و کارتان سرمایه گذاری کنید.

برای رشد در کسب و کار باید روی تجارتتان سرمایه گذاری کنید. بسیاری از مشاغل نسبت به این مسئله بی توجه هستند و همین مسئله باعث می‌شود که به تدریج از گردونه رقابت حذف خواهند شد.

همیشه باید به خودتان یادآوری کنید که پولی که در صندوق یا حساب بانکی شماست بدهی شما به شرکتتان است و باید ابتدا سود خالص را حساب کنید و بعد اجازه برداشت شخصی به میزان 50 درصد از این سود را دارید.

وقتی کالایی را در فروشگاه فروختید دوباره باید آن کالا را بخرید و به لیست موجودی‌ها برگردانید(به نوعی بدهی شما به شرکت است که باید جبران شود). شما اجازه ندارید از اصل پول برداشتی داشته باشید. با مازاد این پول نیز باید به فروشگاه کالا اضافه کنید و اگر چیزی باقی ماند برداشت شخصی انجام دهید.

چطور روی کالا/خدمات مان قیمت گذاری کنیم؟

قیمت گذاری یکی از بخش های حساس در حسابداری و تحلیل مالی است که اگر قیمت زیاد تعیین کنید مشتریان را از دست خواهید داد و اگر روی کالا/خدمت قیمت کمی بگذارید متحمل ضرر خواهید شد. در ادامه نکاتی که باید برای قیمت گذاری به آن توجه کنید را بیان خواهیم کرد:

  1. رقبا چه قیمتی را برای آن محصول اعلام می‌کنند؟
  2. آیا شما به گردش مالی اعتقاد دارید یا خیر؟ اگر بله باید قیمت را رقابتی تعیین کنید.
  3. قیمت کالا/خدمات چقدر است و برای اینکه در بازار جایگاهی به دست آورید چقدر حاضرید برای خود سود در نظر بگیرید؟
  4. قدرت شما در بازار چقدر است؟ آیا می‌توانید با افراد قوی در حوزه کسب‌و‌کارتان رقابت کنید؟ اگر توان رقابت با رقبا را نداشته باشید نباید قیمت شکنی کنید زیرا ممکن است با کوچکترین حرکتی از طرف رقبا دچار مشکل تحلیل مالی چیست؟ شوید و در آستانه ورشکستگی قرار بگیرید.
  5. چه گروهی از زنجیره توزیع مشتریان را برای فروش انتخاب کرده‌اید؟ آیا این گروه به قیمت حساس هستند و این میزان حساسیت در چه حدی است؟
  6. آیا می‌توانیم در زنجیره توزیع به همه بفروشیم یا تنها اجازه فروش به بخش خاصی را داریم؟

محاسبه سود و زیان شرکت ها

زنجیره توزیع شامل چه مواردی است؟

زنجیره توزیع چرخه‌ای که محصول بعد از تولید طی می‌کند تا به دست مشتریان برسد را شامل می‌شود. روش های مختلفی برای توزیع یک محصول/خدمت وجود دارد. زنجیره توزیع شامل:

  • پخش کننده ها(بنکداران)
  • عمده فروشان
  • خرده فروشان
  • واسطه ها
  • مصرف کننده نهایی شرکتی
  • مصرف کننده نهایی شخصی

با توجه به تجربه‌ای که در طی بیش از 20 سال در بازار کسب کرده‌ام، پیشنهادم به این شرح است:

قیمت تمام شده کالا را چطور محاسبه کنیم؟

طبق فرمول زیر می‌توانید این قیمت را محاسبه کنید:

قیمت خرید کالا+هزینه حمل+هزینه دستمزد+هزینه های دیگر+ هزینه مالیات و بهره بانکی=قیمت تمام شده کالا

حال با توجه به این قیمت:

بین 1 الی 5 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا=قیمت پخش(بنکداران)

5 الی 8 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا=قیمت عمده فروشی

بین 8 الی 12 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا=قیمت خرده فروشی

12 الی 15 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا=قیمت واسطه

بین 15 الی 30 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا=قیمت مصرف کننده شرکتی یا شخصی

نکته: تلورانس درصدهای 15 الی 30 درصد به این دلیل بیان شد که قیمت گذاری تابع شرایط بازار، رقبا، توان خرید مشتری و نوع کالا تحلیل مالی چیست؟ است.

مثلا یک شرکت برای اینکه با استفاده از یک محصول شناخته شود ممکن است برنامه فروش یک محصول جدید با سود بسیار کم را اتخاذ کند و اگر ما هم در آن بازار فعالیت می‌کنیم باید به تبعیت از این تصمیم آن محصول خاص را با سود کمتری بفروشیم. باید دو اصل زیر را در قیمت گذاری و حسابداری و تحلیل مالی در نظر داشته باشید:

  1. ارزان فروش و گران فروشی هر دو اشتباه است بنابراین کالا/خدماتی که ارائه می‌کنید باید از دیدگاه مشتری ارزشش را داشته باشد یا به اصطلاح بیارزد(قیمت و کیفیت باید با هم تناسب داشته باشند).
  2. در نظر بگیرید که کسب و کارتان ممکن است چه زمانی به سود آوری برسد؟

با تجزیه و تحلیل سربه‌سر می‌توانید تعیین کنید که چه کالا/خدماتی را باید ارائه دهید تا هزینه اولیه را جبران کند و برای اینکه به اهداف فروش خود دست پیدا کنید چه مقدار باید بفروشید.

تحلیل مالی کسب و کارها

ریسک مالی در حسابداری و تحلیل مالی چیست؟

ترس یا خطر از دست دادن سرمایه مالی تحت عنوان ریسک مالی شناخته می‌شود. این سرمایه می‌تواند به صورت نقدی یا غیر نقدی باشد. ریسک صرفا به معنای از دست دادن نیست. بلکه حتی اگر احتمال این وجود داشته باشد که سرمایه‌تان در خطر باشد شما با ریسک مالی مواجه‌اید. به زبان ساده می‌توان گفت اگر توانستید شب را با خیال راحت بخوابید بدون اینکه نگران پرداخت بدهی تان باشید یعنی ریسک مالی تان پایین است.

جمع بندی

حسابداری و تحلیل مالی برای درک جایگاه شما در کسب و کار و محاسبه میزان سود و زیان ضروری است. اگر مدیریت مالی و حسابداری را به درستی نشناسید و ندانید که در حال سود دهی هستید یا خیر نمی‌توانید تصمیم درستی برای رسیدن به اهدافتان انجام دهید. شما تنها اجازه برداشت از 50 درصد از سود خالصان را دارید و باقیمانده را باید روی رشد کسب و کارتان سرمایه گذاری کنید. این موضوع به خصوص در کسب و کارهای نوپا بسیار مهم است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.